فرهنگ همزیستی مسالمت آمیز محتملا قربانی تنگ نظری شده است

فرهنگ همزیستی مسالمت آمیز محتملا قربانی تنگ نظری شده است

محمدرضا واعظ شهرستانی
گروه فرهنگی: امروزه با ظهور پدیده‌های تکنولوژیکی همچون رسانه‌های اجتماعی که موجب افزایش سرعت و سهولت تبادل اطلاعات شده‌اند، افرادی که دانش و توانایی سفسطه کردن و بازی با لغات و مفاهیم را دارند به راحتی می_توانند به اذهان عمومی در راستای مقاصدشان جهت‌دهند. در این رهگذر می توان با فراگیری علم منطق و آموزش مهارت‌های تفکر نقادانه به شهروندان، از افتادن به دام چنین سودجویی‌هایی جلوگیری‌کرد. اگر تفکر را به معنای رسیدن از امور معلوم به امور مجهول تعریف کنیم، منطق ابزاری است که ما را از خطای در اندیشیدن مصون می‌دارد.
بدین صورت که یک استدلال منطقی معتبر باید دارای دو شرط باشد: اول این که مقدمات و دلایل ارائه شده صحیح باشند و دوم این که نتیج? مورد نظر از این مقدمات طبق اصول منطقی حاصل شود. تفکر انتقادی، توانایی گردآوری و ارزیابی اطلاعات به شیوه‌ای منطقی، بی‌طرفانه و عمیق است، به طوری که بتوان به نتیجه موجه از طریق دلایل معقول دست‌یافت. حال اگر فردی به هنگام اقام? یک ادعا، آگاهانه و یا ناآگاهانه از ارائ? دلیل(به عنوان مقدمات استدلال) برای ادعای خود طفره رود و یا جملاتی نامربوط را به عنوان دلیل برای توجیه ادعای خود ارائه کند، مرتکب مغالطه و یا همان سفسطه شده است.
موقعیتی را تصور کنید که در حال مشاهد? یک برنام? تلویزیونی هستید که موضوع آن به چالش کشیدن معضلی فرهنگی اجتماعی در شبکه‌های اجتماعی است. برای مثال موضوع، بحث پیرامون »حیط? حریم خصوصی سلبریتی‌هاست« و در این برنامه دو مهمان حضور دارند. یکی نمایند? آن طیفی از روزنامه‌نگاران است که مدعی هستند سلبریتی‌ها به خاطر تفاوت‌ها و تأثیرگذاری‌هایی که از منظر اجتماعی و فرهنگی دارند، فاقد حریم خصوصی هستند و باید همواره مراقب سخنان و رفتارهای خود چه در زندگی خصوصی و چه در زندگی اجتماعی باشند.
در طرف مقابل، یک کارشناس سواد رسانه قرار دارد که مدعی است سلبریتی‌ها هم مانند مردم عادی دارای حریم خصوصی هستند و مردم باید به این حریم خصوصی احترام بگذارند. در چنین موقعیت‌هایی معمولا هر طرف به منظور توجیه ادعای خود و یا برای به کرسی نشاندن نظر خود، استدلال‌هایی را ارائه می‌کند. فارغ از این نکته که استدلال‌هایی که توسط هر فرد ارائه می‌شود معتبر است و یا نامعتبر، استدلال ارائه شده توسط هر طرف می‌تواند ناظر بر هدفی باشد: موجه کردن در مقابل قانع نمودن . در این یادداشت قصد دارم به تفاوت این دو رویکرد به هنگام استدلال کردن بپردازم. هدف اصلی این جستار آن است که برای خواننده روشن سازد چه هنگامی یک فرد به منظور نشان دادن صدق ادعای خود در حال اثبات و موجه کردن ادعای مورد نظرش است و چه وقت آن فرد در حال قانع کردن طرف مقابل؟ به عبارت دیگر، در حالی که هر یک از دو طرف می‌توانند به موضوع یکسانی بپردازند و از روش استدلال کردن برای پشتیبانی از ادعای خود استفاده کنند، هدف از استدلال می‌تواند متفاوت باشد. برای نمونه، در مثالی که پیش‌تر بیان شد موضوع “حیط? حریم خصوصی سلبریتی‌هاست”، روش “استدلال کردن” است(چه استدلالی معتبر از نوع قیاسی، استقرایی و یا تمثیلی) و چه استدلالی نامعتبر با توسل به انواع مغالطه‌) و هدف از استدلال دربار? موضوع مورد نظر می‌تواند یا قانع نمودن طرف مقابل باشد و یا موجه نمودن ادعای ارائه شده.
اگر هدفِ یک فرد از استدلال، تغییر باور و ذهنیت طرف مقابل باشد، به طوری که پیش‌تر مخاطبِ او چنین باور و ذهنیتی را نداشته است رویکرد او یک رویکرد قانع‌کننده است. در حقیقت، در این رویکرد فرد استدلال کننده تمامی تلاش خود را می‌کند که با استفاده از هر نوع استدلالی، چه معتبر و چه نامعتبر، ذهنیت طرف مقابل را در مورد موضوع مورد بحث تغییر دهد. در چنین رویکردی فردِ استدلال‌کننده باعث تغییری در طرف مقابل و یا تأثیری در جهان می‌شود. به عبارت بهتر، استدلالِ فرد مورد نظر معطوف به موجه کردن و اثبات ادعایش با توسل به استدلال‌های معتبر نیست، بلکه استدلالِ او معطوف به تغییر ذهنیت طرف مقابل است. یعنی به جای توجیه ادعا، تغییر ذهنیت طرف مقابل قرار می‌گیرد و یا به عبارت دیگر نوع استدلال اهمیت ندارد بلکه این میزان تأثیرگذاری استدلال است که از اهمیت برخوردار است. به همین خاطر معمولا افرادی که از نظر کلامی می‌توانند با کلمات بازی کنند و در سفسطه‌کردن مهارت دارند، افرادی با مهارت‌تر در قانع کردن و اغوای طرف مقابل هستند.