دگرگونی فرهنگی در گرو تحول جهان بینی و نگرش جامعه

دگرگونی فرهنگی در گرو تحول جهان بینی و نگرش جامعه

علی ربانی گلپایگانی
گروه دین و زندگی: اعتقادات زیربنا و هندسه فکری و نگرشی افراد را تشکیل می دهد و از آن با تعبیر »جهان بینی« نیز یاد می شود.
جهان بینی هم در اصل همان »هستی شناسی« است که شامل خداشناسی، انسان شناسی و جهان شناسی و روابط میان آن هاست. گرچه هر مکتبی از جهان بینی خاصی برخوردار است ولی در یک تقسیم بندی کلی می توان به دو گونه جهانی بینی اشاره کرد: ?۱- جهان بینی توحیدی یا الهی ?۲- جهان بینی مادی و الحادی.
هر جهان بینی که از آن به »هست ها« نیز تعبیر می شود، بایدها و رفتارها و نگرش های ویژه ای در پی دارد و تناسب هست و باید یا جهان بینی و اندیشه با عمل و هنجار، از ضروریات یک نظام فکری منسجم و هدفمند به شمار می رود. اهمیت نظام اعتقادی با همان جهان بینی چنان است که تمام تحولات اجتماعی و دگرگونی های فرهنگی، در گرو تغییر و تحول در جهان بینی و نگرش جامعه است.
از این رو مشاهده می شود که در قرآن کریم بیشترین تکیه و تاکید پیامبران بر تغییر و اصلاح جهان بینی و اعتقادات مردم است و دعوت به توحید و نهی از شرک و بت پرستی و طاغوت، محور دعوت انبیا را تشکیل می دهد. هم چنین رها کردن انسان ها از قید و بندهای ذهنی و افکار و اندیشه هایی که سد راه فعالی انسانهاست نهایت یکی از مهم ترین کار ویژه های پیامبران در قرآن به شمار رفته است.
(ویضع عنهم امرهم والا غلال التی کانت علیهم) با تمام اهمیتی که اعتقادات دارد و در نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران نیز کم و بیش به آن توجه شده است، اما با این همه در نظام تربیتی و برنامه ریزی های کلان و مهندسی های فرهنگی، این اهمیت تا حدی مغفول واقع شده است. گواه روشن و آشکار آن، اهتمام نداشتن به مباحث اعتقادی در برنامه های اوقات فراغت است.
این در حالی است که ما از تهاجم فرهنگی صحبت می کنیم و از آسیب های نسل جوان از این ناحیه داد سخن می دهیم. در حالی که اگر نسل جوان و نوجوان ما از پایه های اعتقادی مستحکم برخوردار باشد، نه تنها او را در برابر بسیاری از تهاجمات فرهنگی مصون خواهد کرد که جلو بسیاری از لغزش های آنان را نیز خواهد گرفت. هم در آیات و هم در روایات به موضوع اعتقادات و نقش آن ها در زندگی انسان توجه خاصی شده است؛ چنان که وقتی به قرآن مراجعه می کنیم، می بینیم سرلوحه همه تعالیم الهی توحید و اعتقاد به آن است مثلا قرآن می فرماید: قل انما انا بشر مثلکم یوحی الیه انما الیهکم اله واحد از این آیه استفاده می شود که مهم ترین آموزه یکتاپرستی، این است که از سوی خدای واحد به آنان وحی می شود.در واقع این آیه به ایمان به خدا که رأس اعتقادات است اشاره دارد. نکته دوم این است که وقتی پیامبران الهی مامور شدند که مردم را دعوت کنند، اولین چیزی که به عنوان پیام رسانی مطرح کردند، همین اعتقاد به خدا و پرهیز از طاغوت است. طاغوت یعنی هر آن چه که در تقابل با خداست و انسان را از خداپرستی و توحید دور می کند.
*اعتقادات چه تاثیری بر زندگی افراد دارد و چه نقشی در زندگی آن ها ایفا می کند؟
این بحث بسیار گسترده است؛ چون دامنه تاثیر اعتقاد خیلی فراگیر است و شامل تاثیرات فردی، روانی، اجتماعی، سیاسی و آثار دنیوی و اخروی زیادی است. حال به عنوان نمونه می توان به این نکته اشاره کرد که اعتقاد به عالم غیب و اعتقاد به روز جزا رابطه استواری با عقلانیت دارد؛ یعنی بر خلاف آن چه که برخی تصور می کنند، ایمان و اعتقاد به دین را ناسازگار با خردمندی می دانند و این دو را ناهمساز می دانند؛ اعتقاد نشانه ای از خردمندی است و خردمند، مومن به خدا، تسلیم به خدا و معترف به خداست.
