روزهای بعد از شکست عاطفی را چگونه مدیریت کنیم

روزهای بعد از شکست عاطفی را چگونه مدیریت کنیم

فریبا حسین پور
گروه خانواده وسلامت: در هر جدایی شما از مراحل متفاوتی می گذرید، وضعیت های روحی مختلفی را تجربه می کنید که هر کدام برای مدتی شما را درگیر خود می کنند. اگر بخواهیم این مراحل را دسته بندی کنیم، باید از سه فرآیند روانی کندن و جدا شدن، انطباق و در نهایت التیام نام ببریم.
هر جدایی ای مانند از دست دادن یک عزیر دردناک و سخت است؛ به خصوص اگر این جدایی از کسی باشد که شما با اشتیاق و علاقه آینده ایده آل خود را با او ترسیم کرده بودید. بنابراین عجیب نیست اگر بعد از بهم خوردن یک نامزدی، ببینیم که فرد برای کاهش درد و رنجش رفتارهای خاصی را انجام می دهد. رفتارهایی که طبیعی هستند اما در دراز مدت می توانند خطرآفرین شوند. به این رفتارها که برای کاهش درد هر فردی به آنها روی می آورد، مکانیزم دفاعی گفته می شود. مکانیزم های دفاعی اگر از شش ماه بیشتر استفاده شوند ممکن از مشکلات فراوانی را برای فرد ایجاد کند. این مکانیزم ها عبارتند از: در این مکانیزم انکار ، فرد سعی می_کند وجود مشکلات پیش از جدایی را انکار کند. خاطره های مبهمی از زندگی مشترکش به یاد می_آورد، سعی می کند روابطش را محدود کند و اجازه ندهد دیگران از وضعیت فعلی او با خبر شوند. اگر این مکانیزم به طول بینجامد فرد تعامل_های عاطفی اجتماعی اش را نسبت به دوستانش از دست خواهد داد. این که افراد مطلقه می گویند که طلاق آن طور که می گویند چیز بدی نیست. این افراد از درون در حال متلاشی شدن هستند. در برخی موارد دچار بیماری های جسمی و روحی شدیدی می شوند. در یک عبارت اگر بخواهیم خردگرایی را تعریف کنیم باید بگوییم: حذف کردن جنبه های عاطفی یک ماجرای دردناک و نگاه کردن به آن با منطق و استدلال. کسی که از این مکانیزم استفاده می کند جنبه احساسی مشکل جدایی اش را نادیده می_گیرد و فقط به تجزیه و تحلیل آن می پردازد. او سعی می کند حرف های فلسفی و منطقی در باره طلاقش بگوید. مثل این که: با این تصمیم هردویمان راحت هستیم. در کوتاه مدت این خردگرایی خوب است اما نباید از التیام زخم های احساسی غافل شد.
فرد در همه جا و در همه حال و شرایط همه خشمش از همسرش را به زبان می آورد. از او بدگویی می کند، سعی در انتقام جویی دارد و می_گوید من نمی گذارم فراموش کند که با من چه کرده است، نمی گذارم آب خوش از گلویش پایین برود. اما غافل از اینکه خشم خشم می_آفریند و با این کار در یک دور باطل خصومت گرفتار می شود. فرد بجای تمرکز بر همسر سابقش اشخاص دیگری را مانند دوستان خانواده، شغل، تحصیل و… جایگزین او می کند. به کارهایی روی می آورد که وقتش را می گیرند و خود را وقف فرد، جمعیت، گروه یا کار خاصی می کند. در چنین مکانیزمی فرد بیش از قبل به سر و وضع ظاهری اش می رسد. او وارونه سازی می_کند. سعی می کند نشان دهد خیلی سرحال است، هیچ مشکلی ندارد و از همیشه خوشحال تر است. اگر این مکانیزم ادامه پیدا کند خانواده و اطرافیانش از او دور می شوند.
