طلاق عاطفی؛ پیش منی، در یمنی
سولماز احمدی
گروه خانواده و سلامت: طلاق عاطفی پدیدهای است که چند سالی است مورد توجه جامعه شناسان و مشاوران خانواده قرار گرفته است پدیدهای که به گفته محققان در این زمینه، شیوع فراوانی پیدا کرده و آمارهای بسیار نگران کنندهای در این زمینه منتشر شده است.
طلاق عاطفی، یکی از انواع طلاق است که البته از نظر شکل و نوع تا حدی با خانوادههایی که در آن افراد کنار هم اما مستقل از هم زندگی میکنند تفاوتهایی دارد، اما در عین حال این دو بسیار به هم نزدیک هستند و امکان ختم شدن اینگونه زندگیها به طلاق عاطفی بسیار زیاد است.
البته این مسئله بیشتر، مربوط به خانوادههایی است که به علت مسائل سنتی و عرفی که حاکم بر عقاید آنهاست یا برخی باورهای نادرست و نگرشهای منفی جامعه نسبت به زنان مطلقه ترس و نگرانی از تنهایی، از دست دادن فرزندان یا ناتوانی در تأمین نیازهای زندگی تصمیم میگیرند به اجبار زیر یک سقف زندگی کنند. در چنین اوضاع نابسامانی، زن انزواطلبی اختیار کرده و خود را شریک زندگی نمیداند و تنها به دلیل شرایط اجتماعی، خانوادگی و فرهنگی به زندگی ادامه میدهد.
باید به این نکته توجه کرد طلاق عاطفی به هر شکلی و به هرگونه ای که در زندگی زوجها به وجود آید موجب ازهمپاشیدگی عاطفی خانواده میشود. در این نوع خانوادهها زن و مرد زیر یک سقف زندگی میکنند، ولی هیچ رابطه احساسی میان آنها وجود ندارد.
از دلایل به وجود آمدن طلاق عاطفی در خانواده میتوان به نبود شناخت زوجین از یکدیگر تفاوتهای فرهنگی موجود میان خانوادهها، دخالت دیگران و بسیاری مسائل دیگر اشاره کرد؛ اما شاید بتوان گفت مشکلات جنسی و تفاوت سلیقهای در این امر از مهمترین مشکلاتی است که برای یک زن و شوهر پدید میآید، ولی در مطالعات جامعهشناسی کمتر مورد بحث قرار گرفته است.
با این که همسران در این نوع طلاق به طور رسمی از هم جدا نشدهاند یا حتی هنوز باهم زیر یک سقف زندگی میکنند، اما سردی روابطشان پیامدی به مراتب بدتر از طلاق رسمی بر اعضای خانواده دارد. در طلاق عاطفی زن و شوهر عواطف خود را از هم دریغ میکنند. شاید ساعتها زیر یک سقف باشند، باهم غذا بخورند اما غریبهاند، حوصله ابراز عشق و علاقه ندارند و به نوعی همخانه محسوب میشوند.
از آنجا که طلاق عاطفی به سن و طبقه خاصی اختصاص ندارد و ممکن است هر کسی را درگیر خودش کند، بهتر است کاملا عوامل به وجود آورنده این نوع طلاق و جدایی خاموش را بشناسیم.
در مجموع از مهمترین عواملی که میتواند باعث طلاق عاطفی شود، میتوان به بیاعتمادی و تغییر شخصیت زوجین به مرور زمان، اشتغال و مشغله زیاد زوجین و کمبود وقت برای صرف آن برای یکدیگر، کاهش ابراز علاقه و جذابیتهای هر یک از زوجین، لجبازی و سعی در بهتر جلوه دادن خود در مقابل دیگری و تعداد زیادی موارد دیگر اشاره کرد.نکته قابل توجه این است که دوست داشتن آموختنی است. بیشتر زوجها در طول روز حتی یک بار به صورت هم نگاه نمیکنند یا حرف تازهای برای گفتن ندارند و نکته دیگر این که اگر زن و مرد با تفاوت اخلاقی و رفتاری هم آشنا باشند، دچار سوءتعبیر نمیشوند پس سعی کنید حالات، روحیات، نیازها و توقعات همسرتان را بهخوبی بشناسید.
زمانی را برای گفتوگو، ابراز محبت و تبادلنظر با همسرتان اختصاص دهید و این فرصت را به بهانه اشتغال و امور فرزندان و آشپزی و خرید و… به تعویق نیندازید. به مرور زمان گفتوگوی خصوصیتان را افزایش دهید.
اگر میخواهید زندگیتان سرشار از مهر و محبت باشد و هیچگاه دچار این جدایی خاموش نشوید از سرزنش کردن یکدیگر بپرهیزید. هرگز با طعنه، زخم زبان، کنایه با یکدیگر صحبت نکنید و تصور نکنید یک زندگی ایده آ ل، زندگی بدون هیچ اختلاف نظری است، بلکه اختلافنظر و تفاوت همیشه وجود خواهد داشت. مهم این است که نحوه حل اختلاف را بدانیم و فراموش نکنیم اختلافات در بسیاری موارد باعث تفاهم بین همسران میشود.
اگر رنجشی قابل چشمپوشی است از آن بگذرید؛ ولی اگر برایتان مهم است، هر چند مسئله کوچکی باشد، آن را به طرز صحیحی با همسر خود در میان بگذارید.
به همدیگر محبت کنید و رنجشهای گذشته را مرتب یادآوری نکنید، در ابراز عشق از همسرتان پیشی بگیرید و او را با بهترین القاب صدا بزنید و هنگام صدا کردن و صحبت با او به صورتش نگاه کنید.بهتر است بدانید اگر هدف از زندگی مشترک داشتن رابطهای عاشقانه است، بهای این زندگی را باید با گذشت و ایثار بپردازید نه با لجاجت سردی و مقابله به مثل… .
نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۳ ساعت ۴:۳۵ ق.ظ