پیوند بنیادین انسان با زیبایی
امیر رضائی نبرد
گروه فرهنگی: انسان با زیبایی پیوند بنیادین دارد. حال چه مادی و معنوی و چه طبیعی و هنری. هنرمندان راستین، پیام آورانی بدون ادعای وحی برای بشریت بوده و هستند. بسیاری از متفکران شرق و غرب، معیار تمدنها را با هنر و هنرمندان آن میسنجند. هنر پشتوانه پول ملی و ذخیره غنی کشورهاست. هنر همواره یاری رسان عرصه فرهنگ، سیاست و اقتصاد بوده است.
مسئله هنر مانند عناصر اربعه بنیادی است. گمان نمیرود که هیچ اندیشمندی از تاثیر بنیادین مقوله هنر در جوامع بشری بیاطلاع باشد، لا اقل کمترین کاری که میتواند انجام دهد: تلطیف روح فردی و اجتماعی، کاهش جرم و خشونت و افراطی گری، ایجاد اشتغال، رونق اقتصاد هنر و گردشگری و به طور کلی ایجاد توسعه پایدار است.
در این میان، تمامی آرمانها و اهداف متعالی جامعه ایرانی نیز به گواه اسناد تاریخی، با هنر و به ویژه هنرهای ملی ماندگار شدهاند. این هنرها دستاورد هزاران سال زیست معنوی و تجربه زیبا شناختی مردمان سرزمین کهن ایران بوده است و شوخی نیست.
حاکمان و بزرگان ایرانی نیز به خوبی به چنین جایگاهی واقف بودهاند. آوردهاند، شاه اسماعیل چنان به کمالالدین بهزاد و شاه محمود نیشابوری، خطاط معروف، ارادت میورزید که وقتی بـرای جنگ با ترکان عثمانی به چالدران میرفت، دستور داد برای حفاظت این دو استاد آنها را در غاری پنهان کنند و وقتی از نبرد برگشت، نخست سراغ حال آن دو استاد را گرفت و بهخاطر سلامتی آنان خدای خود را سپاسگزار بود.
به هر روی، در دوره معاصر و در روزگار ما، استاد محمود فرشچیان حدود چهل سال است که بر ضرورت تاسیس دانشگاه هنرهای ایرانی- اسلامی تاکید داشته است و برای هر کسی که مقام و مسئولیتی داشته است، نامه نگاشته است و اخیرا هم که عنوان داشتند که دیگر از مسئولین نا امید شدهاند. البته آنچه به جایی نرسیده فریاد است. برخی از این نامهها را نگارنده در کتاب نگار جاویدان: زندگی و آثار استاد محمود فرشچیان(با تقریظ استاد محمود فرشچیان و پیشگفتار دکتر سید حسین نصر) که زیر چاپ است، درج نموده است. البته تاسیس نگارخانه ملی، توجه جدی به دروس هنر در هنرستانها و دانشگاهها، بیمه و معیشت هنرمندان، اختصاص و احداث ساختمانی برای هنر نگارگری ایرانی، ارتقا جایگاه فرش و هنرهای سنتی ایرانی و غیره، از دیگر خواستههای منطقی و به حق فرشچیان در سالهای گذشته بوده است.
استاد فرشچیان، هنرمند پیشکسوت ایران عزیز، چند سال پیش از سر اخلاص و دلسوزی مجددا پیشنهاد تاسیس دانشگاه هنرهای ایرانی- اسلامی را در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح کرد و پس از رایزنیها و جلسات گوناگون، بالاخره در کمیسیون تازه تاسیس »هنر و معماری« این شورا به ریاست دکتر ایمانی خوشخو و با حضور دکتر مسعود سلطانیفر، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی(رئیس وقت سازمان میراث فرهنگی)، اساس نامه این دانشگاه تهیه و تصویب شد. البته این برنامه در فرهنگستان هنر، وزارت علوم و برخی از دانشگاه ها نیز مطرح بوده است.
در همین راستا، نگارنده دو سال پیش که برای جشنواره ارسیکا در تبریز حضور داشت، از دکتر کی نژاد-عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی که در پیگیری این دانشگاه مسئولیتی داشت نیز فرآیند تاسیس این دانشگاه را جویا شد که او نیز عنوان کرد: » از میان سازمان میراث فرهنگی دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد، سازمان میراث فرهنگی، نهاد مکلف و متولی تاسیس دانشگاه هنرهای ایرانی- اسلامی شناخته شده است«. سرانجام این که این مصوبه اکنون برای اجرا و عملیاتی شدن در انتظار ابلاغ رئیس جمهور محترم است. همچنین از سوی دیگر، اخباری مبنی بر پیگیری این مسئله در کمیسیون »آموزش و تحقیقات« مجلس برای تدوین سرفصلهای درسی مناسب به گوش میرسد.
