نگاه تصنعی به مشارکت مردم مشکلات فرهنگی را حل نمی‌کند

نگاه تصنعی به مشارکت مردم مشکلات فرهنگی را حل نمی‌کند

گروه فرهنگی:یک کارشناس فرهنگی می‌گوید اگر قرار بر تغییر ساختار به ساختاری مردم‌محور و مردم‌پایه باشد، نباید این تغییر از بالا به پایین دیکته شود بلکه خود مردم باید نیروهای اصلی تغییردهنده باشند.
مشارکت دادن مردم در بازسازی ساختار فرهنگ و رسانه»، امری معقول و درست به نظر می‌رسد اما گس‌زمینه پنهان آن، تولیت دولتی است که در این عبارت دیده می‌شود.
عبدالله عباسی از اساتید معتقد است اساساً مردم صاحبان این نظام بوده و هستند و این شکل از نگاه که در عبارت »مشارکت دادن« و »حکمرانی« نهفته است، به نوعی آنان را در درجه دوم قرار می‌دهد.
مشروح گفتگو با این استاد دانشگاه در ادامه می‌آید؛
* آسیب‌ها و نقاط ضعف ساختار کنونی فرهنگ و رسانه چیست؟
به نظر می‌رسد که ساختار رسانه و متولیان فرهنگ ما، در انتقال ارزش‌های فرهنگی چندان باورپذیر عمل نمی‌کند و این به این دلیل است که خودش ارزش‌ها و فضائل فرهنگی را باور ندارد و اساساً این ساختار خیلی تحت تأثیر فضای رسانه‌ای غربی است و گاهی از روش‌ها و منش‌های آن‌ها استفاده می‌کند که به همین دلیل هم نمی‌تواند باورپذیر باشد چرا که به سمت ارزش‌ها و روش‌های غرب پیش رفته است و هم اینکه به نظر می‌رسد در یک شرایط شبیه به نفاق در حال حرکت است.
* مهم‌ترین مسئله کشور و مردم که با بازسازی ساختار فرهنگ و رسانه باید حل شود، چه مسئله‌ای است؟
مهم‌ترین مسئله کشور امروز، تضاد دولت و ملت است، ما در دهه اول انقلاب اسلامی از نظام و ساختار امام و امت صحبت کرده بودیم که در آن ولایت نقش اساسی را داشت و جامعه هم چون انقلاب کرده بود همه چیز را از آن خود می‌دانست، اما کم‌کم به سمتی رفتیم که تضاد، دولت و ملت شکل گرفت و همچنان که تحریم‌ها در حال افزایش است.
با تغییر سبک زندگی یک عده‌ای و گسلی که بین طبقات اتفاق افتاده باعث شده تا تضاد بین دولت و ملت هم افزایش پیدا کند و این به این معنا است که جامعه احساس می‌کند این دولت و ساختار نظام سیاسی اساساً بر مبنای منافع مردم شکل نگرفته و حتی برخی در حوزه فرهنگی صحبت می‌کنند انگار جمهوری اسلامی هر آنچه که مردم از آن خوششان می‌آید را منع می‌کند و نسبت به آن بیزار است.
در حوزه فرهنگی من معتقدم که فرهنگ اساساً زیرساخت است و این تغییرات فرهنگی از جنس امام و امت، کمک کند به اینکه تضاد بین دولت و ملت از بین برود و جامعه حکم‌رانان را از آن خودش بداند و بتواند در همین راستا یک سرمایه اجتماعی ایجاد کند و به دنبال آن پیشرفت، جامعه اسلامی شکل بگیرد.
* برای تدوین موفق طرح بازسازی ساختار فرهنگ و رسانه در مرحله بعد اجرا و نظارت بر اجرا، چه الزاماتی باید رعایت شود؟
همان چیزی که حضرت امام (ره) در نامه به گورباچوف مطرح می‌کند در بحث بازسازی ساختار فرهنگ و رسانه بسیار مهم است. ما نمی‌توانیم سکولار باشیم و در واقع توحید، معاد و معنویت را با یک سری نمایش به جامعه انتقال دهیم. حدیث جنود عقل و جهل به عنوان یک متن مدون موفق برای حوزه فرهنگ و رسانه باید مورد مداقه قرار بگیرد و بر مبنای حدیث جنود عقل و جهل که حضرت امام (ره) هم شرح مفصلی بر آن نگاشته‌اند، هر چیزی در حوزه فرهنگ باید طراحی شود. الزامات دیگر الزامات درجه دوم است و بر همین مبنا کارگزار و آن کسی که قرار است بیاید و آن فرهنگ را به ما تزریق کند و نشان دهد باید بر همین مبنا، زندگی را بفهمد و به زندگی نگاه کند.
