فضولیِ جدی در احوال بوالفضول الشعرای ارومی
علی رزم آرای
گروه فرهنگی: اشاره، به سنت این دو سه ماهه اخیر که چهارشنبه هرهفته به سراغ یکی از بزرگان جوان یا پیشکسوت و یا میان کسوت شهرارومیه و ایضاً استان می¬رویم، دراین شماره نیز سراغ از سعید سلیمانپور گرفته¬ایم.
سعید سلیمان¬پوری که مسئول دفتر ادبیات طنز حوزه هنری استان و مسئول کانون طنزشنبه این حوزه است، سعید سیلمان¬پوری که اول خنده فالش کرد ( کتاب اول او خنده¬های فالش) و سپس تعمیرگاه واژه افتتاح کرد ( واژه در دست تعمیر- دومین کتاب و تازه¬ترین اثر او). بی هیچ مقدمه¬ رایج و تکراری مستقیماً به سراغ او می¬رویم:
ارزیابی طنز منطقهای ارومیه و استان از نظر بوالفضول الشعرا ارومی: میگویند مشت نمونه خروار است؛ گاه خروار هم میتواند نمونه مشت باشد! بهتر است قبل از ورود به بحث منطقهای طنز به وضع طنز در کشور بپردازیم که مشخص شدن وضع آن در بعد کلان وضعیت آن را در منطقه ما نیز روشن میکند! طنز به طور کلی در کشور ما وضعیت مطلوبی ندارد.
اگر از بنده بخواهند از طنزپردازهای برجست? نیم قرن پیش کسانی را اسم ببرم میتوانم لیست بلند بالایی را ارائه کنم مانند زندهیادان: ابوتراب جلی،ابوالقاسم حالت،غلامرضا روحانی و …اگر از من بخواهید که از طنزپردازان نسل بعدی نام ببرم که تا دهه هشتاد در قید حیات بودند این لیست به تعداد انگشتان یک دست کاهش مییابد و اگر بخواهید از نسل فعلی افرادی را نام ببرم که هنوز در قید حیات هستند شاید این اسامی به پنج نفر نرسد.
البته منظور من طنزپردازان استاد و صاحب سبک است و گرنه امروزه می توان لیستی از طنزپردازان متوسط و ضعیف ارائه داد که در عرص? طنز کشور قلم میزنند.
مشکل عمد? طنز این است که طنزپردازان ما برعکس شاعران و نویسندگان کارهای جدی آموزش نمیبینند. یک جوان شاعر از تجربه پیشکسوتان استفاده میکند و از آنها میآموزد. گاه در انجمنهای ادبی به قدری نقد میشود که به اصطلاح آببندی میشود و کم کم تجربه پیدا میکند. اما در طنز از چنین مشقاتی خبری نیست! چرا که در وهل? اول خنده و شوخی این خیال باطل را در ذهن به وجود میآورد که طنزسرودن یا نوشتن بیشتر از یک شوخی و سرگرمی نیست و اصول و قواعدی ندارد. همین که یک عده خندیدند کار تمام است. مثل جوکی است که در مجلس عروسی گفته میشود و نیازی به تکنیک و اینجور چیزها ندارد.
(البته همین نیز اشتباه است کسی که جوکی را در جمعی میخواند و همه را میخنداند، دارد به طور غریزی و ناخودآگاه از تکنیکهای طنز بهره میجوید، گیرم آنها را به طور کلاسیک نیاموخته باشد مانند شاعر بیسوادی که در تمامی اوزان عروضی شعرهای سالم میسراید بدون اینکه از علم عروض و نام بحور و زحافات آن اطلاع داشته باشد)امروزه کافی است جوان مبتدی شعر طنزی در شب شعر »شکرخند« یا »در حلقه رندان« بخواند و جمعیت بخندند.
کار تمام است! مهم همین خنده است و خوش گذراندن دور هم! کسی به غلطهای دستوری و بلاغی او، کسی به ایردات وزن و قافیه او توجه نمیکند. در نثر، وضع از این هم بدتر است. بسیاری از جوانان ما بامزهنویسی را با طنز اشتباه میگیرند. شخصی که شوخ طبع است ذهنیات شوخ طبعان? خود را بدون هیچ تکنیکی روی کاغذ میریزد، بدون اینکه با ترفندهای طنز نویسی آشنا باشد. حالا گاه ممکن است متن او ما را به لبخند یا خنده هم وا دارد اما مطمئناً اثری ماندگار نخواهد بود. چون ساختار آن اصولی نیست.
اما از دوستانی که در زمینه طنز کار میکنند میتوانم به آقایان حسن حاتم اینانلو، باباعلی جوانمرد، علی شجاع اشاره کنم.
