موسیقی در اسلام

موسیقی در اسلام

علی رزم‌آرای
گروه فرهنگی: بسیاری از محققان بر این عقیده‌اند که غنا و تشخیص ماهیت آن بر عهده عامه و وجدان سلیم بشر است »اما در تعریف (غنا) در میان اندیشمندان دینی و فقها عقاید گوناگونی وجود دارد که به دو دسته می‌توانند تقسیم شوند. گروه اول که بیشتر به شرح اسم و لفظ پرداخته‌اند و معتقدند که غنا:« ۱-یعنی صوت ۲-بلند کردن و کشیدن صدا ۳- هر صدای نیکو و زیبا ۴-زیبا و نیکو کردن صدا (تحسین الصوت) ۵-زیبا ساختن و نازک گردانیدن صدا ۶-زیبا ساختن صدا به نحوی که موجب تغییر حال و تاثیر در حس‌ها و عواطف شنونده گردد.
گروهی دومی که اکبر ایرانی در بررسی غنا انتخاب می‌کند به صورت زیر است : ۱-صدا و آوازی که ترجیح و تحریر در آن وجود داشته باشد (علامه حلی) ۲-آواز طرب انگیز (مرحوم فیروز آبادی) ۳-صدایی که تحریر داشته باشد و موجب طرب (سرخوشی) گردد. (اکثریت فقها همین تعریف را برگزیده‌اند) ۴-امام محمد غزالی در احیای علوم دین غنا را آوازی موزون یا ریتمیک می‌داند که مفهومی دارد و دل را به حرکت در بیاورد. ۵-به نظر محقق سبزواری و فیض کاشانی صدا و آواز زیبایی که همزمان با امر حرامی باشد (مثل آنچه در مجالس شراب خواری و رقص است) ۶-آواز مناسب با مجالس لهو و رقص و عیاشی. به دلیل مطرب بودن این آواز چه حاوی مطالب پوچ و چه مطالب پر معنی باشد. حرام و لهوی است. ۷-آوازی که در شعر آن مطالب لهو و بیهوده بیان شود مثل آنچه افراد بی بند و بار می‌خوانند. ۸-آواز آهنگینی که با مقام‌ها و گام‌های موسیقی متناسب باشد و به همین دلیل بتواند در عموم افراد حالت طرب ایجاد کند. طرب آن حالتی است که انسان از هوش و حال می‌رود. مانند مستی شراب غنا نیز همچنین است و گویی عقل انسان را از کار می‌اندازد. تعریف فوق را حضرت امام خمینی (ره) در مکاسب محرمه از استادشان حضرت آیت ا… محمد رضا اصفهانی نقل کرده و فرموده‌اند اطراب جای بحث و مناقصه وجود دارد اما خود امام در همان کتاب غنا را چنین معرفی می‌کنند: بهتر آن است که غنا را چنین تعریف کنیم:صوت نازک (زیر) انسان که-احتمالا-زیبایی داشته باشد و به خاطر تناسبی که از لحاظ هماهنگی با مقام‌ها و آهنگ و ریتم و دستگاه های موسیقی دارد قابلیت طرب انگیزی برای متعارف مردم (عرف معمول) داشته باشد. به طوری که انسان از خود بی خود شده و عقل را از کار بی اندازد. به این ترتیب ملاحظه می‌شود که امام خمینی (ره) برای غنا حدود و مراتبی را در نظر می‌گیرند و دیگر این که ایشان صدای زیر و نازک را که عقل را از کار می‌اندازد را غنا میدانند که توسط آواز خوانی آشنا به فن موسیقی اجرا شود و قابلیت طرب انگیزی هم داشته باشد هرچند که بلافاصله موجب ایجاد طرب در شنونده نشود. همچنین ایشان در مورد لهوی بودن صوت و تناسب آن با مجالس رقص و شراب‌خواری در کتاب مکاسب محرمه معتقد بودند که به علت حرمت غنا حرام محسوب نمی‌شود بلکه حرمت مطلق لهوی که (در آن شک و غرض از لحاظ عقلی وجود ندارد) را حرام اعلام شده‌اند.
نگرشی به مبانی فقهی موسیقی : تعیین مصداق واضح و روشن برای صدای نازک کار سختی است. اما اگر به تقسیم انواع مختلف صدا بپردازیم متوجه خواهیم شد که طبق قاعده طبیعی نازک بودن صدای زنان نسبت به صدای مردان اکثر مواقع صدای زنان می‌تواند مصداق غنا قرار گیرد. اما ممکن است که زنان بتوانند به نحوی غیر محرک و غیر مهیج آواز بخوانند؟ امام خمینی (ره) در کتاب (تحریر الوسیله) می‌فرمایند :اقوی در مورد شنیدن صدای زن نامحرم جواز است. مادام که به قصد کام‌جویی و شهوت رانی نباشد و او نیز می‌تواند صدایش را به نا محرم برساند. در صورتی که ترس فتنه گری از طرف مقابل نداشته باشید. هرچند احتیاط (مستحب) در جایی که ضرورت ندارد –خصوصا – در مورد زنان جوان ترک است؛ و گروهی قایل به حرمت (سماع و اسماع) شده‌اند که قول آن‌ها ضعیف است. البته اگر با کیفیت مهیج و با صدای نازک و نرم و زیبا (با ناز و عشوه) با نامحرمان گفتگو کند حرام است زیرا آنکه در قلبش آلودگی است نسبت به او حریص و آزمند می‌شود. شنیدن و شنواندن در مسئله یاد شده تنها درباره صحبت کردن با نا محرم است. نه شنیدن آواز او یا شنیده شدن آواز توسط او. در استفتایی که از حضرت امام خمینی (ره) در مورد هم خوانی (کر) زنان شده ایشان فرمودند: چنان چه فساد داشته باشد باید پرهیز شود. در زمان امام خمینی (ره) بارها و بارها آواز خواندن گروه کر مختلف از تلویزیون نمایش داده شده است و هیچ منعی هم از آن نشد و عرف جامعه هم در آن فسادانگیزی نیافت. همین طور است در دوره‌ی حاضر که هم خوانی‌های زنان و مردان از سیمای جمهوری اسلامی ایران به نمایش در می‌آید و ظاهرا با مخالفت رهبر انقلاب اسلامی حضرت آیت الله خامنه ای مواجه نمی‌شود. بسیاری معتقدند یکی از دلایل منهی بودن موسیقی در دوران گذشته این بوده است که موسیقی عمدتا به طبقات (از لحاظ اقتصادی) بالا و مرفه جامعه متعلق بود و آنان هم از موسیقی بیشتر برای ارضای سطحی‌ترین نیازهای روحی خود استفاده می‌کردند. به طوری که حتی برای درمان کم خوابی کودکان و گریه نکردن آن‌ها از موسیقی بهره می‌بردند. ابن خرداد موسیقی دان دوران معتمد عباسی در این باره می‌گوید :غنا آن است که تو را به وجد و طرب آورد و برقصاند و بگریاند و اندوهناک گرداند. همین فرد طرب را دارای سه وجه می‌داند که عبارتند از : ۱-طرب مهیج و تحریک کننده‌ی قوای شهوانی و موجد سبکی و خفت و سرور انگیزی که نفس و قوای ادراک را (نشئه) و از حال طبیعی خارج کند و موجب زوال عقل شود. ۲-طرب حزن و غم و اندوهی است که خصوصا برخاسته از حسرت دوران جوانی و یا اشتیاق بازگشت به وطن و ناراحتی و گریستن به خاطر از دست دادن دوستان (معشوقه‌ها) باشد.این نوع غم را امروزه به نام (نوستالژی) می‌شناسند غمی که پیش‌تر در تعریف اول ذکر شد را در دانش جامعه شناسی موسیقی امروزی غرب به نام (هدونیسم) به معنی (خوش باشی گری) می‌شناسند. ۳ خوشحالی که به خاطر لطیف بودن و صفای نفس در شنونده آشنا با هنر موسیقی به وجود می‌آید را هم طرب می‌نامند. این حالت خوشحالی برای فرد نا آشنا با هنر موسیقی وجود ندارد چون این فرد بی ذوق و بی روح و نا آشنا با این علم هنر نمی‌تواند مانند یک فرد آشنا با این هنر از آن لذت ببرد. اما لحن برای موسیقی دان ها هم معانی مفصل و مبسوطی دارد به طوری که در کتاب ارزشمند واژه نامه موسیقی ایران زمین نوشته ()مهدی ستایشگردر باب معنی لحن آمده است: ۱- در مقام صوت. آواز. آهنگ و نوا ۲- کشیدن صوت در سرودن و نغمه و سراویدن در خواندن و آواز گردانیدن. آملی معتقد است معنی موسیقی در لغت یونانی لحن است و لحن مجموع نغمات مختلف است با ترتیبی محدود. وی به این نکته اشاره می‌کند که بعضی قیدی بر تعریف مذکور اضافه کرده می‌گوید :( کلام مفید به آن مقرون بود) سپس مهدی ستایشگر تعاریفی که در بالا ذکر شد را از تعریف آملی بازگویی می‌کند. او در ادامه‌ی تعریف فارابی را می‌افزاید که: ۳-فارابی نیز لحن (ملودی) یا آهنگ را معادلی برای واژه موسیقی و به عبارتی زیر بنای آن دانسته است. از نظر فارابی لحن به جمعی از نغمه‌های مختلف که با ترتیبی خاص به یکدیگر پیوسته باشد اطلاق می‌شود. در تعریف‌هایی که از لحن به نظر می‌آید که هر جایی که متنافرا تعوامل ذاتا غیر قابل جمع بسته شدن داخل لحن شده‌اند. ایراد و جرحی از طرف موسیقی‌دانان قدیمی دیگر وارد شده و در نهایت ملایمت را شرط لحن بودن دانسته‌اند.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۲۵ آبان ۱۳۹۲ ساعت ۹:۴۸ ق.ظ

دیدگاه


1 + پنج =