شرایط دوقطبی فاصله مردم و حاکمیت را افزایش می‌دهد

شرایط دوقطبی فاصله مردم و حاکمیت را افزایش می‌دهد

سعید شمس
گروه اجتماعی: محمدعلی الستی جامعه‌شناس می‌گوید: اگر حاکمیت‌ها مشکل را بپذیرند، آن پدیده حتماً نکته منفی حاکمیت نخواهد شد. به عنوان مثال در زمان آقای خاتمی، اصل اتفاق »قتل‌های زنجیره‌ای« پذیرفته شد و آن را نتیجه عوامل خودسر دانستند تا عملاً برای تکرارنشدن قتل‌ها تضمین شود و کسی نتواند از این موضوع برای تخریب نظام حاکم استفاده کند. محمدعلی الستی کارشناس مباحث اجتماعی و ارتباطات به واکاوی رابطه حاکمیت و مردم پرداخته است.
او ابتدا در پاسخ به این پرسش که »آیا در شرایط کنونی همگرایی بین مردم و حاکمیت ممکن است«، می‌گوید: در قدم اول باید دید، منشاً تشکیل هر یک از این دو چیست. درباره مردم پاسخ ساده است. مردم جمعیتی قابل توجه هستند که باهم بر اساس نیاز طبیعی انسان‌ها برای زیست اجتماعی در یک گستره جغرافیایی اقامت دارند و زندگی می‌کنند. با این توضیح که برای اداره امور خودشان به شکل‌های مختلف به تشکیل دولت یا حکومت اقدام می‌کنند که این دولت یا حکومت به عنوان مرکز قدرتِ ایجادکننده همان قلمرو ذکر شده است. مجموع دولت و حکومت همان »دولت_ملت« را تحقق می‌بخشند. بدیهی است، حکومت‌هایی که مردم برای اداره امور ایجاد کرده‌اند در طول تاریخ اساساً برای خدمت به مردم و حفظ امنیت عمومی شکل گرفته‌اند.
الستی می‌گوید: با این حال در ادوار تاریخی بسیار اتفاق‌هایی افتاده و در نتیجه جنگ یا جنگ‌هایی بین دو تا منطقه یا ساکنان یک سرزمین، یکی با غلبه نظامی بر دیگری بر گروه مغلوب، حاکمیت یافته است. به تعبیر دیگر حاکم همان غالب یا پیروز و شهروندان همان شکست‌خورده‌ها هستند.
گزاره دیگر هم اسیران جنگی بازندهِ جنگ را اتباع حکومت می‌خواند. طبیعی است در این نوع از حکومت‌ها خدمت به اتباع خودش نیست، بلکه از آن‌ها منفعت ببرد. شاید شکل‌های دیگر تشکیل حکومت هم وجود داشته باشد، اما این مثال‌ها مطرح شد تا به این نتیجه برسیم کهد »پارادایم« حکومتی مردم مبنی بر اینکه حکومت چه آرمان‌ها و مطلوب‌هایی را دارد، بیشتر به منشاً این حکومت ربط پیدا می‌کند.
اداره اتوبوسی حکومت به دوره‌ای اختصاص دارد که حکومت در نتیجهِ غلبه نظامی تشکیل می‌شود
او می‌گوید: طبیعتاً واگرایی در دوران گذشته و در دوره باستان خیلی بیشتر بوده و در عصر حاضر تقریباً ناچیز است. در واقع در دوره‌های پیشین، چون منشاً تشکیل حکومت پیروزی نظامی بود، مشاهده می‌شود که الگوی فکر حاکمان چیزی جز این نبود که از صدر یا ذیل حکومت در اختیار افراد خودی گذاشته شود و غیرخودی‌ها حذف شوند که امروز به این نوع مدیریت »مدیریت اتوبوسی« شناخته می‌شود؛ یعنی حتی بعد از روی کار آمدن، سرایدار و آبدارچی را هم جابجا می‌کنند که خب این شیوه مناسب زمان حال نیست و به دوره‌ای اختصاص داشت که حکومت در نتیجهِ غلبه نظامی تشکیل می‌شد و طبیعی بود، باید از آدم‌های قابل اعتماد استفاده می‌کردند تا قدرت از دست نرود.
این جامعه‌شناس می‌گوید: امروز قدرت با مفاهیمی چون دموکراسی تعریف می‌شوند. دولت‌ها غالباً به مردم‌سالار بودن خودشان افتخار می‌کنند و در شعار خود را خدمتگزار مردم معرفی می‌کنند. اما در عمل تقریباً درباره همه حکومت‌های دنیا ماهیتی را می‌بینیم که اصطلاحاً »ژانوسی« خوانده می‌شود. آنچه درعلوم سیاسی و بحثِ ما مهم است، این است که عالِمان سیاسی متفق‌القول‌اند که همه حکومت‌های دنیا ماهیتی ژانوسی و دوگانه دارند. یعنی بالاًخره ناچار به این هستند که به مردم سرویس‌هایی را بدهند که این شامل دیکتاتورترین حاکمیت‌ها هم می‌شود. با این توضیح که این تسهیلات ابزاری برای تبلیغ به شمار می‌رود.