20‌هزار مورد کودک‌همسري طي 9 ماه//

دفاع از کودک همسری در راستای افزایش جمعیت

دفاع از کودک همسری در راستای افزایش جمعیت

مستوره برادران نصیری
گروه جامعه: یک جامعه‌شناس می‌گوید: »آمار کودک همسری بالاست، چون در سطوح کلان تصمیم گیری ازدواج کودکان مساله مهمی تلقی نمی‌شود و در راستای سیاست افزایش جمعیت از آن دفاع می‌شود.
از طرف دیگر زمینه‌های اقتصادی و فرهنگی کودک-همسری بدون تغییر باقی مانده‌اند، بنابراین نمی‌توان انتظار داشت آمار کاهش یابد.« مرکز آمار ایران گزارش‌هایی از وضع فرهنگی و اجتماعی ایران در سه فصل ابتدایی سال گذشته منتشر کرده و در آن طی جدول‌هایی علاوه بر مشخص کردن تعداد ازدواج‌ها و طلاق‌ها به تفکیک گروه‌های سنی، تعداد ولادت‌های جاری ثبت شده بر حسب گروه‌های سنی مادران و پدران را هم مشخص کرده است. بر اساس این گزارش‌ها در فاصله بهار تا پاییز سال گذشته بیش از ۲۰هزار مورد ازدواج دختران کمتر از ۱۵ سال و یک هزار و ۸۵ مورد ولادت توسط مادران کمتر از ۱۵ سال در کشور رخ داده است.
این آمار نشان می‌دهد که علی‌رغم همه هشدار‌ها نسبت به عوارض اجتماعی و سلامت کودک‌همسری، نه تنها هنوز این نوع ازدواج‌ها در کشور رخ می‌دهد، بلکه آمار این ازدواج‌ها هم رقم بالایی است. سیمین کاظمی، پزشک و جامعه‌شناس براین اساس معتقد است که آمار کودک همسری بالاست، چون در سطوح کلان تصمیم گیری ازدواج کودکان مساله مهمی تلقی نمی‌شود و در راستای سیاست افزایش جمعیت از آن دفاع می‌شود. او می‌گوید: »برخی از مسوولان بدون توجه به تغییرات اجتماعی و بدون توجه به نتایج پژوهش‌ها، با استناد به تجربه خودشان یا مثلا بستگان‌شان که در کودکی ازدواج کرده‌اند و به زعم آن‌ها مشکلی نداشته‌اند، خطرات و تبعات کودک همسری را انکار می‌کنند.«
گفت‌وگوی با این جامعه‌شناس را بخوانید:
مرکز آمار ایران در گزارشی از ثبت ازدواج ۲۰هزار دختر کمتر از ۱۵ سال در ۹ماه سال گذشته خبر داده، اولین اهمیت و هشدار درباره این موضوع از نگاه شما به عنوان جامعه‌شناس و پزشک چیست؟
آمار ازدواج دختربچه‌ها نشان می‌دهد که با وجود هشدار‌ها و اطلاع‌رسانی‌های مکرر کارشناسان درباره خطرات و تبعات فردی و اجتماعی کودک همسری، هنوز این مساله توسط مسوولان جدی گرفته نشده و بعضا از آن دفاع یا حتی تشویق می‌کنند. برخی از مسوولان بدون توجه به تغییرات اجتماعی و بدون توجه به نتایج پژوهش‌ها، با استناد به تجربه خودشان یا مثلا بستگان‌شان که در کودکی ازدواج کرده‌اند و به زعم آن‌ها مشکلی نداشته‌اند، خطرات و تبعات کودک همسری را انکار می‌کنند. این نگاه غیرعلمی و اشتباه درباره یک مساله اجتماعی مهم باعث شده است که آینده و سلامت جسمی و روانی و اجتماعی دختران به خطر بیفتد.
چرا علی رغم همه هشدار‌ها طی سال‌های اخیر کودک‌همسری در ایران آمار به نسبت بالایی دارد؟
آمار کودک همسری بالاست، چون در سطوح کلان تصمیم گیری ازدواج کودکان مساله مهمی تلقی نمی‌شود و در راستای سیاست افزایش جمعیت از آن دفاع می‌شود. از طرف دیگر زمینه‌های اقتصادی و فرهنگی کودک-همسری بدون تغییر باقی مانده‌اند، بنابراین نمی‌توان انتظار داشت آمار کاهش یابد. فقر اقتصادی در کنار محدودیت‌ها و انزوای فرهنگی و تحت سیطره نظام پدرسالاری که دختران به عنوان مملوک پدر شناسایی می‌شوند و پدر می‌تواند درباره آینده آن‌ها تصمیم بگیرد موجب می‌شود ازدواج دختربچه‌ها تداوم داشته باشد.