اگر هدفِ فرد از استدلال درباره یک موضوع صرفاً بیان دلیل به منظور نشان دادن درستی ادعایش باشد و نه لزوما تغییر ذهنیت و باور طرف مقابل، رویکرد آن فرد یک رویکرد موجه‌کننده است. در حقیقت، در این رویکرد فرد مورد نظر می‌کوشد صرفا با نشان دادن دلائل منطقی و توسل به استدلال‌های معتبر درستی ادعای مورد نظرش را اثبات نماید. در چنین موقعیتی برای آن فرد فرقی ندارد که طرف مقابل آن ادعا را بپذیر و یا نه بلکه آنچه برای او اهمیت دارد پشتیبانی منطقی دلائل(مقدمات استدلال) از ادعا(نتیجه) است. به عبارت دیگر استدلالِ فرد استدلال‌کننده با داشتن ذهنیتی خنثی معطوف به توجیه ادعاست و نه تغییر ذهنیت و باور طرف مقابل.
برای روشن‌تر شدن این بحث مجددا به بحث »حیط? حریم خصوصی سلبریتی‌ها« باز می‌گردم. به این منظور با ارجاع خواننده به یادداشت قبلی به دو نوع استدلال مطرح شده در مورد حاشی? سفر اخیر رامبد جوان و همسرش به کانادا می‌پردازم.
سفر رامبد جوان و نگار جواهریان به کانادا برای به دنیا آوردن فرزندشان، ناسزا گفتن به ستاره اسکندری در خارج از کشور به خاطر کشف حجاب و همسر دوم مهدی هاشمی، همه و همه ماجراها و قص? پرغص? سلبریتی‌های ما در شبکه‌های اجتماعی این روزهاست. مسائلی که هم موجی از انتقادها و واکنش‌های تند و حتی گستاخانه‌ را در مقابل آن‌ها به راه انداخته است و هم افرادی به حمایت از آن‌ها برخاسته‌اند.
در واکنش به این رفتارها، دسته‌ای که اقلیت هستند معتقدند که زندگی خصوصی افراد فقط و فقط به خودشان مربوط است و دخالت در زندگی خصوصی افراد و قضاوت کردن آن‌ها و یا انتشار هر گونه فیلم و عکسی از زندگی شخصی افراد در مکان‌هایی که به طور موقت و یا دائم به سر می‌برند، صریحا نقص حریم خصوص آن‌هاست؛ چنین عملی، نه اطلاع‌رسانی، بلکه پرده‌دری و امری غیراخلاقی است. بنابراین، از نظر این دسته باید به حریم شخصی و زندگی خصوصی سلبریتی‌ها احترام گذاشت. دست? دوم که تقریبا اکثریت منتقد را در بر می‌گیرند بر این باورند که اساسا تاکید بر مفهوم »حریم خصوصی«، نکته‌ای انحرافی در چنین مسائلی است و انگیز? اصلی در افشای چنین تصاویری، افشای »دروغ و دورویی و ریاکاری« است و این‌گونه افشاگری‌ها، رسالت اصلی روزنامه‌نگاران و شبکه‌های اجتماعی است.
در پایان می‌خواهم به پرسشی دیگر اشاره کنم.
پرسشی که پاسخ به آن خود نیازمندِ مجال و فرصتی دیگر برای بررسی بیشتر ابعاد آن است. با توجه به این‌که باورها و سنت‌های بوم‌شناختی و فرهنگی و اعتقادات مذهبی معمولا حتی در برابر استدلال‌های معتبر نیز سخت و انعطاف‌ناپذیرند هنگامی که با استدلالی مواجه می‌شویم که برای ما موجه‌ نیست، چه باید کرد؟ پاسخی که نویسنده می‌تواند در مورد نحو? مواج? ما با چنین استدلال‌هایی ارائه کند، رویکردی است که ناظر بر احترام و مراقبت است. به عبارت دیگر، ما باید بتوانیم در چنین موقعیت‌هایی با بهره‌بردن از تفکر مراقبتی، در ضمن احترام به نظرِ طرفِ مقابل و مراقبت از او، زمین? گفت‌وگو و تعامل بیشتر را فراهم سازیم. تلاشی که نه تنها باعثِ رشد تفکر نقاد و قدرت تحلیل منطقی ما خواهد شد بلکه گامی است در جهت پی‌ریزی چهارچوب‌ِ عقلانیت و تمرینی برای همزیستیِ مسالمت‌آمیز.
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از مهر، در نهایت، اگر در ضمن حفظ احترام و مراقبت متقابل، هیچ‌یک از طرفین از ادل? دیگری استقبال نکردند و زمین? اتفاق‌نظر و یا سنتز حاصل از تضارب آراء و یا خودتصحیحی حاصل نشد، به منظور فراهم نمودن شرایط همزیستی مسالمت‌آمیز، بیان جمله‌ای می‌تواند چاره‌ساز شود: “اگرچه نظرتان برای من قابل احترام است و شما را درک می‌کنم اما متاسفانه دلائل شما برای توجیه ادعایتان کافی نیست”.
Arazazarbaiijan.farhangi@gmail.com

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۲۷ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۰۶ ق.ظ

دیدگاه


پنج + = 14