نسلی که متواضعانه تسلیم فرهنگ و دین بود

نسلی که متواضعانه تسلیم فرهنگ و دین بود

فاطمه تیلونتن
گروه فرهنگی:نسل سوم آن چه را که دیده و می‌داند آن قدر برایش تکرار شده که فکر می‌کند نسل بعد او هم آن ها را می‌داند و نیازی به انتقال آن نیست.
بین ازدحام جمعیت و شلوغی و گرما روی دستان مادرش خودش را رساند به تابوت شهدا و لب‌های کوچکش را به پرچمی که روی تابوت کشیده بودند چسباند و چند لحظه همان‌طور بی‌حرکت ماند.
موج جمعیت از تابوت جدایش کرد، کودک معصوم، دستانش را به تابوت گرفت و می‌خواست درآغوشش بگیرد اما جمعیت او را به آغوش مادرش برگرداند.این روزها نوستالوژی‌های دهه شصتی‌ها در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ ملی موج می‌زند. آن‌قدر خاطره و یادگاری دارند که هر چه می‌گویند باز هم موضوع برای گفتن دارند.
از کارتون‌ها و شخصیت‌های سینمایی گرفته تا وسایلی که خود را آخرین نسل استفاده کننده از آن می‌دانند؛ نوار کاست، دستگاه ویدئو، دفترهای کاهی، پاک‌کن‌های دورنگ و … .
متولدین دهه شصت، نسل سوم انقلاب، نسلی که اگرچه تجربه انقلاب و جنگ را ندارد اما اضطراب‌های دوران جنگ را کمابیش چشیده و سختی‌های دوران پس از آن را با تمام وجود درک کرده‌، نسل صف‌های طولانی نان و اجناس کوپنی، نسل مدرسه‌های چندنوبتی، نسل کنکور چندمرحله‌ای، نسل پیشرفت‌های سریع علم و تکنولوژی، و… نسلی که به خود عنوان »نسل سوخته« را می‌دهد.
حال، این نسل دوران پرالتهاب، تربیت کننده نسل چهارم انقلاب است. متولدین دهه هشتاد به بعد. کودکان و نوجوانانی که حضور پررنگ آنان را هم می‌توان در هیأت‌های مذهبی و دسته‌های عزاداری دید و هم در راهپیمایی‌ها و مراسم ملی و هم در اماکن تفریحی و سرگرمی.برخی از آن ها را می‌توان در مهمانی‌ها با در دست داشتن موبایل والدین و یا آی‌پدهای شخصی خودشان که پر از بازی‌های مختلف و سرگرم‌کننده است، دید.
در منزل هم، حاکم بلامنازع کنترل تلویزیون و تصمیم‌گیرنده نهایی برای تماشای شبکه‌های داخلی یا خارجی هستند. غذای خانواده کوچک سه یا چهارنفره با سلیقه آن ها و برنامه‌های آخر هفته مطابق میل آنان انجام می‌شود. با این همه باز آن ها هم در آینده خود را »نسل سوخته« خواهند خواند.فرق سوختگی این دو نسل با هم از زمین تا آسمان است.
اگر نسل سوم را به علت بی‌نصیب ماندن از امکانات و موقعیت‌های عالی و رفاهی سوخته می‌خوانند، نسل چهارم را باید به علت بی‌نصیب ماندن از غنای فرهنگ ملی و مذهبی و آرمان‌های این کشور، سوخته خواند.
نسل کارتون‌های تخیلی با شخصیت‌های غیرواقعی، نسل بازی‌های کامپیوتری،‌ نسل برنامه‌های ماهواره‌ای، نسل شبکه‌های اجتماعی، نسل دوستی‌های مجازی، نسل نام‌های اساطیری و …هرچه نسل اول و دوم متواضعانه تسلیم فرهنگ و دین بودند نسل سوم، پرسشگرانه و گاه ناآگاهانه نسل چهارم را متوقع تربیت می‌کند.
این را حتی می‌توان از نام‌گذاری‌ها فهمید. “غلام” از سر نام‌ها افتاده و “امیر” جایگزین شده.
این چیزی غیر از توجه به عزت نفس است. خداوند انسان را آزاد آفریده نه غلام و کنیز، اما فلسفه آن القاب عشق و علاقه و دلبستگی به صاحبان نام‌هاست.
نام‌هایی که این روزها به بهانه مقابله با عربی مآبی با نام‌های اساطیری نامأنوس جایگزین می‌شوند و سردمدار این جایگزینی‌ها سلبریتی هایی هستند که نسل چهارم از آنان الگو می‌گیرد.اما این، همه ماجرا نیست.نسل چهارم خود در تلاش است تا کشورش، دینش، نام‌آوران سرزمینش، قهرمانان میهنش و افتخاراتش را بهتر بشناسد.
شاهد مدعا حضور آنان در مراسم تشییع شهدا نمازهای عید فطر و جمعه، راهپیمایی‌ها هیأت‌های مذهبی و … است. هرچند حضور آنان را باید وابسته به حضور والدینشان دانست اما به نوع حضور آنان که می نگری باید حساب دیگری برایشان بازکرد.
روشن است که امکانات رفاهی تنها نیاز آنان نیست. نسل سوم می‌تواند و باید فردای نسل چهارم انقلاب را به بهترین شکل رقم بزند. نسلی که دیروز خود را نداند، نخواهد توانست آینده‌ای روشن بسازد.
تلاش‌هایی که برای ساخت انیمیشن‌هایی با موضوعات جنگ و زندگی شهدا در سال‌های اخیر شده، برنامه‌های ویژه‌ای که در حاشیه راهپیمایی‌ها و دیگر مراسم ملی و مذهبی برای کودکان و نوجوانان درنظر گرفته می‌شود، کتاب‌ها و مجلات و دیگر تولیدات رسانه‌ای که برای آشنایی بیشتر این نسل با نام‌آوران ایران تهیه شده بسیار خوب اما بسیار کم و محدود است و در مقابل نمونه‌های فرهنگ‌های بیگانه گاهی توانایی مقابله ندارد.
نسل سوم آن چه را که دیده و می‌داند آن قدر برایش تکرار شده که فکر می‌کند نسل بعد او هم آن ها را می‌داند و نیازی به انتقال آن نیست اما حقیقت این است که از تمام آرمان‌ها و ارزش‌ها شاید فقط تقدس شهید به او منتقل شده، نسل امروز نه انقلاب را دیده، نه سختی‌های جنگ را چشیده و نه زحمت به دست آوردن چیزی را که خواسته کشیده، پس فرق این دوران را با سال‌های قبل نمی‌داند، او نمی‌داند “طاغوت” یعنی چه؟ “استکبار” چه ضرری به کشور می‌رساند؟ “انقلاب” چه خدمتی به مردم کرد؟ و چرا باید با برخی کشورها دشمن بود؟
ادبیات این سرزمین پر است از توصیه‌های تربیتی برای تعلیم فرزندان. صدها کتاب با هزاران حکایت و شعر و داستان با زبانی شیرین، آموزه‌های لازم برای پرورش صحیح را به خواننده منتقل می‌کند، در هیچ کدام از این آثار نیامده که در مقابل ستم باید ساکت نشست و صبرکرد،‌ روحیه انقلابی و ظلم‌ستیزی در سرتاسر تاریخ این سرزمین موج می‌زند پس چرا برخی دانش‌آموزان امروز، الفبای انقلاب و دفاع مقدس را نمی شناسند.

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۰۷ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۶:۰۹ ق.ظ

دیدگاه


دو × = 6