کند وکاوی ضمنی پیرامون معاصرت در هنر

کند وکاوی ضمنی پیرامون معاصرت در هنر

علی رزم آرای
گروه فرهنگی:پیش از ورود به ساحت اصلی نوشتار حاضر، توضیح کوتاهی پیرامون عنوان فوق روشنگرمسیر اصلی این نوشتار خواهد بود.
به شکل روشن واژه معاصر از ریشه کلمه عصر در زبان عربی به معنای گاه و وقت مشتق شده و معنایی همچون به هنگام و به وقت دارد. چون این واژه اسم فاعل است پس معنای کامل آن می¬شود کسی یا چیزی که به هنگام و به وقت است.
در همین چهارچوب اگر معاصر و یا معاصرت را در کنار واژه هنر بگذاریم و قائل به ترکیب هنرمعاصر و یا معاصرت هنری باشیم به اصطلاحی رسیده¬ایم که معنایی جزء هنر به وقت و هنر به هنگام نخواهد داشت.
این اصطلاح هیچ بار تخصصی با خود ندارد و فقط یک اصطلاح در جهت نشانه¬گذاری شخص و یا نوع خاصی از فرایند دارای ریشه و تأثیرگذاردر ابعاد مختلف حیات انسانی آنهم در چهارچوب کلی آن است. مانند: تاریخ معاصر، ادبیات معاصر، شعر معاصر و …
مضاف بر اینکه بیشتر در حوزه تاریخ شناسی و تقویم تاریخ مورد استفاده است تا در حوزه تخصصی و حرفه¬ای فرایندها و مقولات! یعنی برای مثال دخالتی در چند و چون کار تخصصی هنر ندارد بلکه وجوه زمانی هنر را در تاریخ¬شناسی آن مشخص می¬کند. طبقه¬بندی و دسته¬بندی مکاتب و سبک¬های هنری در مطالعات تاریخی از این دست هستند.
اصطلاح هنرمعاصر به قدری کلی است و به اندازه¬ای با تعبیرات و تفسیرات گوناگون از گذشته و حال مقوله هنر خلط شده است که نمی¬توان برای آن معیاری تعیین کرد. حتی شخص هنرمندی که خود و عملکرد خود را با هر تعریف درست یا غلط در حوزه این اصطلاح قرار می¬دهد نیز دچار این بی¬معیاری است.
یکی از علت¬های این امر عدم توجه و نادیده گرفتن دو مقوله بسیار مهم در ساحت زمانی و مکانی هنر است:
جامعه¬شناسی هنر/اندیشه و تفکر هنری
این دو مقوله بسیار مهم در جهان حداقل از اواخر قرن نوزدهم دو ریل بسیار مهم مقوله هنر در بعد چیستی¬شناسی و هستی_شناسی هنر و نیز تاریخ تکوینی¬هنر و در انتها خلاقیت فردی هنرمند در ساحت هنر و نیز همراه با آن مخاطب¬شناسی هنر تا به امروز بوده است.
جهان غرب از همان قرن نوزدهم همه افت و خیزهای مسیر فوق را تا نهایت سقوط چندباره سویه¬های سوبژکتیو (زبان ذهنی حاکم بر هنر) و نیز سویه¬های ابژکیتو آن (نمودهای اجرایی و عینیت مادی هنر) تجربه کرد.
اما در جامعه ایران شروع هنر در دوران جدید را می¬توان ذیل اصطلاح تجدد هنری که در صدساله اخیر و از اواخر پهلوی اول با پیش زمینه وچاشنی مشروطیت آن هم به عنوان یکی از زیرمجموعه¬های پروژه تجدد در تاریخ معاصر! بررسی کرد. امری که بسیاری از صاحب¬نظران و محققین تاریخ هنر ایران در چهارچوب تألیفاتی همچون: کتاب هنر نوگرای ایران نوشته توکا ملکی و غیره اشاره کرده¬اند.
ساخت چند فیلم مستند هنری پیرامون حیات چهره¬های شاخص این جریان به شکل رسانه¬ای و یا تألیف مقالات و نوشتارهای گوناگون در فضای مجازی و دنیای اینترنت و نیز رسانه¬های مختلف مکتوب نیز از این جمله هستند.
نمی¬توان به هیچ روی جامعه ایرانی بدون پیش ساخت و زیرساخت کامل نوگرا در عرصه¬های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را فقط و فقط به اتکاء تجربه نیم¬بند سه یا چهار دهه فعالیت مقارن و متأثر از تکاپوهای هنری در جهان¬غرب( تأثیرپذیری مستقیم) پیش از انقلاب و نیز دوهه بعد از انقلاب، آن هم به شکل شلخته و شبه ابزاری ( ماشینیزم، دیجیتالیزیشن و …. به شکل صرفاً وارداتی و خنثی که شکل زینتی و کپی شده دارد) را با تمام میراث چهارصد ساله( ۴ قرن) جهان غرب مقایسه کرده و همسان گرفت و با تعبیراتی مشوش و بی¬پایه از نظر تجربه تاریخی و زمانی به دنبال هویت سازی¬های غیرواقعی و تطبیق¬های زوری با جهان غرب در عرصه¬هایی همچون هنر و ادبیات بود.
