سینما در خاطر مخاطب ماندگار نخواهد شد مگر…

سینما در خاطر مخاطب ماندگار نخواهد شد مگر…

گروه فرهنگی: کمال تبریزی گفت: سینما از نظر من هرچند می تواند داستان خود را کاملا در فضایی خودساخته و قراردادی روایت کند، اما اگر دنیایی که خلق می کند هیچ نسبتی با واقعیت نداشته باشد در خاطر مخاطب ماندگار نخواهد شد، هرچند در لحظه نمایش، کاملا جذاب باشد. طبق گزارش رسیده، به همت رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در اسپانیا و با مشارکت دانشگاه “کمپلوتنسه مادرید”، مرکز فرهنگی خانه آسیا و انجمن سینمایی ایران و اسپانیا روز چهارشنبه ۵ آبان ماه ۱۴۰۰ برابر با ۲۷ اکتبر ۲۰۲۱ ،هفتمین کنگره سینمای ایران با محوریت آثار کمال تبریزی به صورت وبینار برگزار شد.
در این وبینار، کمال تبریزی، مهمان ویژه این نشست دقایقی به تبیین و توضیح جهان فیلمسازی‌اش پرداخت.
او بیان داشت به اعتقاد من، جهان هستی زاییده دوستی و محبت است؛ عشق در کائنات موج می زند و هدف اصلی از خلقت، کشش و جاذبه «دوست داشتن» است. سرمنشاء همه رفتارها، خواستن ها، عملکردها و نهایتا کشف و شهود در هستی، یک کلمه است : عشق. اما این عشق می تواند دو وجه کاملا مخالف و متناقض داشته باشد. عشق می تواند مثبت و منفی باشد. هر دو نیروی پیش برنده در صحنه نمایش »پروتاگونیست و انتاگونیست« نیروی اصلی خود را برای هرگونه اقدامی از عشق می گیرند. یکی بر علیه دیگری… که مخاطب بر اساس نگاه و ارزیابی خود، یکی را قهرمان و دیگری را ضد قهرمان می انگارد. در نهاد همه ما انگیزه اصلی برای هر اقدامی، علاقه و محبت است. هر عملی که انسان ها انجام می دهند و یا هر اعتقادی که در وجود آنان شکل گرفته، بر خاصیت یگانه این جهان استوار است و آن نیست مگر عشق ، علاقه ، دوستی ، محبت و….کمال تبریزی در ادامه درباره مساله عشق گفت و ادامه داد: اما نکته مهمی که باید مد نظر داشت جلوه کاملا متفاوت این جذبه و کشش و نتایج کاملا متفاوت آن در عرصه ها و ادوار مختلف جوامع انسانی است. ذات عشق به گونه ای است که می تواند در عین ایجاد رستگاری، مخرب و ویرانگر نیز باشد. کما اینکه ظهور و سقوط تمدن_های بسیاری بر همین قاعده استوار بوده اند و شاید به همین دلیل شخصیت های نمایشی پرنفوذ و کاریزماتیک در اغلب آثار شاخص سینمایی، ابعاد خاکستری داشته و از همین رو بر دل مخاطب نشسته اند و خاطر آنان از یادشان نمی رود. واقعیت این است که اشخاص کاملا سفید یا سیاه در جهان واقعی اگر نگوییم هرگز، غالبا نایاب اند و وجودشان در برخی آثار نمایشی، عمدتا قابل باور و پذیرش نیستند. قهرمان اگر خطا نکند قهرمان نیست و با همین زاویه نگاه، ضد قهرمان نیز در درون خود می تواند بر نیکی ها غبطه داشته باشد و تقریبا هیچ سارقی دوست ندارد که او را دزد خطاب کنند.