البته در »دفتر طنز ارومیه« تعدادی از جوانان آتیه دار را نیز داریم که روز به روز در این زمینه پیشرفت میکنند.در شهر ارومیه یکی از خوبترین اتفاقات برای طنز، تشکیل دفتر طنز حوزه هنری ارومیه بود که با تلاش بنده و حمایت مسئولان حوزه هنری آذربایجان غربی تحقق یافت.
دفتر طنز ما از معدود دفاتر طنز فعال در سطح کشور و به عبارتی فعال ترین در بین استانهای دیگر است.در چند سال گذشته ما اولین شب شعر طنز تاریخ استان آذربایجان غربی را با عنوان »شب شعر طنز چولپا« در دو نوبت برگزار کردیم که علاوه بر طنزپردازان منطقه از طنزپردازان بنام کشور نیز دعوت کرده بودیم.هر شنبه از ساعت ۱۶ الی ۱۸ ما در حوزه هنری کانون ادبیات طنز داریم. در این جلسات- که ورود برای عموم آزاد است- حتی اجازه میدهیم که دوستان کارهای جدیشان را نیز ارائه بدهند چرا که مقدمات شاعری یا نویسندگی برای طنز یا کار جدی فرق نمیکند.
( از مصاحبه بوالفضول الشعرا با نویسنده این نوشتار)نظر اکبر اکسیر طنزپرداز به نام کشور درباره بوالفضول الشعرای ارومی:فکاهه، نوعی از طنز است که برای خنداندن آمده است.
نوعی خنده است که سوژهای را در خود به همراه دارد و با زندگی انسان در ارتباط است.
بداخلاقیهای اجتماعی، سهلانگاریها بیتفاوتیها، کمبودها و کوتاهنظریها و نقایص موجود در جوامع را به رخ مخاطب میکشد تا به مداوای معضلات بپردازد.
زبان نرم و لطیف فکاهه، ظرافت هنری و دقتنظر میطلبد.
از هجو و هزل فاصله دارد و برای تخریب حریف نیامده است. او فقط کاستیها و زشتیهای موجود را نشان میدهد. در ورای لبخند بیکفایتیها را عیان میسازد.
سعید سلیمانپور ذاتاَ طنزپرداز است، او نکتهپردازی ظریفاندیش است که شم اجتماعی شگرفی دارد.برای هر سوژهای برنامه دارد.
او از تکرار و رونویسی و نظیرهپردازی میگریزد. همواره از زاویهای بکر به سوژه مینگرد و گاه ابداعات جالب توجهی دارد که توسط دیگران مصادره میشود.
شاعر شهرستانی ما با تمام خوش ذوقی و استعداد، چون از مرکز کیلومترها فاصله دارد دچار شرم حضور و رودربایستی شگفتی است و هرگز نمیتواند به دادخواهی سوژههای به یغما رفتهاش برخیزد.
لذا تا شعرش چاپ و پخش شود، نظیرههای فراوانی در محافل طنز شفاهی از آثار ایشان ساخته میشود. سلیمانپور از آنجایی که اخلاق مدار است و صمیمی و خوش ذوق، خم به ابرو نمیآورد. با ترکیبسازیهای بدیع و شعرهای طنز قوی، محبت دوستان را جبران میکند! او در مجموعه خندههای فالش ( اولین کتاب او) ، از تمام قالبها و سبکها برای رساندن پیام خود استفاده کرده است.
ایجاز را، حتی در مثنویهای طنز، رعایت کرده و هر شعر شیرینی خاص خود را حفظ کرده است شعرهای او با اینکه تاریخ سرایش ندارند، اما با اندکی وقت میتوان تمام وقایع و رویدادهای اجتماعی را در شعرها لمس کرد. انبوه سوژههای بکر با زبان نرم و بیان ساده و وزن دلربا، شعرهای این دفتر را زیبا و دلپسند کرده است.سیلمانپور در لابلای این زبان نرم و لطیف، فکرهای بلندش را جاری ساخته و هوشمندی خود را عیان نموده است.سعید سلیمان پور، ملغمهای است از عبید تا دهخدا، از ابوالقاسم حالت تا گل آقا. او در این کتاب، راه زیادی را پیموده و حالا وقت آن رسیده که خودش باشد.
سعید هنوز در حال تجربه قالبهاست. او حالا به جایی رسیده است که باید زبان مستقل خود را عیان کند و از فکاهه به طنز شریف برسد. این کتاب مقدمه آشنایی ماست با طنز پردازی بزرگ و خوش آتیه. او باید از این مرحله بگذرد و طنز شوخ و جوان امروز را در قالب نو ارائه دهد تجربیاتی در این کتاب آورده که نشان میدهد او حتی به طنز فرانو نیز رسیده است. باید آن را جدی بگیرد و نام لایق آن باشد!
نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۴ ساعت ۵:۲۲ ق.ظ