عید نوروز یادگاری ماندگاراز فرهنگ و تمدن آذربایجان

عید نوروز یادگاری ماندگاراز فرهنگ و تمدن آذربایجان

گروه جامعه:هرملتی برای خود دارای فرهنگ و تمدن خاصی میباشد که این فرهنگ از ویژگیهای اصلی آن ملت محسوب میشود، ما آذربایجانیها نیز دارای فرهنگ، آداب و رسوم مخصوص خودمان میباشیم که باید قدر آنرا بدانیم. زبان، تاریخ، فرهنگ، آداب و رسوم ما جزو اساسی ترین سرمایه های ملی مان میباشند که برای فرد-فردمان ضروری و لازم است. از این سرمایه های ملی که در حقیقت زندگی همه ما بنوعی به اینها وابسته است نگهداری نماییم و ارزش آنها را بدانیم. تاریخ پرافتخار سرزمین ما از قدیمیترین روزگاران که ثمره و نتیجه تلاش و کوشش پدران و مادران ماست و فرهنگ ما که یکی از غنی ترین فرهنگهای بشری است و نشانگر اینکه نیاکان ما باشرافت و سربلندی تمام در راه تکامل و پیشرفت تاریخ انسان قدم برداشته_اند.
عید نوروز یکی از یادگارهای ماندگار فرهنگ و تمدن آذربایجان بشمار میرود که این فرهنگ و آداب و رسوم متعالی با گذر زمان در میان دیگر مردمان و ملتها نیز رایج گشته است بطوری که به مرور زمان از سرزمین آذربایجان فراگیر گردیده است. عید نوروز اولین روز بهار است و یکی از یادگارهای ماندگار نیاکان ما میباشد که بعنوان ارمغانی بسیار گرانبها برای ما به یادگار گذاشته_اند.
این عید به گواهی تاریخ از ۳هزار سال پیش در میان مردمان سرزمین ما رایج بوده است و با پایان یافتن فصل سرما و زمستان و با آغاز شکوفایی گل و سبزه و زنده شدن طبیعت، نیاکان ما به جشن و شادمانی میپرداختند و این روز را بعنوان سرفصل تازه ایی برای تجدید حیات و شادی و خرمی زندگی خوش محسوب می کردند.
همانطوریکه میدانیم آذربایجان نسبت به مناطق دیگر ایران بنا به موقعیت جغرافیایی دارای شرایط آب و هوایی مخصوص است که از ویژگیهای مهم آن بودن زمستانهای سرد و طولانی می باشد و نیک میدانیم که چنین شرایط آب و هوایی در دیگر نقاط ایران وجود ندارد و به خاطر این موضوع ساکنان این سرزمین با تمام شدن فصل سرما و یخبندان و آغاز فصل بهار و بیدار شدن طبیعت به رقص و پایکوبی میپرداختند و بدین گونه این موضوع به یک فرهنگ عمومی و جشن ملی در میان نیاکان ما تبدیل شد. و بعنوان میراث گرانبها برای ما به یادگار ماند که حتی این فرهنگ به دیگر نقاط ایران بلکه بیشتر از آن به دیگر کشورها گسترش یافت. با دقت نظر در تاریخ ملاحظه میکنیم که نیاکان ما دریافته بودند که چهار عنصر دخیل در زندگی انسان (سو-اود یئل-تورپاق) در واقع حیات بخش زندگی آنهاست و این چهار عنصر بعنوان سنبل حیات انسان و فلسفه وجودی زندگی انسان است. در واقع باید گفت در زندگی ما چهار عنصر همیشه بعنوان سمبل ماندگاری قابل ستایش بوده و همیشه مورد تقدس قرار گرفته است به نوعی که حتی در آذربایجان آتش دارای جایگاه ویژه ایی بوده است.
آتش بعنوان حرارت بخش زندگی و خاک و طبیعت در جهت بیداری و با آمدن زمستان و فصل سرما به نوعی زندگی انسان با یک رکود مواجهه میشد و انسان با مرگ طبیعت از هرگونه نعمت خدادادی محروم میشد و در زیر آماج تازیانه زمستان در شرایط سخت آب و هوایی که از چهار عنصر طبیعت یعنی (سو، اود، یئل تورپاق) محروم میشدند پیش از پیش به ارزش و قدر و منزلت این چهار عنصر پی می برد و با آمدن بهار اولین روز این فصل را به همین جهت در سطحی گسترده جشن میگرفتند. ما پیش از اینکه به مراسم اصلی عید نوروز و ویژگیهای آن اشاره کنیم ضروری است که در مورد سمبل و نماد این چهار عنصر موجود در طبیعت توضیحی ارائه دهیم: نیاکان ما در مواجهه با شدیدترین شرایط سخت زندگی دریافته بودند که (سو اود یئل تورپاق) دارای اهمیت خاصی در زندگی شان است. و بنا به همین جهت با نزدیک شدن فصل بهار چهار هفته آخر فصل زمستان را به نام یکی از این چهار عنصر نامگذاری میکنند . سو مظهر و نماد حیات و تجدید زندگی است اولین هفته را بنام (سو چارشنبه سی) نامگذاری کرده اند بنا به اهمیت وجود (سو) در زندگی انسان که بعنوان مایه حیات انسان است و برفها و یخهای زمین آرام آرام ذوب میشوند این موضوع برای نیاکان ما از اهمیت و ارزش بسیاری برخوردار بود
