رواج خشونت و بیتفاوتی اجتماعی در سایه عدم امنیت
آیدین پورخامنه
گروه اجتماعی: هر روز در خیابان افراد زیادی را میبینیم که به کمک احتیاج دارند. پیرمردی که به سختی از پله اتوبوس بالا میرود.
نابینایی که کنار خیابان ایستاده و منتظر است صدای حرکت اتومبیلها کم شود تا به نشانه تغییر رنگ چراغ راهنمایی، از خیابان عبور کند. با کوچکترین کمک، میتوانیم زندگی را برایشان سادهتر از چیزی که هست کنیم؛ اما همیشه عجله داریم. حتی وقتی جان کسی در خطر باشد.
برای کمک، نیاز به انسانیت بالایی در وجود افراد است. بسیار پیش آمده کسی که برای کمک وارد دعوایی خیابانی شده، مرتکب قتل شود یا چاقویی که برای دیگری کشیده شده موجب مرگ کسی شود که برای آشتی واسطه شده بود.
پس چه باید کرد؟ دکتر محمدعلی کیهانی نژاد، روانشناس، درباره افزایش بیتفاوتی اجتماعی در جامعه میگوید: این مسئله جنبه اجتماعی، اخلاقی و فرهنگی دارد که در جامعه روز به روز در حال تضعیف و بیرنگ شدن است. علت اصلی، عدم امنیتی است که مردم در قبال این مسائل احساس میکنند.
چون فکر میکنند امنیت ندارند که بخواهند نسبت به دیگران کمکرسانی کنند. این بیتفاوتی میتواند به صورت بیتفاوتی نسبت به دعوای دستهجمعی یا تصادف باشد.این روانشناس خود تجربه بیتفاوتی اجتماعی که با آن مواجه شده را چنین تعریف میکند: یک روز وقتی از بانک بیرون آمدم، یک موتورسوار دهان مرا گرفت و یکی پولهایم را از جیبم بیرون کشید. پلیس ایستاده بود، گفتم چرا هیچ کاری نکردی؟ گفت من فکر کردم دوستان شما هستند و با شما شوخی میکنند. یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان پول من را بردند. من گفتم تیراندازی یا کاری بکنید. گفت خطرناک است.
بعداً متوجه شدم این افراد متاسفانه باهم همدست بودند. این اتفاق با سند و مدرک در کلانتری ثبت شده است.
*جامعه خشن موجب افزایش بیتفاوتی اجتماعی میشود
کیهانی نژاد یکی از دلایل بیتفاوتی اجتماعی را عدم امنیت قانونی که میتواند از افراد حمایت کند دانست و گفت: در این رفتار عوامل متفاوتی مؤثر است مثل فشارهای اقتصادی، فشارهای اجتماعی و مسائل مختلف … با این حال اگر توجه کرده باشید وقتی مردم در تنگنا و بحران قرار میگیرند برای مثال پدیدههایی مثل سیل یا زلزله یا اتفاقهایی که در شهر به وقوع میپیوندد ماشینها به مردم راه میدهند یا مردم به هم کمک میکنند. این جنبههای عاطفی در مواقع بحرانی خیلی مهم هستند. ولی باید مواقعی خاص و خیلی خیلی کم، آن هم هر چند سال یکبار باشد تا مردم به یکدیگر کمک کنند. این هم به این دلیل است که عدم امنیت شخص در جامعه کاملاً مشهود است و روز به روز ضعیفتر میشود.
اگر در گذشته به صورت مداخله کدخدا منشانه یا صحبت و نصیحت مطرح بود الان میبینیم در نبود این فاکتورها در جامعه خشونت بیداد میکند میتوان گفت جامعه خشنی داریم.
وی افزود: افزایش خشونت در اجتماع کمک به افزایش بیتفاوتی مردم نسبت به یکدیگر میکند. به نظر من خطر افزایش خشم و خشونت مردم خیلی شدیدتر از بیتفاوتی اجتماعی است. این دو به هم ربط دارد.
خشونت موجب دعوا، درگیری و تصادف میشود مردم هم وقتی با این اتفاقها مواجه میشوند عکسالعمل خاصی نشان نمیدهند. انسان وقتی رویداد جدیدی ببیند برایش جذاب یا مقدس است؛ اما اگر هر روز با آن مواجه شود جنبه تقدس خود را از دست خواهد داد.
