گروه فرهنگي:حسن وارسته معتقد است که در سينماي کمدي امروز ايران همه چيز در خدمت درآمدزايي و کسب سرمايه قرار دارد. فيلمهاي کمدي در سالهاي اخير موفقترين آثار سينماي ايران در گيشه به حساب ميآيند و اين در حالي است که بسياري از منتقدان، سينماگران و کارشناسان سينما بر اين عقيدهاند که کيفيت آثار کمدي روز به روز در حال کاهش است.
در گفتوگو با حسن وارسته که نگارش فيلمنامه آثاري چون سريالهاي »پايتخت 2«، »پايتخت 3«، »دودکش«، »عليالبدل« و فيلم سينمايي »چند ميگيري گريه کني؟« را در کارنامه خود دارد به نقد و بررسي سينماي کمدي پرداختيم که در ادامه مشروح اين گفتگو را ميخوانيد:
سينماي کمدي ايران را امروز در چه سطحي ميبينيد؟
با احترامي که براي سينماي کمدي قائل هستم، بايد بگويم اين سينما در اين سالها به سمتي رفته که فقط جذب مخاطب به هر نحو برايش اهميت دارد که من به شخصه اين روند را نميپسندم. وقتي فيلمهاي کمدي را ميبينيد شايد لحظات و آيتمهايي هم مشاهده کنيد که واقعاً بامزه و جذاب هستند اما در مقايسه با کمديهاي دنيا که در آنها يک شاهپيرنگ وجود دارد و علاوه بر جذابيت و بامزگي ارزشهاي هنري و انسجام روايي در آنها ديده ميشود اما اين ويژگيها در بسياري از آثار کمدي ما وجود ندارد.در برخي از کمديهايي که شاهد هستيم معمولاً فيلمنامهنويس و فيلمساز با اکتفا بر چند شوخي رايج در فضاي مجازي مثل شوخيهاي اينستاگرامي قصهاي سرهم کرده و آن را جلوي دوربين آورده است و در کنار آن آمارهاي اعلام شده مثل آمار ميزان بينندهها و آمار فروش به ملاک و معيارهايي براي برتري و کيفيت فيلمها هم تبديل شده است.
چرا سينماي کمدي تا اين حد تحت تأثير فضاي مجازي قرار گرفته است؟
من قبول دارم که در جنگ رسانه مديومها تغيير کرده، غالب رسانهها در يک گوشي هوشمند قرار گرفته و اين اتفاقي خطرناک و ترسناک است و در کشور ما هم شايد تأثيرگذاري مدياها و فضاهاي جديد هستيم و سينما هم از اين قاعده مستثني نيست.در کشورهاي مختلف براي سينما تمهيداتي انديشيدهاند تا سينما چيزي فراتر از فضاي مجازي باشد و در آثارشان به جذابيتهاي درست فرهنگي و روانشناسي توجه دارند. در ايران چنين تمهيدي وجود ندارد و به شکل فستفودي شاهد توليدات کمدي هستيم که سازندگان اين آثار که معمولاً دو يا سه اثر در سال توليد ميکنند مدام به نشانهها و شوخيهاي رايج روز توجه دارند و بر اساس آنها اثر توليد ميکنند که در فضاي مجازي هم با اتکا به ميزان فروش عملکرد خود را توجيه و تبليغ ميکنند.در اين وضعيت که فقط درآمدزايي مهم است، اگر يک فيلم بتواند با فرمولي مثل استفاده از شوخيهاي فضاي مجازي به موفقيت برسد، ديگر فيلمسازان سينماي کمدي با تقليد از او فيلمهايشان را با همان فرمول توليد ميکنند همانطور که پيشتر هم ديدهايم که مثلاً يک فيلم کمدي با موضوع دهه 1340.1350 يا 1360 توانست موفق عمل کند و فيلمهاي بسياري با روايت قصهشان در اين زمان ساخته شدند.
بهترين فيلمهاي کمدي تاريخ سينماي ايران به چه زماني مربوط ميشوند.