در نگاه جامعه‌شناختی کودک‌همسری چه آسیب‌هایی دارد؟
باید توجه داشت کودکانی که مجبور به ازدواج در سن پایین می‌شوند، عمدتا از مناطق محروم و حاشیه‌ای و از لایه‌های فرودست اجتماعی اقتصادی هستند و قانونی بودن ازدواج در سن پایین یا مخالفت با افزایش حداقل سن ازدواج در واقع ستم به این کودکان است. ازدواج در سنین پایین که تحت شرایط محرومیت و ناآگاهی صورت می‌گیرد، باعث تداوم چرخه محرومیت و ناآگاهی نیز می‌شود.
تبعات کودک-همسری و ازدواج در سن پایین از چند منظر قابل توجه است:
اول نادیده گرفتن حقوق انسانی کودک و گرفتن حق تصمیم‌گیری از او برای زندگی‌اش است. در ازدواج مسوولیت سنگینی به کودک سپرده می‌شود که این مسوولیت ممکن است متناسب با توانایی عقلی و احساسی و جسمی او نباشد.
ازدواج در سن پایین به معنی بازماندن از تحصیل و نیز از دست دادن بالقوه حق اشتغال است. علاوه بر این در چنین ازدواج‌هایی به ویژه ازدواج دختربچه‌ها با مردانی که اختلاف سنی زیادی با آن‌ها دارند، با توجه به مناسبات نابرابر قدرت در خانواده، این همسران کوچک تحت ستم و سرکوب قرار می‌گیرند و خطر خشونت خانگی با همه اشکالش (کلامی، روانی، فیزیکی، جنسی) علیه آن‌ها را افزایش می‌دهد، که این خشونت نه تنها از طرف شوهر بلکه از طرف اطرافیانش هم به دختربچه اعمال می‌شود.
با وجود چنین تبعات سنگینی و با توجه به شیوع ۱۷ درصدی ازدواج زیر ۱۸ سال در ایران، تصویب قانون افزایش سن حداقل ازدواج حداقل کاری است که می‌تواند برای مقابله با این پدیده انجام شود؛ و در کنار تصویب قانون البته اقدامات دیگری مثل حذف زمینه‌های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی منجر به ازدواج در سنین پایین نیز ضروری و غیرقابل چشم پوشی است.
نقش حاکمیت در کاهش این آمار چه می‌تواند باشد و درصورت خلا در این حوزه، به نظر شما سازمان‌های مردم نهاد چه پتانسیلی در این راه دارند؟
نظام سیاسی موجود دو نقش می‌تواند در کاهش کودک همسری داشته باشد، یکی اینکه در حذف زمینه‌های اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی آن بکوشد یعنی محرومیت‌زدایی و رفع تبعیض‌های طبقاتی و جنسیتی و دیگر برنامه‌های فرهنگی برای کاهش ازدواج دختربچه‌ها و از طرف دیگر تصویب قوانینی برای ممنوعیت ازدواج زیر ۱۸ سال. اما دولت در مورد اول نتوانسته کاری از پیش ببرد و در مورد دوم هم نخواسته کاری انجام دهد. آموزش دختران و اشتغال زنان در مناطق محروم می‌تواند از ازدواج کودکان پیشگیری کند، اما این موضوع عموما نادیده گرفته می‌شود؛ بنابراین با وجود بی‌توجهی دولت، مشکل کودک همسری به همان سیاق سابق ادامه دارد.به گزارش آراز آذربایجان به نقل از خبرآنلاین،در مورد سازمان‌های مردم نهاد یا »ان‌جی‌او«ها نمی‌توان انتظار زیادی داشت، چون عمده آن‌ها درگیر تامین منابع هستند و دسترسی و اختیارات چندانی ندارند. شاید بتوانند نقش واسطه بین اجتماعات محروم و دولت را به عهده بگیرند و برای شناسایی مشکلات و اطلاع رسانی و ایجاد تقاضا برای تغییر کمک کننده باشند.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ ساعت ۲:۴۲ ب.ظ

دیدگاه


× سه = 21