مدنیت نیم بند جامعه در حلقه تنگ سانسور دارد جان می‌سپارد

مدنیت نیم بند جامعه در حلقه تنگ سانسور دارد  جان می‌سپارد

گروه فرهنگی: باید به این نکته توجه کنیم که جامعه ما تک هسته‌ای نیست. باید به مردم اجازه دخالت در سرنوشتشان داده شود. باید به فعالان اجتماعی و فرهنگی اجازه فعالیت و شکوفایی داد. ما هر روز شاهد این هستیم که در حوزه‌های مختلف در عرصه فرهنگی از جمله چاپ کتاب، سانسور مطبوعات و رسانه‌ها، فیلم‌های سینمایی و امثال آن، حلقه تنگ و تنگ‌تر می‌شود. »فرهنگ« را مجموعه‌ای به‌هم پیوسته از دانش‌ها، آگاهی‌ها، باورها، ارزش‌ها، هنجارها و آداب و رسوم‌های ضروری برای یک جامعه می‌دانند که هویت اعضای آن را تعریف می‌کند. اما باید به این وجه هم نگاه کنیم ما در ایران فرهنگ‌ها و ارزش‌های متفاوتی داریم.
به اعتقاد جامعه‌شناسان، مهم‌ترین آسیب‌های اجتماعی، تضعیف هنجارهای اخلاقی است، زیرا زمینه نفوذ بی‌اعتمادی در خانواده و روابط میان‌فردی را فراهم می‌کند. به گفته آنها، نسل جوان امروز دیگر با معیارهای گذشته و سنتی خودش را برانداز نمی‌کند و می‌خواهد با جهان تعامل داشته باشد. مصطفی مهرآیین، جامعه‌شناس سیاسی و عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور معتقد است در سطح کلان، ما گرفتار یک اضطراب و استرس دائمی هستیم. نظام سیاسی جامعه به بهانه‌های متفاوت و مختلف، قانون را به نفع خودش تعریف و بازتعریف می‌کند. این وضعیت، روند طبیعی زندگی مردم را گسسته است.سمیه توحیدلو جامعه‌شناس اقتصادی و عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا نیز می‌گوید: در حال حاضر جامعه ما درگیر رکود در شاخص‌های همبستگی و سرمایه‌های انسانی از جنس امید به آینده است؛ از حوزه روابط بین‌المللی گرفته تا تحریم‌های جدید، در نوع نگرش اقتصادی افراد جامعه اثرگذار هستند.در ادامه این گزارش، ابعاد فرهنگی و اخلاقی افسردگی ملی را در گفت‌وگو با افسر افشارنادری، استاد دانشگاه و جامعه‌شناس اخلاق و نیره توکلی، جامعه‌شناس فرهنگ و هنر بررسی می‌کنیم.
تضعیف هنجارهای اخلاقی؛ رواج و رسمیت یافتن دروغ
افسر افشارنادری، استاد دانشگاه و جامعه‌شناس اخلاق می‌گوید: ما همیشه امید و ناامیدی را شاخص امنیت اجتماعی می‌دانیم؛ یعنی اگر امنیت اجتماعی در جامعه وجود داشته باشد، مردم احساس خوش‌بینی و امیدواری نسبت به آینده دارند، اما اگر احساس کنند امنیت اجتماعی وجود ندارد و روزبه‌روز این احساس شدیدتر بشود، تا جایی که منجر به نارضایتی عمومی شود، مسئله افسردگی جمعی اتفاق می‌افتد. دلیل نیز مسلم است؛ وقتی سرمایه‌های اجتماعی روزبه‌روز در جامعه کاهش پیدا کند، حمایت‌های اجتماعی هم از طرف مردم و هم از طرف دولت نسبت به هم از بین می‌رود.افشارنادری می‌افزاید: ببینید این روزها یکی از مهم‌ترین آسیب‌های اجتماعی، تضعیف هنجارهای اخلاقی است. رواج و رسمیت یافتن دروغ در مناسبات فردی و اجتماعی، افزایش و گسترش سوگند در گفتمان‌ها، سوءظن، فردگرایی، تظاهر و ریا، رابطه‌گرایی، قانون‌گریزی، عوام‌زدگی و عوام‌فریبی، تملق و گزافه‌گویی نشانه‌هایی از بحران اخلاقی و نبود اعتماد در جامعه است. مهم‌ترین دغدغه رفتارشناسان و آسیب‌شناسان اجتماعی افزایش شاخص‌های آسیب‌های اجتماعی در جامعه است تا آنجا که اختلالات روانی و افسردگی در بسیاری جوامع، دومین رتبه بیماری‌ها را از نظر تحمیل هزینه‌های بهداشتی، روانی و اجتماعی و اقتصادی دارد.وی اظهار می‌کند: بر اساس برخی پژوهش‌های میدانی، بسیاری از مردم، پول و پارتی را برای احقاق حق خودشان ضروری می‌دانند و اندکی از آنان به اجرای مساوی قانون اعتقاد دارند. از این نظر می‌توان چنین برداشت کرد که شاخص‌هایی چون امید به آینده، قابل اعتماد بودن یا منصف بودن افراد و تکیه بر انصاف اجتماعی در وضع مطلوبی قرار ندارد.
