گروه خانواده و سلامت: استرس در کودکان ميتواند بنابر دلايل مختلفي ايجاد شود که البته اين استرس ميتواند با عدم درمان شدت يابد. امروزه بيشتر والدين به دليل ايجاد فضاي رقابتي بين فرزندان براي تشويق و پيشي گرفتن فرزند خود استرس بسياري به کودکان وارد ميکنند.
اين ميزان استرس و فشار به قدري است که کودک در صورت شکست و عدم موفقيت احساس سرخوردگي و بي کفايتي ميکند. اما شايد اين سوال در ذهن شما مطرح شود که استرس در کودکان چند نوع است؟بايد گفت استرس دو نوع است ما يک استرس خوب و يک استرس بد داريم. استرس خوب به اين نوع استرس فشار مثبت گفته ميشود، تنها دليل آن هم ميتواند آن باشد که کودکان از اين فضاي رقابتي انرژي مثبتي دريافت ميکنند. در واقع اين نوع استرس ميتوان به کودک کمک کند تا اين موانع را با صبر وبردباري پشت سر بگذارد. در اين نوع استرس اگر کودک ميزان استرس و تنش کمتري را از اطرافيان خود دريافت کند، قطعا ميتواند عملکرد بسيار بهتري داشته باشد.
استرس بد اين نوع استرس برخلاف استرس خوب ميتواند ميزان خشونت کودکان را افزايش دهد. از اين رو کودک براي مقابله با مشکلات و موانع سر راه خود، قدرت بسيار کمي خواهد داشت. به طوري که شايد نتواند از پس مشکلات برآيد. در واقع در اين نوع استرس والدين کودک گمان ميکنند که در حال کمک کردن به کودک خود هستند، اما از طرفي به کودک به شدت آسيب خواهند رساند.
اين استرس بد ميتواند به روي سلامت قلب، فشار خون بدن، شب ادراري، بيخوابي، کابوس و غيره تاثير منفي بگذارد. در کودکان، تنش در خانه مانند سوءرفتار، جدايي والدين يا مرگ يکي از عزيزان جزو عوامل شايع استرس است. مدرسه يکي ديگر از عوامل رايج است يافتن دوستان جديد يا امتحان دادن ميتواند کودکان را درگير مشکلات کند
هرچه کودکان بزرگتر ميشوند، منابع استرس بيشتر مي شود، زيرا آنها تغييرات بزرگتري را در زندگي تجربه ميکنند: مانند يک گروه جديد دوستان، تکاليف بيشتر در مدرسه و دسترسي فزاينده به رسانههاي اجتماعي و اخبار بيشتر درباره اوضاع کشور و جهان. بسياري از نوجوانان در مواجهه با مسائل اجتماعي مانند تغييرات اقليمي، مناقشات و ناآراميهاي سياسي يا انگ و تبعيض دچار استرس ميشوند.بايد به ياد داشت که کودکان مانند «اسفنج» هستند و هر آنچه اطرافشان رخ ميدهد را کامل جذب ميکنند. آنها استرس والدين خود را مشاهده ميکنند و به اين وضعيت احساسي، هر آنچه که باشد، واکنش نشان خواهند داد.
کودکان و نوجوانان هميشه از هوش احساسي يا دايره لغات کافي براي بيان کامل احساساتشان برخوردار نيستند. از سوي ديگر، کودکان کم سن تر ممکن است به دليل سن پايين و سطح رشد فکري نتوانند بفهمند که واقعا چه اتفاقي افتاده است. براي آنها يک وضعيت جديد يا متفاوت ممکن است صرفا متفاوت، ناراحت کننده، غيرقابل پيشبيني يا حتي ترسناک به نظر آيد
سارا گلستان در گفتوگو با پانا درخصوص روشهاي کاهش استرس در ميان کودکان، بيان کرد: »براي کاهش استرس کودکان در ابتدا بايد بررسي شود که علت چيست و ريشه به کجا باز ميگردد. ممکن است گاهي اوقات ريشه استرس به دليل فضاي اجتماعي موجود باشد.«
گلستاني گفت: »همچنين علل استرس و ترس دانشآموزان نيز بايد مشخص شود و براي حل آنها به سراغ ريشهيابي برويم. ممکن است آنها ترسهاي مختلفي از فضاي اجتماعي داشته باشند که در اين خصوص ميتوان با دادن اطلاعات و گفتوگو همه چيز را شفاف کرد.»وي تاکيد کرد: «ترس و اضطراب با همدلي و همراهي مشاوران و ارتباط آنها با فضاي مدرسه، اجتماع و روابط انساني موثر آسان خواهد شد به شرطي که آسيبشناسي صحيحي در اين رابطه انجام شود.»
اين روانشناس بيان کرد: «همچنين بايد دانشآموزان را در درس و تکاليف درک کرد و فرصتي به آنها بدهيم تا خودشان را با شرايط وفق دهند و به شرايط استرسزا دچار نشوند. آموزش روشهاي شناخت و مديريت احساسات نيز امري ضروري است زيرا فشارهاي بيروني کاهش پيدا ميکند و فرزندانمان ميتوانند خود را با محيط اجتماع تنظيم کنند.«
به گزارش آراز آذربايجان به نقل از پانا،وي علت اصلي درک نکردن مفاهيم درسي در بين دانشآموزان را استرس دانست و گفت:»اين موضوع بايد بسيار مورد بررسي قرار گيرد، زيرا ممکن است علت اين عدم درک در مواقعي تمرکز بالا يا گاهي اوقات اضطراب باشد. در همين راستا بايد متخصصاني باشند تا ريشه درک نکردن را مشخص کنند.»گلستاني تاکيد کرد: »بايد مشاوراني که در مدارس حضور دارند نيز ريشه مشکلات دانشآموزان را شناسايي کنند و براي هر يک از آنها متناسب با رفتار بروز داده شده، برنامهاي جداگانه تنظيم شود، چون مشکلات هر فرد نسبت به فرد ديگر متفاوت است