بنابراین سینما می تواند در مسیر کلی، دو مدل کاملا متفاوت را ترسیم کند: مسیر سعادت و مسیر شقاوت، که اولی کاتارسیس ارسطویی را از طریق ایجاد امید و بهجت در روان مخاطب میسر می سازد و دومی از طریق ترس و برحذر ماندن از رویه های خطرناکی که انسانیت را به قهقرا و نهایتا به سوی نابودی می برند.وی با این مقدمه به تحلیل اثار سینمایی خود پرداخت و بیان داشت در مجموعه تقریبی بیست فیلم سینمایی که در کارنامه فیلمسازی من وجود دارد، تقریبا هیچکدام از منظر انواع سینمایی شباهتی به هم ندارند و اصطلاحا هرکدام ساز خودشان را می زنند؛ اما چنان که گفته شد محرک اصلی و مشترک در همه آن ها، توجه و نوعی نگاه موکد بر نیروی پیش برنده تمایلات حسی و عاطفی در وجود شخصیت های مثبت و منفی داستان است. هنگام فیلمبرداری من از همه بازیگرانم می خواهم که با توجه به نقشی که دارند؛ عشق و علاقه ای را در خود پرورش داده و هنگام اجرای نقش به نوعی آن را بروز دهند و این ابراز می تواند همسو یا غیر همسو با مختصات شخصیت باشد. به قول شاعر بزرگ ایرانی حضرت حافظ : یک قصه بیش نیست غم عشق و وین عجب…..کز هر زبان که می شنوم نامکرر است. »طعم شیرین خیال« تلاش می کند بر مدار ترسیم سعادت جامعه بشری حرکت کند و مخاطب را با قهرمانی همراه کند که نگران اوضاع زیست محیطی انسان هاست و در این راه چنان فاصله ای از مسیر انحرافی سایرین گرفته است که منظری جنون آمیز از خود در نگاه مردمان دیگر فراهم ساخته است. جنونی که ریشه در عشق و علاقه مفرط او به زمین، »مادر طبیعت« دارد.اما »طبقه حساس« اشاره به مسیر دوم دارد؛ فوران عشقی که می تواند منجر به تعصبی کور و بی رحمانه باشد. این جا هم منظر جنون آمیز قهرمان، او را از سایرین مجزا و مستثنی می سازد ولی در سیری نزولی که منجر به سقوط می شود؛ سقوطی که مخاطب از آن حذر می کند، در عین اینکه بر خطاهای مکرر قهرمان آگاه است و از این بابت لذت می برد که جای او نیست تا سرانجامی خودخواسته و زنده به گور داشته باشد.
کمال تبریزی در پایان سخنان خود تاکید کرد: سینما از نظر من هرچند می تواند داستان خود را کاملا در فضایی خودساخته و قراردادی روایت کند، اما اگر دنیایی که خلق می کند هیچ نسبتی با واقعیت نداشته باشد در خاطر مخاطب ماندگار نخواهد شد هرچند در لحظه نمایش، کاملا جذاب باشد. توجه داشته باشید که فیلم ها از این منظر، بر دو گونه اند: آثاری که بعد از دیده شدن در فاصله کوتاهی فراموش می شوند هرچند رویارویی مخاطب با آن، لذت بخش و راضی کننده باشد و دسته دوم که بعد از دیده شدن، مدت ها ذهن و خاطر مخاطب را به خود جلب می کنند و گاهی برای همیشه با او و در یاد او می مانند زیرا داستان حوادث و شخصیت های طراحی شده به نوعی ریشه در واقعیت زندگی و مسائل روزمره جامعه مخاطب دارند.
به گزارش آراز آذربایجان به نقل از ایسنا،در این برنامه که با حضور استادان و پژوهشگران سینما از ایران و اسپانیا انجام شد، قشقاوی سفیر جمهوری اسلامی ایران در اسپانیا، دکتر محمد مهدی احمدی رایزن فرهنگی کشورمان به بیان مطالب خود پرداختند.
Arazazarbaiijan.farhangi@gmail.com

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۰۸ آبان ۱۴۰۰ ساعت ۹:۰۱ ق.ظ

دیدگاه


− نُه = 0