مردمی که در جامعه هر روز دعوا و خشونت میبینند، خشونت برایشان عادی شده و افرادی بیتفاوت میشوند. شاهدیم پدر با اقتصاد ورشکسته خود قادر نیست هزینهها را تقبل کند.در این شرایط باید با تحکم بگوید که ندارم و این در خانواده باعث خشونت خواهد شد.
*ایران در محله سوم بیهنجاری قرار دارد
این روانشناس درباره افزایش خشونت در جامعه و تکرار زیاد رویدادهای خشن گفت: به این صورت مولتی فاکتورها باعث میشوند مردم جنبههای تازگی و جنبههای عاطفی کمکرسانی را فراموش کنند.
در جوامع پیشرفته میبینیم فرهنگسازی هست یا اینکه قوانین خوب اجرا میشود. ما همه البته نسبت به قانون احترام میگذاریم مردم در جوامع باید آرامش داشته باشند. اگر بیهنجاریهای اجتماعی (آنومیک) را در ۵ مرحله تقسیمبندی کنیم و مرحله خوب را مرحله اول فرض کنیم. ایران در مرحله سوم قرار دارد هنوز ریشههای اخلاقی مردم خشک نشده و در شرایط سخت به هم کمک میکنند.
کیهانی نژاد رسانهها را یکی از کانالهای اخلاقی کردن جامعه دانست و گفت: اگر بخواهیم کاری کنیم که وضعیت اجتماعی بهتر شود و مردم نسبت به دردهای یکدیگر احساس همدردی داشته باشند.
میتوانیم از رسانهها شروع کنیم. در رسانهها رادیو و تلویزیون دروغ زیاد به مردم میگویند مردم به رسانهها بیاعتنا شدهاند.
چون میبینند که خبر درست را از جای دیگر میشنوند. رفتار اخلاقی باید بین رسانهها فرهنگسازی شود الگوهای درست پیدا کنند و این را به جامعه بفهمانند تا انگیزهها و ریشهها در مردم جان تازه بگیرد.
در کشورهای غربی هم به صورت مداوم روی این رفتار افراد جامعه مرتباً انجام میدهند که خیلی موثر است. باید از پیش دستانی در افراد فرهنگسازی شود تا در آینده نتیجه دهد.
*بیتفاوتی در جامعه نوعی بیماری است
در همین راستا در پژوهشی که توسط علیرضا محسنی تبریزی، جامعهشناس انجام شد.گفته شده است اساس هر نظم اجتماعی را عاطفه و تفاوتمندی تشکیل میدهد که ریشه در وابستگی و ارتباط عاطفی به جمع با احساس عضویت دارد، اما پدیدهای مانند بیتفاوتی اجتماعی بیانگر بیاحساسی، بدبینی، بیمیلی و به عبارت بهتر نوعی افسردگی اجتماعی است.
از این رو در منظر آسیبشناختی، بیتفاوتی در جامعه نوعی بیماری اجتماعی شناخته میشود.
همانگونه که در نقطه مقابل آن، هرگونه اعتنای اجتماعی و نوعدوستی در حیات فردی و اجتماعی، نشانه پویایی و سلامت اجتماعی است.
نتایج این پژوهش که روی ۸۳۰ شهروند ساکن مناطق مختلف صورت گرفت نشان داد که در مواجهه با حالتهای اضطراری ۷۵/۳ درصد از شهروندان نوعدوست و ۲۴/۷ درصد بیتفاوتاند.در این گزارش بیتفاوتی اجتماعی در تعریف مفهومی، وضعیتی معرفی شد که طی آن افراد به واسطه عدم اتصال ذهنی (شناختی) و عینی (کنشی) با جامعه (همنوعان، نهادها و ساختارهای اجتماعی)، با بیعلاقگی و بیاعتنایی به واقعیتهای پیرامون از انجام مشارکت اجتماعی-سیاسی، مسئولیتهای اجتماعی، فعالیتهای دگرخواهانه و درگیری فعال و مدنی در مسائل اجتماعی پرهیز میکنند.
نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۰۵ شهریور ۱۳۹۳ ساعت ۶:۴۲ ق.ظ