مصائب و مشکلات نیمه فراموش شده جامعه

مصائب و مشکلات نیمه فراموش شده جامعه

رامین جمالی
گروه جامعه : اکنون زمان آن فرا رسیده تا برای نخستین بار در طول تاریخ این سرزمین، آن هم به طور مشخص و آشکار، دربار?ه مصائب و مشکلات نیمه? فراموش شد?ه جامعه یعنی مردان ایرانی صحبت شود.
اگر چه به دلیل وجود تعصبات و تصورات قالبی جنسیتی، ممکن است جامعه هنوز پذیرای شنیدن چنین سخنانی نباشد اما سکوت و نادیده گرفتن معضلات نیمی از جمعیت کشور نیز می تواند عواقب ناگواری را به همراه داشته باشد. حساسیتی که امروز نسبت به برطرف کردن مشکلات و برآورده ساختن مطالبات زنان در کشور به وجود آمده، جایی را برای توجه و رسیدگی به دشواری ها و گرفتاری های مردان باقی نگذاشته است.شعارهایی مانند دستیابی به عدالت جنسیتی و رفع تبعیض جنسیتی تنها زمانی مطرح می شوند که هدف از آن، توانمندسازی و رضایتمندی زنان در جامعه باشد.
همچنین بهای بیشتر دادن به زنان و تمرکز بر مشکلات آنان به بهانه جبران تبعیض های تاریخی، موجب شده تا مشکلات مردان ایرانی به دست فراموشی سپرده شود.همان مردانی که هزاران سال است از کشور و خانواده خود در برابر هجوم دشمنان این مرز و بوم پاسداری کرده و حتی امروز نیز درمشاغل پرخطری مانند آتش نشانی، نیروی مرزبانی، محیط بانی، پاکبانی و … سلامت و جان خود را برای امنیت و آسایش هم میهنانشان به خطر می اندازند.همچنین، تمرکز بیش از اندازه مردان ایرانی بر روی مسئولیت هایی که جامعه به آنان واگذار کرده، سبب شده تا از ابتدایی ترین حقوق خویش به عنوان یک انسان غافل شوند. از طرفی، امروز شاهد آن هستیم که مردان ایرانی هدف هجوم بی سابقه انبوهی از رسانه های گروهی داخلی و خارجی قرار گرفته اند. تعداد زیادی از آنها ریشه بسیاری از آسیب های اجتماعی (به ویژه آسیب های مربوط به زنان مانند پایین بودن اعتماد به نفس، اعتیاد، روسپی گری، خیانت و …) را در طبیعت مردانه و افسانه فرهنگ مردسالارانه جامعه ایرانی جستجو می کنند. آنها به تبلیغ نگرشی می پردازند که مردان را تنها دلیل ناکامی های زنان در طول تاریخ معرفی می کند؛ یعنی القای این باور که اگر زنان نتوانسته اند توفیقی که شایسته نام زن است را در جامعه کسب کنند، فقط به دلیل ظلمی است که در طول تاریخ از سوی مردان بر آنان روا داشته شده است. نگرشی که در نهایت موجب گسیخته شدن همبستگی میان زنان و مردان ایرانی می شود.همچنین بیزاری و دلزدگی زنان و مردان از یکدیگر، سبب فروپاشی نظام خانواده و آسیب های جبران ناپذیر دیگری به جامعه و نسل های آینده این مرز و بوم خواهد شد. از این رو، در مقاله حاضر تلاش شده تا با مروری اجمالی بر گوشه ای از مشکلات مردان در ایران، جامعه را نسبت به مسائل و مصائب نیمی از جمعیت کشور آگاه و حساس ساخته تا شاید از این طریق به مشکلات و گرفتاری های مردان ایرانی نیز رسیدگی شود.*خودکشی:خودکشی یکی از جدی ترین معضلات بهداشت عمومی در سطح بین المللی است. هر ۴۰ ثانیه یک نفر در جهان با خودکشی به زندگی خود پایان می دهد.آمارهای بین المللی حکایت از آن دارد که میزان مرگ و میر ناشی از خودکشی بین زنان و مردان متفاوت است. اگر چه اقدام به خودکشی در میان زنان بیشتر از مردان است اما مردها ۳ تا ۵/۷ برابر بیشتر از زنان جان خود را بر اثر خودکشی از دست می دهند. در ایران نیز با وجود اینکه آمارهای مربوط به خودکشی دقیق و قطعی نیست اما طبق گزارش های موجود، میزان مرگ و میر ناشی از خودکشی میان مردان بسیار بالاتر از زنان است.
*حوادث شغلی منجر به مرگ