تضعیف تعهد اجتماعی و کم‌رنگ شدن هویت ملی
این جامعه‌شناس اخلاق بیان می‌کند: در یک جامعه اخلاق‌محور، اعتماد اجتماعی مثل شیرازه‌ای است که آحاد آن را به هم پیوند داده و از پراکندگی آنان جلوگیری می‌کند. بی‌اعتمادی افراد به یکدیگر و بی‌اعتمادی به ساختار سیاسی و اجرایی جامعه باعث بروز سوءاستفاده‌های مختلف، رشوه، اختلاس و پدیده زیرآب‌زنی می‌شود. در بررسی انحرافات و مسائل اجتماعی، ریشه بسیاری از آسیب‌ها را می‌توان در بی‌اعتمادی افراد به یکدیگر جست‌وجو کرد. وقتی در یک جامعه منابع به‌صورت ناعادلانه بین گروه‌های مردم توزیع شود و این نابرابری در طول زمان استمرار پیدا کند، شکاف بین دو طبقه غنی و فقیر هر روز بیشتر می‌شود و طبیعی است در این شرایط، قوانین و ساختار سیاسی جامعه زیر سؤال رفته و نوعی بی‌اعتمادی اجتماعی را در افراد تقویت می‌کند.
نفوذ بی‌اعتمادی در خانواده و روابط میان فردی
به گفته وی، بی‌اعتمادی مردم به ساختارهای اجرایی منجر به تضعیف تعهد اجتماعی و کم‌رنگ شدن هویت ملی شده و گذشته از آن، بی‌اعتمادی به‌تدریج به سطح روابط میان‌فردی کشیده می‌شود و حاصل آن، انزوای اجتماعی است. در این شرایط مردم نسبت به هیچ‌چیز اعتماد ندارند. این بی‌اعتمادی حتی تا سطح خانوادگی پیش می‌رود و افراد در درون خانواده به همدیگر بی‌اعتماد می‌شوند. از آنجایی که هیچ حرکتی هم برای تغییر وضع موجود و هیچ کورسوی امیدی نمی‌بینند و به دنبال اعتبار و عظمت از دست رفته هستند، ممکن است دست به مهاجرت بزنند. این در حالی است که می‌دانند تمام سرمایه‌ انسانی‌ آنها در این سرزمین است و مهاجرت هم نمی‌تواند گره‌ای از کار آنها بگشاید. در نتیجه هر روز سرخورده‌تر و شکسته‌تر می‌شوند. ما نباید اجازه دهیم مردم ما و شهروندان ما به چنین وضعیتی دچار شوند.
طبقه حاکم مدام در رسانه خود به مردم می‌گوید هربار انتخاب کردید اشتباه کردید
یکی دیگر از متغیرهایی که در وضعیت کنونی اثرگذار و قابل بحث است، متغیر فرهنگی است. نیره توکلی، جامعه‌شناس فرهنگ و هنر هم به ایرناپلاس می‌گوید: به قول اخوان ثالث: «من اینجا بس دلم تنگ است/ هر سازی که می‌بینم بدآهنگ است»، هر روز خبر بد و گرانی، خطر جنگ و تحریم دیگر نایی برای زیستن نگذاشته است. از یک طرف، دشمنان داخلی دولت و از دیگر سو دشمنان خارجی دست به دست هم داده‌اند که مردم را ناامید کنند؛ چنانکه گویی می‌خواهند این کشور را نابود کنند. در این میان، مردم محروم و معترض در سطح رسمی و رسانه‌های کشور هیچ صدایی ندارند. رسانه‌ها در انحصار طبقه حاکم است و مدام به مردم می‌گویند انتخاب غلط کردید که این شد و هر بار که انتخاب کردید اشتباه کردید. توکلی می‌گوید: در واقع هسته‌ای از مردم به حکومت علاقه دارد و هسته‌ای دیگر خواهات جمهوریت هستند. بین این دو گروه همیشه اختلاف بوده است و دست بالا هم همیشه با طرفداران حکومت است. این وسط این مدنیت نیم‌بند دارد جان می‌سپارد.
آه از منش قیم‌مآبانه و تحکم‌آمیز
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از ایرنا، این جامعه‌شناس توضیح می‌دهد: تمام چیزهایی که می‌تواند مردم را شاد می‌کند، دارد از بین می‌رود. منی که انسان خوش‌بینی بودم، امروز دیگر این اعتقاد را ندارم. این منش قیم‌مآبانه و تحکم‌آمیز آه از نهاد مردم برآورده است. آنها نمی‌دانند که نسل جوان امروز دیگر با معیارهای گذشته و سنتی خودش را برانداز نمی‌کند. این نسل می‌خواهد با جهان تعامل داشته باشد.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۱۳ بهمن ۱۳۹۸ ساعت ۹:۴۴ ق.ظ

دیدگاه


سه − = 0