چنان که در پایان سوره آل عمران آمده است: »ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لایات لأولی الالباب« یعنی در آفرینش آسمان ها و زمین و گردش شب و روز برای خردمندان نشانه هایی است. »لب« که در این آیه آمده به معنای خرد ناب است و به معنای حقیقت بینی و واقع بینی است.
سپس می فرماید صاحبان خرد چه ویژگی هایی دارند »الذین یذکرون الله قیاما وقعودا و علی جنوبهم« کسانی که در حال ایستاده و نشسته و در حالی که به پهلو خوابیده اند، در همه حالات به یاد خدا هستند؛ این ها هم کسانی هستند که در خلقت جهان تفکر می کنند و سپس در ایمان خود راسخ تر می شوند. یا آن گونه که در یک آیه دیگر در سوره مبارکه بقره آمده است: »آن که از دین ابراهیمی رو برگرداند، خود را در مسیر سفاهت قرار می دهد«.
سفیه به کسی می گویند که سرمایه خود را در راه درست استفاده نکند و قدر سرمایه خود را نداند و چون در این جا صحبت از استفاده از عقل و خرد است، می گوید کسی که از راه ابراهیم (ع) روی برگرداند از عقل خود به خوبی استفاده نکرده است. حالا اگر ما سخن معروف امام صادق را بیفزاییم که: »العقل ما عبد به الرحمان و اکتسب به الجنان« یعنی عقل چیزی است که خدا به واسطه آن پرستش می شود و بهشت با آن کسب می شود. بنابراین درباره اعتقاد به حقایق وحیانی و غیبی، نکته مهم رابطه بین ایمان و عقل مداری است؛ چون در دنیای معاصر کسانی که به روشنفکری و روشن بینی شهود شده اند، از عقلانیت سخن می گویند و خصوصیت برجسته و روشنفکری را عقلانیت می دانند.
در این موارد عقلانیت باید معنا شود. گاهی عقلانیت به معنای »وهم« است؛ یعنی چیزهایی که جنبه شیطانی و زودگذر دارد، مثل مال و ثروت و پست و مقام و یا حتی ممکن است تنها هدف خوش نامی به قصد جلب مشتری باشد در شکل عقلانی ظاهر شوند ولی این ها عقلانیت قدسی و ملکوتی نیست. عقلانیتی که در نظام های غربی مثل لیبرالیسم و سکولاریسم است، عقلانیتی غیر قدسی است، عقلانیت آن است که انسان را از قید و بند خود و از قید و بند شهوات و خواسته های بی پایان این جهان آزاد کند.
بنابراین ما در حیات سیاسی امروز خود نیز نیاز بسیار به این مسئله داریم و باید به تکلیف الهی و مطابق با رضای الهی حرکت کنیم وگرنه عقلانیت هم امری شیطانی خواهد بود. چنان که قرآن می فرماید: افرادی که از نظر عمل خسارت می بینند آن هایی هستند که خود گمان می کنند کار بالنده و درست انجام می دهند.
لذا اعتقاد به خدا نتیجه تفکر و خردمندی است و همین خردمندی و خردگرایی است که می تواند انسان را به سوی خداوند و به سوی معارف الهی سوق دهد. حال می توانیم به تاثیر اعتقاد بر زندگی اخلاقی انسان هم اشاره کنیم. مثلا محبت یکی از شاخص های برجسته اعتقادات است. قرآن می فرماید الذین آمنوا اشدحبالله. یعنی مقوله ایمان، مقوله محبت و عشق است. ایمان هم نتیجه خردمندی است و هم نتیجه محبت. در این جا عقل و احساس با هم جمع می شوند. ایمان با دلباختگی و با شور و احساس همراه است؛ ولی از پشتوانه خرد بی بهره نیست.به گزارش آرازآذربایجان به نقل از باشگاه اندیشه، در آیه دیگری آمده است که »و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله« یعنی انسان هایی هستند که در راه جذب و جلب رضایت الهی جان خود را ایثار می کنند. بنابراین انسان باید به درجه بالایی از شعور و شور عاشقانه رسیده باشد که بتواند نفس خود را در راه رضای خدا ایثار کند.

نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۰۸ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۵:۳۹ ق.ظ

دیدگاه


9 × سه =