براساس برخی از آمارهای منتشر شده، سالانه حدود ۲۰ هزار حادثه شغلی در کشور اتفاق می‌افتد که به طور متوسط حدود ۱۰ درصد از این حوادث منجر به فوت کارگران می‌شود. اغلب قربانیان این حوادث تحت پوشش سازمان تأمین اجتماعی نیستند و وزارت کار نیز آمار کارگرانی را اعلام می‌کند که در پیوند با وزارت کار بیمه هستند. اما نکته ای که کمتر به آن اشاره شده، تفاوت در میزان مرگ و میر ناشی از حوادث شغلی براساس جنسیت جان باختگان است.به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بین الملل سازمان پزشکی قانونی کشور، ۹۹درصد از کل متوفیان ناشی از حوادث شغلی در سال ۱۳۹۵ مرد بودند. این در حالی است که بر پایه نتایج آمارگیری نیروی کار در همان سال، سهم زنان از کل جمعیت شاغل در کشور ۱۷درصد بوده است.
*مرگ و میر ناشی از سوء مصرف مواد مخدر
بر پایه آمارهای بین المللی، یک نفر از هر ۲۰ فرد بالغ (بین سنین ۱۵ تا ۶۴ سال) حداقل یک ماده مخدر را مصرف کرده است. این در حالی است که اکثر قربانیان ناشی از سوء مصرف مواد مخدر در سراسر جهان را مردان تشکیل می دهند. برای نمونه، طبق گزارش منتشر شده در سال ۲۰۱۶ میلادی توسط »مرکز نظارت بر مواد مخدر و اعتیاد به مواد مخدر اروپان، ۷۸درصد از قربانیان بیش مصرفی مواد مخدر در اروپا مرد بودند (لازم به توضیح است که بیش مصرفی مواد مخدر شایع ترین علت مرگ و میر در میان مصرف کنندگان مواد مخدر است). اما با این وجود، نگرانی اصلی امروز جامعه در حوزه اعتیاد، زنانه شدن اعتیاد است. هشدار نسبت به زنانه شدن اعتیاد در کشوری که اکثر افراد معتاد آن را مردان تشکیل می دهند و سهم مردان از کل متوفیان ناشی از سوء مصرف مواد مخدر بسیار بالاست، این پیام را به مخاطب منتقل می کند که جامعه در تلاش است تا حوزه اعتیاد را نیز مانند بسیاری دیگر از حوزه های مربوط به آسیب های اجتماعی، مختص به مردان نگه دارد.
*دیگرکشی
دیگرکشی یا قتل، یکی از دقیق ترین شاخص ها برای سنجش خشونت است. در ارتباط با مسئله دیگرکشی دو نکته اساسی وجود دارد که می بایست به آن توجه شود. نخست آنکه درصد قابل توجهی از عاملان دیگرکشی در جهان مرد هستند که متأسفانه از این نکته برای نسبت دادن خشونت به طبیعت مردانه بسیار سوءاستفاده می شود. حال آنکه به طور کلی، زنان و مردان از الگوهای متفاوتی برای دیگرکشی استفاده می کنند.در واقع زنان برخلاف مردان، معمولا به طور مستقیم مرتکب قتل نمی شوند. برای نمونه، در پرونده های همسرکشی، زنان بیشتر با تحریک یا تشویق شخص سومی همسر خود را به قتل می رسانند و تنها به عنوان معاونت در قتل، مجرم شناخته می شوند. نکته دوم آنکه، اگر چه اغلب قاتلان در سطح جهانی مرد هستند اما در مقابل، مردان بیش از چهار برابر زنان قربانی دیگرکشی می شوند.
*بی خانمانی:بی خانمانی یکی از معضلات اجتماعی جوامع معاصر است که به ویژه در کلان شهرها به چشم می خورد. برخی از آمارها حکایت از آن دارند که بیش از ۱۰۰ میلیون انسان در سراسر جهان بی¬خانمان هستند. این در حالی است که اکثریت جمعیت افراد بی خانمان در مقیاس جهانی را مردان تشکیل می دهند. در واقع به نظر می رسد که خطر بی خانمان شدن برای زنان، بسیار کمتر از مردان باشد.
*خشونت خانگی:
هنگامی که صحبت از خشونت (به ویژه خشونت خانگی) به میان می آید، بسیاری از افراد تصور می کنند که مردان به دلیل جثه بزرگتر و نیرومندتری که دارند، همواره عامل خشونت و زنان قربانی آن هستند. همچنین در باور عمومی، فقط شکل جسمانیِ خشونت مورد توجه قرار می گیرد و اَشکال دیگر آن مانند خشونت روانی-کلامی، جنسی و یا اقتصادی از نظرها مغفول می ماند. از این رو، خشونت خانگی در نگاه توده مردم و حتی برخی از پژوهشگران مترادف با خشونت علیه زنان در نظر گرفته می شود.اگر چه به علت رخ دادن این نوع از خشونت پشت درهای بسته و به دور از چشم جامعه، آمار متقن و دقیقی از آن در دسترس نیست با این حال نتایج بسیاری از پژوهش ها حاکی از آن است که زنان نیز همانند مردان می توانند در روابط صمیمی و زناشویی مرتکب خشونت شوند. همچنین یکی از دلایلی که سبب می شود تا خشونت خانگی علیه مردان کمتر قابل شناسایی و پیگیری باشد، اجتناب مردان از گزارش کردن خشونت اعمال شده علیه آنان به دلیل نگرانی از مورد تمسخر قرار گرفتن و تحقیر شدن از سوی اطرافیان و در نهایت جامعه است.*سربازی و معافیت جنسیتی:خدمت وظیفه عمومی همان گونه که از نامش پیداست، خدمتی است از نوع تکلیفی که جنبه عمومی و همگانی برای تمام افراد جامعه دارد. در نخستین بخش از اولین ماده قانون خدمت وظیفه عمومی نیز تأکید شده که »دفاع از استقلال و تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی ایران و جان و مال و ناموس مردم وظیفه دینی و ملی هر فرد ایرانی است«. با این حال و بر خلاف اصل یکصد و پنجاه و یکم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که تصریح می کند «دولت موظف است برای همه افراد کشور، برنامه و امکانات آموزش نظامی را بر طبق موازین اسلامی فراهم نماید، به طوری که همه افراد همواره توانایی دفاع مسلحانه از کشور و نظام جمهوری اسلامی ایران را داشته باشند»، تبصره یکم از اولین ماده قانون خدمت وظیفه عمومی، این آموزش را برای زنان الزامی نمی داند! بنابراین فقط مردان ایرانی مکلف به انجام خدمت وظیفه عمومی هستند.این در حالی است که برای مشمولان غایب و یا فراری از این وظیفه، محرومیت های اجتماعی از قبیل جلوگیری از استخدام در بخش های دولتی و یا جلوگیری برای خروج از کشور نیز در نظر گرفته شده است. نکته ای که در اینجا حائز اهمیت است، وجود دیدگاه تبعیض آمیز نسبت به زنان و مردان در جامعه است. نگرشی که »خدمت وظیفه عمومی« برای مردان را امری اجباری و به صورت یک وظیفه تعریف کرده اما زنان را از انجام آن منع می کند.
*اشتغال و تبعیض جنسیتی در ایران، مسئولیت تأمین معاش خانواده از نظر حقوقی و عرفی برعهده مردان می باشد. براین اساس، توقع زنان از مردان ایرانی برای آغاز زندگی مشترک و تشکیل خانواده، داشتن وضعیت مالی مناسب است. نتایج پژوهش هایی که به بررسی اولویت های انتخاب همسر در ایران پرداخته اند نیز نشان می دهد که زنان بیشتر از مردان برای معیارهایی که نشانگر توانایی مالی در همسر بالقوه است ارزش قائل می شوند. همچنین از نگاه جامعه، مناسب ترین زمان برای ازدواج مردان هنگامی است که آنان شرایط مالی مناسب جهت تأمین معاش خانواده را داشته باشند.با توجه به نکات بیان شده و از آنجایی که تشکیل خانواده و تأمین مالی آن، مستلزم داشتن شغلی با درآمد مکفی است و همچنین به دلیل آنکه جامعه این مسئولیت را بر دوش مردان نهاده، بنابراین انتظار می رود که اولویت برای تصاحب مشاغلی که هر ساله در کشور ایجاد می شود با مردان باشد.به گزارش آرازآذربایجان به نقل از ایرنا، در پایان باید عنوان کرد که مردان نیز همانند زنان نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند و بی توجهی نسبت به مشکلات آنان می تواند در وهله نخست، هزینه های سنگینی را بر دوش نیمه دیگر جامعه یعنی زنان بیندازد. چرا که مردان در واقع همان پدران، برادران، شوهران و پسرانی هستند که دختران، خواهران، همسران و مادرانشان به آنان دل بسته_اند.
EMAIL.agazadeh1@gmail.com

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۶:۲۱ ق.ظ

دیدگاه


7 × = شصت سه