فرشچیان، جهاندیده است و هشتاد درصد موزههای معتبر جهان را با تحلیل و تامل دیده است و از این حیث تجربههای بسیار گران بهایی دارد. آثار فرشچیان چند سال پیش، توسط پاول وینوگرادوف- فرمانده ایستگاه فضایی بین المللی، به فضا رفت و مدیران یونسکو، میور و ماتسورا، بر کتابهای او مقدمه نگاشتند. فرشچیان هر جای جهان که رفته، قدر دیده و بر صدر نشسته است.
اما خواستههای او در وطن خود بر ذیل نشسته است. دلیل روشنی هم دارد. اساسا فلسفه وجودی هنر تاکنون در اسناد بالا دستی، مبهم و عملا نادیده انگاشته شده است و کمتر از فوتبال و غیره بوده است.
فرشچیان تا همین الان شهروندی ایالات متحده را با وجود دعوتها و درخواستهای آنان نپذیرفته است. چرا که بر این باور است که بعد¬ها ممکن است در تاریخ هنر بنگارند که فرشچیان شهروندی آمریکایی بوده است، مانند مولانا که برخی مدعی هستند که تُرک بوده است.
بارها از شبکههای تلویزیونی لوس آنجلس و دیگر رسانههای بین المللی از فرشچیان درخواست مصاحبه و اظهار نظر بر خلاف منافع و مصالح ایران کردهاند و او هرگز حاضر به همکاری و وطن فروشی نشد. به محض خارج شدن از مرزهای ایران، با فرشچیان و حافظ و غیره عرض اندام میکنیم. این افراد آبروی مملکت ما هستند.
دانشگاه هنرهای ایرانی- اسلامی برای احیا آموزش، پژوهش و گسترش و غنای هنرهای ملی مورد نیاز اساسی و راهبردی است. اگر تاکنون به طور کلی به بیمه و معیشت هنرمندان توجه کافی نداشتهایم، لااقل به هنرهای ملی و ایرانی- اسلامی عنایت داشته باشیم.
ایثار و از جان گذشتگی رزمندگان دفاع مقدس، آثار انقلاب اسلامی، ضریح سازی آرامگاهها و اماکن متبرکه و تعزیه و نیز فرشها کاشی کاریها، آیینه کاریها، قلمزنیها گچبریها، مقرنسها، معرقها، منبتها، خاتم کاریهای مساجد و به طور کلی معماری اسلامی و ایرانی، با چه عاملی خلق و ماندگار شدهاند؟ و باز مگر نه این که خوشنویسی هنر نخست جهان اسلام است؟
هنرهای غربی که البته در جای خود لازم و ضروریاند سال هاست که دارای دانشگاه، ردیف بودجه و اعتبار مشخص و غیره هستند، ولیکن هنرهای ملی و ریشه دار ایرانی نیز سال هاست که در چنبره بلاتکلیفی و بی برنامهگی گرفتار آمدهاند و برخی از این هنرهای سنتی نیز در آستانه فراموشی و یا نابود شدهاند. در این میان آنچه حیرت آور می نماید، تاکید ما بر مقابله با غرب زدگی و تهاجم فرهنگی و حفظ سنتهای اصیل ایرانی- اسلامی است! متاسفانه برخی مثل¬ها چون، »هنر نزد ایرانیان است و بس«، مصداق چندان روشنی در جامعه امروزی ما ندارد. خود استاد فرشچیان بارها این نکته را به نگارنده گوشزد کرده و میگفتند: » واقعا این ضرب المثل جای تامل دارد. سزاوار است که بگوییم هنر نزد ایرانیان بود و بس!« همه در دیدار با استاد فرشچیان، اظهار محبت و دست بوسی و غیره دارند و اما پس از دیدار و جلسات کارها میخوابد. در کنار ابراز احساسات به وجدان انسانی، قانون، عقلانیت و مدیریت علمی نیاز داریم. پرهیز از نگاه ابزاری به هنر و هنرمندان و برنامه ریزی کلان علمی و عملیاتی راه نجات است.
به گزارش آراز آذربایجان به نقل از ایسنا،جان کلام این که، فرهنگ، زبان، صنعت معماری و مناسبات فردی و اجتماعی و به طور کلی سبک زندگی اصیل ایرانی دیگر چندان قابل شناسایی نیست. حداقل با احیا و صیانت درست و علمی از هنرهای بومی و ملی، بخشی از هویت نیاکانمان را پاس بداریم.
نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۰۷ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۶:۱۰ ق.ظ