دومین هفته را نیاکان ما تحت عنوان (اود چارشنبه سی) نام نهاده اند که مظهر حرارت و نور و روشنایی است. و آتش و نور و حرارت است که به طبیعت روح تازه میبخشد و به زمین حرارت میدهد نیاکان ما بر این باور بودند که هر قدر آتش و خورشید را مقدس بحساب آورند همان اندازه طبیعت زودتر بیدار میشود و به انسانها سعادت به ارمغان می آورد. بودن آتشگاه_های متعدد در سرزمین آذربایجان خود شاهدی براین ادعاست که آتش و خورشید دارای چه اهمیتی در میان نیاکان ما بوده اند.
سومین هفته آخر ماه فصل زمستان را پدران و مادران ما تحت عنوان (یئل چارشنبه سی) نامگذاری کرده اند چون در این هفته باد با آمدن خود به زمین و طبیعت زندگی نوید بیداری میدهد (یئل) در یک مدت کوتاه تمامی زمین را پشت سر میگذارد و زمین را به بیداری فرا میخواند . آخرین چارشنبه سال نیز تحت عنوان (تورپاق چارشنبه سی) نامگذاری شده است که با جذب گرما و حرارت بیدار میشود که در نزد مردم با نام (ایلین سون چارشنبه سی) مشهور است. در آخرین چارشنبه سال (تورپاق) با قدرت و نیرو و کمک (سو) (اود) (یئل) جان میگیرد. نیاکان ما بیداری زمین را با مراسمهای گوناگون با نغمه سرایی و آیین های متعدد جشن میگرفتند و پایان یافتن روزهای سخت زمستانی را به همدیگر تبریک میگفتند و به باور و اعتقاد اجداد ما یئل اود سو به مهمانی تورپاق میروند و در معبد تورپاق جمع میشوند و روزهای سخت زمستانی را توام با قحطی و فلاکت و سختی بوده است بر او عرضه میدارند و الهه تورپاق را به بیداری دعوت میکنند و این چهار الهه دست در دست همدیگر با خواندن این شعر: سو گلدی ها اود گلدی ها، یئل گلدی/تزه عومور،تزه تاخیل ایل گلدی دنیای روشنایی ها را به مردم به ارمغان می آورند و مردم نیز با دیدن این وضعیت به جشن و پایکوبی در طبیعت میپردازند و مراسمها و آداب و رسوم پر شکوهی را به اجرا میگذارند. باید گفت که امروز دیگر مثل گذشته مردم این چهار هفته را بطور مجزا جشن نمیگیرند بلکه به مرور زمان با فراموش کردن فلسفه وجودی این مراسمات همه آنها را یک جا جشن میگیرند. به هر تقدیر مردم که غروب و شامگاه آخرین چهارشنبه سال با بر پا داشتن آتش و پریدن از روی آن و خواندن این شعر: آتیل باتیل چرشنبه/بختیم آچیل چرشنبه به رقص و پایکوبی میپردازند و در سحرگاه چارشنبه با رفتن به سرچشمه ها به خواندن نغمه ها و اشعار مخصوص میپردازند.
اما از دیگر مراسمها و آیینهای عید نوروز سفره (یئددی سین) میباشد که یکی از آیین های ویژه در عید نوروز است با صراحت میتوان گفت که سینهای موجود در (یئددی سین) (هفت سین امروزی) از فرهنگ غنی تورکی به عاریت گرفته اند و اگر معادل آن کلمه را داشته اند همان را بکار برده اند مانند سیر که جای (سریمساق) بکار برده اند و گرنه کلمات دیگری را که از هیچ ماهیت و اصالتی فرهنگی برخوردار نیستند جایگزین کرده اند که بسیار نامناسب مینماید چه این (سو) ماده اولیه حرکت است که در زندگی نقش بازی میکندو مایه حیات است نه سنجد!!! البته بعضی از کلمات را نیز که در زبان فارسی برای آنها اصلا معادلی نبود به همان شکل بکار گرفته اند ماندد سرکه و سوماق و سمنی البته در معنی دیگر اطلاق کرده اند.