وقتي از کمدي فاخر صحبت ميشود به شخصه ياد »اجارهنشينها«، »دايي جان ناپلئون« و به طور کل سينماي کمدي دهه 1360 و 1370 ميافتم، زماني که خانوادهها فيلمهاي کمدي را دوست داشتند و اين فيلمها هم تأثيرگذار بودند. در بين کمديهاي فلهاي که اين روزها در سينماي ايران توليد ميشود، واقعاً چه آثاري در تاريخ سينماي ايران ماندگار خواهد بود؛ به عقيده من هيچ.در اين وضعيت آمارهايي که از ميزان فروش آثار کمدي ارائه ميشود و تنها افتخار اين سينما هم محسوب ميشود، هيچ ارزشي ندارد. فيلمهاي کمدي اين روزهاي سينماي ايران توسط دوستان و همکاران خودم ساخته ميشوند و من نميخواهم آنها را مورد انتقاد قرار دهم اما ما واقعاً اين است که سينماي کمديمان را ما بر اساس انديشه پيش نميبريم و فيلمهايي داريم که فقط بر يک سري شوخي و موزيک و برخي صحنهها تکيه دارند و براي من بيشتر يادآور تئاترهاي شبانهاي هستند که يک زماني مخاطب زيادي هم داشتند و فيلمهاي کمدي ما هم امروز فقط با دمدستيترين شوخيها پيش ميروند.البته شوخيهاي دم دستي يا بسياري سطحي هم در بسياري از فيلمهاي کمدي رايج در دنيا هم ديده ميشود و من نميخواهم اين نوع فيلمسازي را به طور کامل رد کنم اما در آنجا هم با ردهبندي سني و معرفي درست مردم ميدانند که با چه اثري روبرو هستند و بعد تصميم ميگيرند که اين فيلم را ببينند يا خير؛ هر چند که من به شخصه اين کمديها را نميپسندم و مورد علاقهام نيستند.
چرا سينماي کمدي ما که آثاري چون »اجارهنشينها« را در تاريخ خود دارد، به اين وضعيت رسيده است؟
متأسفانه همه چيز در کشور ما به سمت نوعي سرمايهداري پيش ميرود و اين موضوع را در بازار سکه، لباس و... ميتوان مشاهده کرد و گويي قرار است به هر قيمت و با هر مبلغي کالاها فروخته شوند و اين نگاه در سينما هم غالب است.
وقتي نگاه کالايي به هر مقوله فرهنگي رايج ميشود، در وضعيتي خطرناک قرار ميگيريم. قطعاً بايد به ذائقه مخاطب توجه شود و قطعاً در توليد هر اثر بايد به ظرفيتهاي فروش نيز توجه شود اما نگاه سرمايهداري که من به آن اشاره ميکنم فقط و فقط بر درآمدزايي و پول توجه دارد. متأسفانه با جريان جديدي که در سينماي کمدي شکل گرفت ژانرهاي ديگر هم در حال از بين رفتن هستند و در سينماي امروز ما خبري از ژانرهاي ملودرام، ترسناک و... نيست و سينماي مستقل هم در حال نابودي است. من کمدينويس هستم و همانطور که گفتم براي اين سينما ارزش و احترام قائلم اما به شخصه در اين سالها فيلمهاي مستقل بسيار خوبي در سينماي ايران ديدم که در بوق و کرناي فيلمهاي کمدي ناديده گرفته شدند و اين يکي از دلايل نابودي سينماي مستقل است که بخشي از آن را ميتوان متوجه متوليان سينماي ايران دانست و بخشي هم مربوط به فيلمسازان و تهيهکنندگان ميشود.
علاوه بر محدود بودن سوژهها، در فيلمهاي کمدي محدود بودن فيلمسازان و فعالان اين سينما هستيم، عدهاي خاص از بازيگران کمدي هستند که در فيلمهاي مختلف حضور دارند؛ به طوريکه گويي با کمبود بازيگر، فيلمنامهنويس و کارگردان روبهرو هستيم. ميتوان سکانسها و لحظههاي مختلفي از فيلمهاي کمدي را کنار هم تدوين زد به طوريکه کسي متوجه نشود اين سکانسها مربوط به چند فيلم هستند و با هم فرق دارند.
براي بيرون آمدن از اين شرايط، دولت چه اقدامي ميتواند داشته باشد؟
سينماي کمدي امروز يک کلاف سردرگم است. امروز اولويت سينمادارها فيلمهاي جدي و مستقل نيست، سالهاي گذشته شاهد بوديم که يک فيلم کمدي حتي يک سال بر پرده سينماها بود و فيلمهاي مستقل نهايتاً يک ماه شانس اکران داشتند که در همين يک ماه هم تعداد معدودي سانس و سينما داشتند و وقتي اعتراضي هم به اين شرايط اکران مطرح ميشد، سينمادارها تأکيد داشتند که ملاکشان فروش است.در اين شرايط هر کسي فقط به پرفروش بودن اثرش توجه دارد و مفاهيم، ديگر هيچ اهميتي ندارد.
به گزارش آرازآذربابجان به نقل از ايلنا، اين معضل فقط مربوط به يک يا چند سال اخير نميشود، به نظر من اين معضل به مرور زمان شکل گرفته و حالا ما انتظار داريم که اين دولت بر خلاف دولتهاي قبل که حمايتها از سينماها را حذف کردند، حمايتها و سوبسيدها را برگرداند چرا که کارهاي فرهنگي به هر شکل نياز به حمايت دارند.
Razazarbaiijan.farhangi@gmail.com