* اگر این طرح درست تدوین و اجرا شود چه فواید و تأثیر ملموسی بر زندگی مردم خواهد داشت؟
اگر این طرح مبتنی محقق شود نتیجه همان فرمایش حضرت امام می‌شود و مردم اگر با نمایش، کتاب و یا هر چیزی با عقل و جنود جهل آشنا شوند، در ابتدای مسیر صراط مستقیم قرار خواهند گرفت و بعد از آن باید با اتفاقات دیگری در این مسیر بمانند که ماندن در مسیر عقل، سعادت و شقاوت انسانی را در بر خواهد داشت.
* جایگاه مردم در نظام حکمرانی مطلوب فرهنگ چیست؟
من اساساً با واژه حکمرانی چالش دارم چرا که ابتدای انقلاب صحبت از حکمرانی نبود و همه از خدمت‌گزاری صحبت می‌کردند و در بیانات حضرت امام (ره) همیشه صحبت از خدمت‌گزاری بود و ترجیحشان این بود که او را خدمت‌گزار مستضعفین خطاب کنند. از سویی این مردم که از آن سخن می‌گوئید در گفتمان و ادبیات انقلاب اسلامی به منظومه فکری امامین انقلاب اسلامی در واقع مستضعفین هستند که وارثان زمین و صاحب خانه هستند.
* نخبگان، فعالان فرهنگی و مسئولین چه وظایفی در بازسازی ساختار فرهنگ و رسانه دارند؟
رهبر معظم انقلاب در کتاب »طرح کلی اندیشه اسلامی« در فصل سوم از یک واژه‌ای بهره می‌گیرند که در آیات ۱۹۰ تا ۱۹۲ سوره آل عمران آمده تحت عنوان »اولی الباب« آمده است. این نخبگان اگر در وضعیت اولی الباب قرار بگیرند، می‌توانند پیش‌قراول و جلودار تغییر فرهنگی قلمداد شوند و در غیر این صورت آن‌ها اتفاقاً باعث شیوع رذالت‌ها خواهند شد. سلبریتی‌هایی که دارند دنیا را به قهقرای اجتماعی و فرهنگی می‌برند.
* مردم چطور می‌توانند در بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ و رسانه مشارکت کنند و پیشنهاد شما در طراحی این سازوکار چیست؟
مسئله این است که شما نمی‌توانید بدون اینکه ساختار و وضعیت را مردمی کنید، تغییر اجتماعی ایجاد کنید. مردمی‌کردن به این معنا است که در واقع از پایین به بالا ساختار تغییر کند. اما ما در جامعه‌ای هستیم که دارای فرهنگ است. وقتی نگاه می‌کنیم می‌بینیم یک بازی دوگانه‌ای دست‌کم ۲۰۰سال به واسطه روشنفکران اتفاق افتاده و برخی در حوزه مذهبی و اسلامی آمدند به آن دامن زدند و آن تقابل ایرانیت و اسلامیت است.
در حالی که در فرهنگ عمومی ما بین اسلامیت و ایرانیت چندان حد و مرزی وجود ندارد چرا که ما نوروز را جشن می‌گیریم، بر سر سفره آن قرآن و کتاب حافظ قرار می‌دهیم. کتابی که نویسنده‌اش، خود حافظ قرآن بوده است. ما سال نو را با »یا محول الحول و الاحوال« شروع می‌کنیم. این‌ها همگی یعنی پیوند بین ایرانیت و اسلامیت، بنابراین اگر قرار باشد یک ساختاری ایجاد شود که این ساختار اساساً مردم‌محور و مردم‌پایه نباشد و به جای اینکه تغییر از پایین به بالا اتفاق بیفتد از بالا به پایین واقع شود، در این حرکت باورپذیری وجود نخواهد داشت. ما اینگونه نمی‌توانیم در هیچ ساختاری اعم از فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بدون در نظر گرفتن صاحب خانه یعنی مردم موفق عمل کنیم.