از عهد باستان در مناطق مختلف آذربایجان به سفره (یئددی سین) (باجا قاباغی بزمک) میگفتند لازم به ذکر است در گذشته خانه های نیاکان ما دارای یک پنجره مخصوص در سقف بود که به آن باجا میگفتند. و چون نیاکان ما بر این اعتقاد بودند که در عید نوروز روح اجداد ما به خانه های خود سرکشی میکنند و از طریق باجا وارد خانه میشوند این سفره را در مقابل همان باجا پهن میکردند و انواع خوراکیها را که هر یک نماد و سنبلی از موضوعات مرتبط با زندگی است در آنجا قرار داده اند که روح اجدادشان با دیدن آنها راضی و خشنود گردد پس با سعی و کوشش فراوان در جهت تزیین هرچه بهتر سفره برمی_آمدند بلکه هرچه بیشتر روح اجدادشان را خشنود و راضی میساختند که زندگی فرزندانشان در رفاه و آسایش میگذرد و از طرف دیگر این محصولات غذایی را که هریک به نحوی در زندگی انسان دارای نقش عمده ایی بودند مورد تقدس قرار دهند که هر یک از این سین ها بعنوان رمز و سمبلی در زندگی انسان عبارتند از : سو : که این مایه حیات بعنوان رمز و بقای زندگی انسان بشمار میرود و زندگی انسان بدون وجود آن امکانپذیر نیست و در گذشته های دور در میان تورکان حتی مورد پرستش قرار میگرفت و بدین جهت یئددی سین دارای جایگاه ویژه ایی است و تورکها همیشه آنرا ارج میگذارند چرا که رکن حیات آدمی ایت. سمنی : هرچند امروزه بعنوان حلوای خوشمزه و خوردنی بشمار میرود باید گفت که در اصل این کلمه با ماده اولیه آن اطلاق میشده است یعنی (سبزی) که نماد و سمبل تجدید حیات در زندگی است یعنی در واقع در گذشته_های دور سمنی به سبزی گفته میشد ولی بعدها با فراموش کردن اصل لغت و معنی اولیه آن با آن نوعی خوردنی تغییر نام یافته است که حتی این موضوع را میتوان در این شعر مشاهده کرد که زنان هنگام پختن سمنی دسته جمعی آنرا می_سرایند: سمنی ساخلا منی/ایلده گویرده رم سنی
سمنی آل منی/هر یازدا یادا سال منی و یا در شعر ذیل: سمنی سازانا گلمیشم اوزانا اوزانا گلمیشم
سن گلنده یاز اولور/یاز اولور آواز اولور با توجه به معنی (گویرده رم) یعنی سبز میکنم میفهمیم که سمنی همان سبزی نماد و سمبل تجدید حیات است که فارسها سبزی را جایگزین آن کرده اند و خود سمنی را در معنی خوردنی و شیرینی بکار میبردند باید گفت امروز در آذربایجان شمالی کلمه سمنی با حفظ معنی اصیل خود یعنی سبزی در زبان مردم رایج است. ساریمساق : که بعنوان رمز سلامت انسان میشود و از گذشته های دور به فواید مختلف آن تاکید بسیاری شده است. سوجوق : که بعنوان سمبل و رمز شیرین زندگی است که از عهد باستان بعنوان یکی از لذیذترین و خوشمزه ترین شیرینیها در آذربایجان بوده است و هنوز هم رایج است. سونبول : رمز و نماد برکت زندگی است و در واقع سونبول که همان گندم باشد و ماده اصلی نان است در زندگی انسان نقش اساسی ایفا میکند و به همراه سو دو عنصر اصلی و اساسی حیات انسان هستند که متاسفانه این رکن اساسی نیز بسان سو از سفره یئددی سین حذف شده است .
سوماق : که بعنوان سمبل و رمز مزه و طعم زندگی محسوب میشود. سیرکه (سرکه) : بعنوان رمز و سمبل برطرف کننده مزاج بد بدن انسان است. لازم است اشاره کنیم که عدد هفت در میان ما تورکان دارای جایگاه ویژه ایی است و کلا باید گفت که این عدد را برای اولین بار سومئرها ابداع کردند که به مرور زمان در میان ملل نیز برای خود جای باز کرده است و نیز لازم بذکر است که در گذشته های دور به عید نوروز در میان تورکان (یئنی گون) میگفتند و این موضوع را آشکارا میتوان در کتاب دیوان لغات التورک محمد کاشغری که هزار سال پیش نوشته شده است مشاهده کرد که به مرور زمان به نوروز تغییر نام یافته است.

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۵ ساعت ۷:۴۱ ق.ظ

دیدگاه


شش − = 3