الستی ادامه داد: نظام‌های حاکم یک چهره دیگر هم البته با درجات مختلف دارند و دچار انحصار و انواع فساد‌ها می‌شوند. مثلاً در دولت سوئد شاهد درصد بالایی از خدمات اجتماعی و … مشاهده می‌شود، اما در این دولت هم می‌توان ردی از فساد، رانت و … پیدا کرد. بر عکس دولتی مثل دولت عربستان هم به جایی می‌رسد که »خاشقچی« را نه در خانه تیمی یا پنهانی، بلکه در سفارت دستگیر کرده به طرز وحشتناکی به قتل می‌رساند. البته این دولت هم حتماً مثال‌هایی از کار‌های مفیدی نظیر عمرانی و توسعه برای مردم می‌تواند بیاورد.او می‌گوید: حالا که حاکمیت‌ها را با چهره‌ای دوگانه می‌شناسیم، درباره همگرایی دولت- ملت می‌بینیم. یعنی آنجایی که دولت درصدد تبلیغ بر می‌آید و آنجایی که مردم مطالبه‌گر می‌شوند همگرایی حاصل شده و به هم دیگر نزدیک می‌شوند. اما آنجایی که دولت‌ها بنا را بر انحصارطلبی، سانسور، سرکوب و … می‌گذارند، طبیعتاً با جامعه زاویه پیدا کرده و بین مردم و حاکمیت واگرایی اتفاق می‌افتد. مهمترین بحثی که می‌تواند واگرایی را کمرنگ‌تر و همگرایی را بیشتر کند، چیزی جز حضور و تاًثیرگذاری نهاد‌های مدنی نمی‌تواند باشد. در واقع نهاد‌های مدنی یعنی قدرت دولت و قدرت مردم را برابر همدیگر قرار دادن است تا با رقابت و تضاد بین آن‌ها مسائل حل شود.
الستی می‌گوید: اصرار دولت‌ها بر عقب‌نشینی نکردن از مواضع خود فاجعه‌ای چون »دوقطبی« را به وجود می‌آورد. این پدیده همیشه مفهوم »با من یا بر من« یا »بد یا خوب« را موجب می‌شود. یعنی جبهه‌ای حاد خودنمایی می‌کند که به موجب آن طرفداران حاکمیت و مردم وارد چالش می‌شوند. در این حالت حقایق از جانب هر دو طرف تحریف شده و تشخیص »انصاف« برای‌شان دشوار و حتی غیرممکن خواهد شد و فضای تنازعی شدیدی مشاهده می‌شود.
وقتی دوقطبی زیاد می‌شود، احتمال همگرایی مردم و حاکمیت افزایش پیدا می‌کند
این جامعه‌شناس ادامه می‌دهد: یکی از رسالت‌های مهم جامعه مدنی جلوگیری از ایجاد دوقطبی است. طبیعتاً وقتی دوقطبی زیاد می‌شود، احتمال واگرایی مردم و حاکمیت افزایش پیدا می‌کند. به عنوان مثال رفتاری چون اختلاس اتفاق می‌افتد و اگر تصمیم‌گیران آن را انکار یا پنهان کنند، به نوعی به دو قطبی و واگرایی دامن می‌زنند. اما اگر مشکل را بپذیرند و بگویند، کار افراد خودسر بوده و تکرار نخواهد شد، آن پدیده حتماً نکته منفی حاکمیت نخواهد شد. به عنوان مثال در زمان آقای خاتمی، نظام اصل اتفاق »قتل‌های زنجیره‌ای« را پذیرفت و آن را نتیجه عوامل خودسر دانست تا عملاً برای تکرارنشدن قتل‌ها تضمین شود و کسی نتواند از این موضوع برای تخریب نظام حاکم استفاده کند.
به گزارش آراز آذربایجان به نقل از رویداد۲۴،این استاد دانشگاه یادآور شد: در این بین اپوزیسیون هم در همگرایی و واگرایی می‌تواند نقش‌آفرین باشد. به عنوان مثال جریان اصلاحت به عنوان اپوزیسیون داخل اصل نظام را قبول دارد و فقط به رویکرد‌ها اعتراض می‌کند. پس اصلاح‌طلبان هیچگاه به سمت واگرایی نخواهند رفت. اپوزیسیون همچنین می‌تواند برانداز باشد. یعنی نه حاکمان را قبول دارد و نه رویکرد و تصمیم‌سازی‌ها را می‌پذیرد. با این توضیح که اپوزیسیون اصلاح‌طلب باید از اپوزیسیون تجزیه‌طلب جدا شود. در واقع اپوزیسیون اصلاح‌طلب به این اعتراض دارد که آزادی مردم کم شده است و به همین دلیل اهداف انقلاب محقق نشده است. بنابراین تقویت نهاد‌های مدنی و احزاب کارشان ایجاد همگرایی است و طبیعتاً باید توسط حاکمیت جدی گرفته شده و توسط مردم به جد پیگیری شوند.
Arazazarbaijan.ejtemai@gmail.com

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۱۶ اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۸:۱۰ ق.ظ

دیدگاه


نُه × = 81