برای مثال عبور جهان غرب از متن جهان سنت به متن جهان مدرن با نفی کامل سنت و جهان سنت در چند مقطع مهم در تاریخ جهان غرب همراه بود که واپسین دوره آن متعلق به بعد از سال ۱۹۱۰ است.
نفی کامل جهان سنت یعنی در خلاء نگهداشتن گذشته و تعطیلی همه ابعاد آن. گویی همه چیز برای اولین بار زاده و متولد می¬شود و با تولد هر چیز مبانی و اندیشه آن نیز زاده می¬شود.
مدرنسیم تاریخی غرب ناظر برچنین رویکردی بوده و هست. مکتب و یا سبکی به همین نام فقط دوره کوتاهی از این مدرنیسم تاریخی است که در هنر و ادبیات طرح شده بود و همین مکتب و سبک نیز سیر ویژه خود را درطول ۴ قرن مورد اشاره در سطور فوق دارد. ( از قرن هجدهم به شکل متأخر خود و از قرن ششم تا رنسانس در شکل متقدم خود اما پراکنده)
تکرار و در جا زدن و نیز به انفعال کشیده شدن انسان در جهان مدرن حاصل اومانیسم فلسفی دراندیشه¬غربی است وانسان را یگانه مبداءهمه تغییرات¬ وتکوینات حال و آینده و نیز به برداشتی در گذشته جهان پیرامون می¬داند. با این تعبیر انسان مساوی با کل جهان¬هستی قلمداد می¬شود. انسانی به وسعت عالم¬هستی در عمق بی¬نهایت این عالم به تنهایی وعزلت مبتلا می-شود همچون پدر بهشتی خود که به تنهایی و عزلت در گستره عالم هستی و نیز کره خاکی دچار شد (به مجازات نافرمانی از فرمان خداوند یکتا).
در چنین شرایطی مدرنیته حاصل از فرایند مدرنیزاسیون در جهان مدرن که گذشته را به کلی انکار کرده و حضور و وجود آن را بی¬اثر کرده¬است دچار بی¬آیندگی نیز می¬شو¬د. گویی مدرنیه لحظه به لحظه با تولید وجوه مختلف خود در حال، گذشته انکار شده لحظه¬ای خود را می_سازد.
این تضاد و تناقض دردناک بود که مرزهای مدرنتیه تاریخی و چهارچوب مکتبی آن را فرو ریخت و مدرنیته¬ای که با انکار گذشته سر پا بود، محکوم به گذشته شد و این فرایند هر لحظه تکرارشد و تکرار شد واینک نیز تکرار می¬شود و نتیجه این تکرار ایجاد موقعیت پسامدرن و خروجی آن یعنی پست مدرنیته بود.حال چگونه می¬توان هنر برآمده از این فرایند تاریخی که ناظر بر تغییرات کلان اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و تمامی جنبه¬های زیستی انسان در ماده و معنا بوده را با فرایند ناقص هنر جدید در جامعه ایران آنهم در نیمی از صد ساله اخیر همسان فرض کرد و بدتر از آن با ادعای جهانی شدن و جهانی بودن، هنر جدید در ایران را در کمال تعجب شعبه¬ای از این فرایند دانست؟!
کدام یک از تغییرات ابژکتیو و سوبژکتبو فوق در نفی کامل سنت، وجود همه جانبه مدرنیته و نیز درجا زدن و در انتها ره بردن به موقعیت لاجرم پست¬مدرنیته که تکرار دهشتبار و ویران¬گر همه مظاهر مدرنیته در جریانِ حال به سرعت در حال گذشته شدن و نیز پرتاب به سوی آینده¬ای که جنس حال دارد را در تاریخ صد ساله جامعه ایرانی در پروژه تجدد آن می¬توان رصد کرد؟
این نوشتار منکر پروژه ناب تجدد در هنر و ادبیات و مظاهر اجتماعی، سیاسی و نیز فرهنگی در صد ساله گذشته تاکنون در جامعه ایران و مؤثران هنری، ادبی و علمی و …. آن نبوده و نیست و نمی¬تواند باشد. اما مستحیل کردن آن به زعم سلیقه، عقده حقارت، منیت و غرور، تفاخر و کمبود در فرایند نوگرایی جهان غرب و جهان مبتنی بر آن در امروزِ روز ( که شرح شد) را به¬هیچ رویی نمی¬¬بپذیرد. به همین جهت اصطلاح هنر معاصر چیزی جزء غلط مصطلح نبوده و در این مسیر همه چیز در معاصرت هنری ما یعنی معاصرت ما با هنر ( نه اینکه هنر ما معاصر باشد!) خلاصه می¬شود.در دو شماره آتی به شکل مستندتر و از زوایه دید مستقیم صاحب نظران اندیشه و هنر¬ جدید در جامعه ایران( مقیم داخل یا خارج) به این موضوع پرداخته خواهد شد.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۰۸ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۱۵ ق.ظ

دیدگاه


9 − دو =