مانکنیسم و تنوع تحمیلیِ پیرامون ما
علی رزم آرای
گروه فرهنگی:اشاره، نویسنده این نوشتار پیش از این نیز دو نمونه نوشتار حول محور موضوع مانکنیسم و فرهنگ آن تحت عناوین» مانکنیسم و بازتولید شخصیت«،» مانکنیسم و تبلیغات زنده فرهنگی« را به قلم سپرده است. نوشتار زیر برآیند این دو نوشتار به شکل مستقیم است:
برای بررسی عنوان فوق، ابتدا ً به یک ذهنیت محیطی نیازمندیم. یعنی تصور فضا و محیطی که بنا به دلایل گوناگون چهره واقعی یک فرهنگ مصرفی و تجملاتی را به نمایش میگذارد.
شهرارومیه مرکز استان آذربایجانغربی به دلایل عمده زیر گزینه مناسبی برای این مطلوب است. مرزی بودن این استان و این شهر که به واسطه آن، فضای اجتماعی فرهنگی شهرارومیه و استان آن، به شکل مستقیم داخل و درگیر با اجتماع و فرهنگ همسایههای مرزغربی ( هم غرب جغرافیایی، هم غرب فرهنگی) خود شدهاست.تکثیر قومی فرهنگی، که به واسطه آن هریک از خرده فرهنگها و قومیتهای داخل بر فضای اجتماعی شهرارومیه و استان آن، با برد عمیق اعتقادی وفرهنگی خود، سرچشمه اصلی فرهنگ و اعتقاد خود را به نمایش میگذارند.برای مثال ارامنه ، آسوریان و…
خلاء وجود یک اقتصاد مبتنی برتولید مستقیم که فرهنگ و اعتقاد وطنی در آن به عنوان غالب مؤثر و تأثیرگذار، عمل کند. این مهم ،خود به شکل مستقل ِاشرافیت و تسلط بومی منطقهای بر اقتصاد جغرافیایی را هم به دنبال خواهد داشت.
و اینکه کلانشهرارومیه و استان آذربایجانغربی، خود مرکز مهم واردات انواع کالا و محل تردد و گذر مستقیم و غیر مستقیم انواع اجناس و کالابه داخل کشور است.
دلایل فوق شاید بتواند به شکل مختصر و خلاصه نمایی کلی از بروز و وجود عارضهای در فرهنگ شهری ما بدهد که نه تنها در شهرارومیه و استان آن، که درکل کشور، به انحای مختلف نمایان و قابل رویت است.عارضه مانکنیسم! نوشتار حاضر سعی دارد با ارائه یک نمایی کلی وضع شهر ارومیه را در خصوص عارضه مانکیسم و مانکن گرایی بدون معیار(مانکنهای فروشگاهی) به بررسی بنشیند. پرداختن به عارضهای به نام مانکنیسم بدون توجه به حوزه تبلیغات و رسانه ممکن نیست. در جهان امروز تمام وجوه زندگی انسان خواه ناخواه با ارتباطات و حوزه فن آوریهای ساده و یا پیچیده آن پیوند خورده است. شاید این سخن که تبلیغات در عصر امروز روح ارتباطات است، سخنی به گزافه نباشد. در عصری که ما در آن دم میزنیم با وجود صدها منبع تغذیه دیداری، شنیداری و نوشتاری از یک مانکن ساده تبلیغی درگوشه یک فروشگاه گرفته تا شبکههای بزرگ و کوچک ماهوارهای و تلویزیونی رادیویی و ازهمه مهمتر، منبعی به پهنای جهان خاکی یعنی اینترنت و فضای مجازی، همه چیز در همه آن ( لحظه) در حال تغییر است، حتی لباس پوشیدن، غذا خوردن، نوع و نحوه ازدواج کردن ، زندگی کردن و همه و…
در چنین فضایی انتخاب کردن، انتخاب شدن خود بودن و نه دیگری بودن و واقعی ماندن بسیار سخت است. یکی از جلوههای منفی و بسیار مخرب صنعت تبلیغات ایجاد ذهنیت مصرفی و مصرفزده شدن است. یعنی تلقین مصرف صرف!از دیگر سو مصرفی بودن و مصرف زده شدن یعنی یک طرفه شدن زندگی و عمر انسان! ایجاد فضای مصرفی حق انتخاب درست را از فرد و جامعه انسانی میگیرد و آنها را آماده شکل پذیر شدن در هر قالبی میکند.