* چطور مردم می‌توانند در بازسازی انقلابی ساختار فرهنگ و رسانه مشارکت کنند؟
اول باید طوری اقدام شود که مردم احساس کنند و مطمئن باشند میزبانند و مهمان نیستند اما با رویکردهای امروزی خیلی به نظر نمی‌رسد که بتوان در این عرصه خیلی موفق بود چرا که نیازمند یک چرخش ۱۸۰ درجه‌ای در تغییرات ساختاری هستیم.
* به نظر شما مهم‌ترین اصل و سیاست حکمرانی فرهنگی چیست؟
وقتی شما مهم‌ترین اصل و سیاست حکمرانی فرهنگی را عنوان کنید دیگر نمی‌توانید به هنگام حکمرانی کردن، از مردمی بودن آن مطمئن شوید و مردمی بودن می‌شود یک شعار! نمی‌خواهم افراطی حرف بزنم و بگویم دموکراسی، مردم‌سالاری و همه چیز برای مردم؛ اما نمی‌شود چیزی را که جامعه برای آن سال‌ها تلاش کرده و ایجاد کرده، شما از راه برسید و مستقل برای آن جامعه، حکمرانی کنید.
این واژه حکمرانی هم کلمه‌ای کاملاً غربی است و ما می‌خواهیم این را در استخدام خودمان قرار دهیم در حالی که آنچه که در مسئله و الگوی امام (ره) و امت وجود دارد این است که امامت از جنس ولایت است. ولایتی که به معنای محبت کردن است نه حکمرانی. بلکه خدمت‌گزاری و این سوال اساساً یک سوال غرب‌زده و غرب‌گرا است و جایگاهی ندارد. ولی من موافق هستم که سیاست‌گزاری فرهنگی، بر مبنای مشارکت اجتماعی انجام شود.
حال چطور مشارکت اجتماعی اتفاق می‌افتد؟ مشارکت اجتماعی در سرمایه اجتماعی بالا یعنی دوستی، مشارکت و اعتماد اتفاق خواهد افتاد و ما اگر نتوانیم مشارکت ایجاد کنیم اساساً سیاست‌گزاری‌های فرهنگی از اساس بی‌بنیاد خواهد بود.
* میزان تأثیر منش و سبک زندگی مسئولین، در فرهنگ عمومی جامعه چقدر است؟
هر عقل سلیمی این مسئله را متوجه می‌شود، می‌فهمد و می‌بیند وقتی که سبک زندگی مسئولان تغییر کرده، مشارکت اجتماعی مردم هم پایین آمده و این مهم‌ترین عامل کاهش و لاغر شدن سرمایه اجتماعی است که اگر تحریمی وجود دارد باید برای همه وجود داشته باشد، اگر زندگی سختی وجود دارد باید برای همه وجود داشته باشد، اگر جمهوری اسلامی و ساختار جمهوری اسلامی بر مبنای ارزش‌های اسلامی شکل گرفته این یعنی مسئول جمهوری اسلامی کسی است که ولایت دارد و کسی که ولایت دارد نمی‌تواند برای خودش زندگی کند و وضع مالی مردم را در نظر نگیرد و خوش‌گذرانی کند و از چیزهایی که مردم استفاده نمی‌کنند او به راحتی استفاده کند.
این‌ها همگی نقض غرض‌های نیمچه‌ساختاری و فردی است که شکل گرفته، درست مثل خورشید در روز. این مسئله مشخص است که تغییر سبک زندگی مسئولان در فرهنگ عمومی تأثیر گذاشته و آن پایه‌های اسلامی و شیعی را سست کرده است. چرا که شما نمی‌توانید جامعه‌ای را به سمت اسلامیت سوق دهید و اسلامیت را در آن برقرار بدانید در حالی‌که از حکمرانی و نگاه‌های از بالا به پایین و تغییر سبک زندگی سخن می‌گویید.به گزارش آراز آذربایجان به نقل از مهر
برخی از همین مسئولین صحبت می‌کنند و می‌گویند فتوای ما این است که کسی حق ندارد در زندگی مسئولین دخالت کند و شفافیت از بین می‌رود و این اساساً مایه تضاد دولت و ملت واقع می‌شود.
.Arazazarbaiijan.farhangi@gmail.com

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۰۵ اسفند ۱۴۰۰ ساعت ۳:۵۶ ب.ظ

دیدگاه


× 2 = هجده