یکی دیگر از فرایند های روانی طلاق انطباق است. در این مرحله فرد دیگر طلاق را پذیرفته و در پی کشف اشتباهاتش است. او می گوید که از این پس باید چه کارهاییی را انجام دهد تا در زندگی مشترک بعدی اش اشتباهاتش را تکرار نکند. او دیگر از بیان اینکه شکست خورده واهمه ندارد. در مرحله آخر به التیام می رسد. در این مرحله فرد واقعیت را می پذیرد و برای آغاز یک زندگی جدید آماده می شود. او می کوشد تا در این زندگی مشترک کمترین اشتباه را انجام دهد. مرحله اول شش تا یکسال به طول می انجامد و مراحل دوم و سوم هر یک سه تا شش ماه به طول می انجامند. در مجموع پس از هر جدایی باید یک تا ۲سال زمان سپری شود تا فرد بتواند به ازدواج مجدد برسد. البته این زمان ها قطعی نیست و در برخی از افراد می تواند بیشتر و کمتر باشد. یعنی به کوتاهی و بلندی زمان با هم بودن زوج ها، نوع جدایی نیز در این میان نقش مهمی دارد. مطمئنا شما خودتان را دوست دارید اما گفتن این جمله و تاکید بر آن از ضروریات است. ما مسئول کارهای خود و به تبع نتایج انتخاباتی که در زندگی می_گیریم، هستیم. ما نمی توانیم دیگران را مقصر کارهایی که انجام داده ایم یا حتی از آنها غفلت کرده ایم، بدانیم.
اگر خودمان را دوست داشته باشیم، قادر به کنترل احساسات مان نیز خواهیم بود. گذشته ما هر چه بوده، نباید از آن پشیمان باشیم و خودمان را به خاطر آن سرزنش کنیم، گذشته هر چه بوده انتخاب ما بوده و بس. آیا شما واقعا شاد هستید؟ مسلما همه ما دوست داریم خوشحال باشیم اما مشکل آنجاست که بیشتر اوقات این گونه نیستیم. ما خودمان را به خاطر بسیاری از مسائل کوچک و بی ارزش ناراحت می کنیم و آزار می دهیم. چرا؟ شاید به این دلیل که دوست نداریم در آن لحظه احساسات خوب را تجربه کنیم. اگر خلاف این است، سعی کنید در لحظات سخت به خودتان یادآوری کنید که شما باید شاد باشید. حتی یک لبخند ساختگی در آن لحظه هم می تواند بر تغییر روحیه شما موثر باشد و به مرور لبخند واقعی را بر لبان تان بنشاند. دانشمندان کشف کرده اند که لبخند می تواند ضربان قلب فرد را در مواقع استرس زا، به میزان قابل توجهی کاهش دهد.
حتما برای شما هم پیش آمده که از یکی از عادات طرف مقابل تان متنفر باشید اما به علت علاقه ای که به او دارید، آن رفتار آزار دهنده را نادیده بگیرید. اما حال زمان آن است که به جای فراموش کردن و نادیده گرفتن، بر آن رفتار تاکید کنید. عشق و علاقه ای که به او داشتید را کنار بگذارید و چشم تان را روی واقعیت باز کنید حتی اگر چیزی که از آن تنفر داشتید کوچک و ناچیز بود. به عنوان مثال اگر از مدل موهای او خوش تان نمی آمد، مدام این جمله را با خود تکرار کنید که من از مدل موهای او متنفر بودم. این کار به شما یادآوری می کند که طرف مقابل تان آنقدرها هم که شما فکرش را می کردید کامل و بی نقص نبود و همین واقعیت بهبودی شما را تسریع می کند. تحقیقات نشان می دهد افرادی که به محض جدایی، روی نکات منفی شریک زندگی شان تاکید می کنند، کمتر از دیگران افسرده می شوند. اگر چه قلب شما شکسته است اما سعی کنید کارهایی را که به آنها علاقه دارید اما در طول رابطه، به هر دلیلی از آنها اجتناب می_کردید، انجام دهید. این کارها حتی اگر کوچک باشند، به شما حس مثبتی منتقل خواهند کرد.
شاید هنوز هم ناراحت و شکسته قلب باشید اما شدت آن به مرور زمان کاهش خواهد یافت و شما می توانید روند بهبودتان را به راحتی مشاهده کنید. یادتان باشد که احساسات ما صادق تر و با اعتمادتر از افکارمان هستند، پس به ندای قلب تان اعتماد کنید.
اگر اعتقاد داشته باشید که او واقعا منحصر بفرد بود، اما به ما اعتماد کنید زیرا این جمله می تواند باور شما را به مرور زمان تغییر دهد. باور کنید یا نه، در نهایت شما با فرد دیگری آشنا خواهید شد که بهتر از او با شما رفتار خواهد کرد، با شما مهربان تر خواهد بود، به شما عشق بیشتر خواهید ورزید و مهمتر از همه، قلب شما را نخواهد شکست.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۰۳ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۴:۲۶ ق.ظ

دیدگاه


هشت − 4 =