موضوع را خرد میکنیم و از زاویهای نزدیک به اصل ماجرا میپردازیم. گستره را هم جامعه شهری کوچک خودمان یعنی ارومیه فرض میکنیم. خیابانها و معابراصلی شهر، میادین و مرکز شهر با انواع اقلام و ابزار تبلیغاتی بمب آران شدهاست. تبلیغات یک سویه مانند تگرگ بر سر و روی مردم و اهالی شهر میبارد. مردم به جای انتخاب، بیشتر درگیر توهم و سرگردانی ذائقه هستند.واقعا ًتنوع تحمیلی در اطراف ما، در کوچه و خیابان، در مسیر تردد ما، و… با انواع نما و سیما به ما اجازه فکر کردن و درست اندیشیدن در مورد نیازهای عادی و فطری خود را میدهند؟
آیا این تنوعها واقعا ًتنوع هستند یا ما فقط با یک چیز از چند زوایه دید طرف هستیم؟ چه تضمینی وجود دارد که این تنوع مصنوعی نیازهای اصلی و فطری را به شکل واقعی تأمین کند و یا اصلا ً نیاز سازی کرده تا نیازهای جدید جایگزین نیازهای اصلی و فطری ما شوند؟
مانکنهای رنگارنگ بهترین ابزار برای ساختن یک آینه از توهمات و نیازهای ساختگی هستند! لباسی عجیب غریب را در تن یک مانکن با ما شبیه می کنند و ما در آینه این مانکن، آن لباس عجیب و غریب را به تن خود میبینیم و آنچه که باید القاء میشود!جامعه شهری ما یعنی کلانشهر ارومیه جزء کوچکی از جامعه کشوری ما است. کشوری با معیارهای فرهنگی و دینی مشخص و معین! یک سؤال! در جامعه شهری ما یعنی ارومیه ( به عنوان جزء از کل) بامعیارهای دینی و فرهنگی مشخص، حضورعناصر معیار شکن و معیارگریز چرا و چگونه توجیه میشود؟ بازاریابی؟!، بازارسازی؟!،انسان سازی؟!، نیاز سازی؟! و…با مانکنیسم انواع آرایش خارج از عرف، انواع منش و حرکتهای ظاهری خارج از اخلاق انسانی و دینی، عادت سازی و ترویج عریانی، بلوغ زودرس و ایجاد ذهنیتهای مختلف جنسی در سنین پایین و حتی بالا!
هستند آقایان و خانمهایی که با دیدن مانکنهای فروشگاهی، توهم تیپ، لاغری و یا چاقی همسرانشان دغدغه اصلی آنها شده ، وجود انسانی ِ همراه زندگی خود را با یک مانکن قیاس میکنند. این رویه حتی در مواردی تبدیل به یک معضل بزرگ در خانوادهها شده و علاوه بر شکستن حریم همسران، آنها را تا مرز طلاق و جدایی میکشاند.
مانکنهای فروشگاهی سوژههای مناسبی برای عینیت بخشیدن به ذهنیتهای جنسی در نوجوانان هستند! بیدار کردن غرایض جنسی قبل از سن معمول و گرفتن موج منفی از عروسکها و اسباب بازیهای تبلیغی دخترانه و پسرانه برای شناختن نامتعارف این غرایض جنسی و ارضاء آن! نمود مانکنیسم در یک جامعه شهری و یا کشوری نمود یک الگوی مهم نیز هست و آن وجود و بروز تضاد طبقاتی بین طبقات مختلف اجتماعی است! گرایش به مانکنیسم در خیابانهای اصلی و تجاری شهرها و یا مناطق اعیان نشین آنها نمود اصلی خود را دارد. گرایش به خرید و تهیه البسه گران قیمیت و پر زرق و برق فقط میتواند توجیهگر استفاده از مانکنهای غیر زنده ( و یا حتی زنده) در چنین مناطقی باشد. برای مثال خیابان خیام و یا استادان شهر ارومیه و…سخن آخر اینکه مانکنیسم رهآورد و سوغات شوم واردات بیرویه جنس خارجی بوده و هست. ورود اجناس و کالای خارجی فرهنگ مصرف آن را نیز با خود به همراه دارد. در واردات خارجی مهتر از ورود جنس و کالا، ورود فرهنگ مبتی بر مصرف آن است و این خود همان علت العلل گرایش به مانکنیسم است. فراموش نکنیم سال جاری را به نام سال حمایت از سرمایه ، کار و تولید ایرانی نام گذاری کرده بودند؟!
نوشته شده توسط admin در شنبه, ۱۶ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۱۳ ق.ظ