جایگاه و نقش زن در فرهنگ چینی‌ها

جایگاه و نقش زن در فرهنگ چینی‌ها

بهنام آزاد
گروه جامعه : وقتی پسری متولد می‌شود اجازه دهید روی تختخواب به خواب رود. با لباس‌های زیبا اورا بپوشانید، به او سنگ جِید بدهید تا با آن بازی کند. وقتی دختری متولد می‌شود او را روی زمین بخوابانید. تن او را با لباس‌های عادی بپوشانید، به او کاشی شکسته‌ای بدهید تا با آن بازی کند.
هنوز دیدگاه‌های کنفوسیوس تاثیر بسزایی در برخی اعتقادها وارزش‌های مردم چین دارد. براساس تفکرات کنفوسیوس روابط خانوادگی واعضای خانواده براساس سلسله مراتب در نسل سن و جنسیت تعریف می‌شد. اعضای پیرتر خانواده نسبت به جوان‌ها جایگاه برتری داشته ومرد به طور مطلق نسبت به زن برتری داشته است.وضعیت روابط هر یک از اعضای خانواده واهمیت وبستگی آن به سن، جنسیت و نسل در زبان چینی کاملا تاثیرگذار بوده است. ۵۲ کاراکتر (لغت) مختلف در زبان چینی ماندرین برای توصیف خویشاوندی در خانواده استفاده و به‌کار می‌رود.طی قرون متمادی درچین، تنها تعداد فرزندان پسر برای بزرگی خانواده اهمیت داشته است. جامعه سنتی چین مرد سالار بوده است. در این سرزمین پسران نسبت به دختران ترجیح داده می‌شدند و انتظار از زنان این بود که تابع پدر شوهران وپسران خود باشند. بسیار دور از انتظار بود که زنان نسبت به مردان داناتر وتعلیم دیده‌تر باشند. مطابق شواهد میزان مرگ و میر میان کودکان و زنان بیشتر و آنها شانس کمتری برای ادامه زندگی نسبت به مردان داشتند. مرسوم بود که پای زنان باند پیچی میشد تا راه نروند. این یک نماد دردناک بود از محدویت‌های نقش زن.
در طول تاریخ هزاران ساله چین، این امر رایج بود که مردان ثروتمند چینی بیش از یک همسر داشته باشند تا قبل از انقلاب کمونیستی سال ۱۹۴۹و تاسیس جمهوری خلق چین برای یک مرد داشتن یک زن ننگ بود. آنان بدون ازدواج دارای زنان متعدد بودند. در گذشته زنان چینی نقش اجتماعی کمی داشتند. جامعه انتظار داشت که زنان چینی تنها مطیع شوهران وخویشاوندان شواهرانشان باشد. هنگامی‌که یک زن ازدواج می‌کند او خانواده اش را ترک کرده و با خانواده شوهرش و در زادگاه او زندگی اش را ادامه می‌دهد. هنوز این رسم در بسیاری از مناطق غیر_شهری، زیاد تغییری نکرده است.تا قبل از سال ۱۹۱۲ و برقراری جمهوری، بسیاری از زنان هنوز با پاهای باند پیچی شده به زندگی ادامه می‌دادند. از آن زمان این عمل ممنوع اعلام شد. تخمین زده می‌شود غیر از زنان ثروتمند بیش از ۵۰ درصد درصد از زنان تا پایان قرن نوزدهم با پاهای باندپیچی شده زندگی می‌کردند. با اینکه از آن سال باندپیچی زنان ممنوع اعلام شد، هنوز هم زنانی در برخی شهر‌های کوچک و روستاهای دور افتاده با پاهای باندپیچی شده زندگی می‌کنند.درست است که پس از انقلاب کمونیستی به‌ویژه از آغاز اصلاحات اقتصادی زنان آزادی‌های فردی بسیاری را بدست آورده‌اند اما با وجود فرهنگ نهادینه شده چهار هزار ساله دولت این کشور نمی‌تواند بهبودی زیادی در تغییر فرهنگ ایجاد کند. یکی از عوارض پنهان قانون تک فرزندی که در سال ۱۹۷۹ اعمال شد انجام گسترده سقط جنین در میان زنان چینی است. برآورد شده است نسبت مردان به زنان در چین وجود ۱۲۰ مرد در مقابل ۱۰۰ زن هست. و این نسبت در مناطق روستایی بسیار رقم بالایی را دارد. زیرا هنوز بر اساس فرهنگ گذشته کنفوسیوسی، پسرها بیشتر از دخترها مورد توجه خانواده‌ها هستند و زمانیکه خانواده متوجه می‌شود که زن در هنگام بار داری فرزند دختر در شکم دارد، آن فرزند را سقط می‌کنند. براساس اعلام سازمان بهداشت جهانی چین تنها کشوری است در جهان که زنان بیشتر از مردان خودکشی می‌کنند.به خصوص برای زنان فقیر در چین خودکشی بعنوان تنها راه برای رهایی از بدبختی است دو دلیل عمده موجب خودکشی ذکر شده یکی اختلافات عمیق در موقعیت اجتماعی وهمچنین نرخ نسبتا بالای خشونت خانگی. طبق نظر سنجی انجام شده در سال ۲۰۰۷ صندوق توسعه سازمان ملل ۳۵ درصد درصد زنان در چین قربانی خشنونت خانگی هستند و چین ازاین لحاظ رتبه۸۱ از۱۷۱ کشور در شاخص توسعه جنسیتی را در برداشته است. خشنونت خانگی به عنوان یک موضوع خصوصی خانوادگی در سیاست اجتماعی چین در نظر گرفته شده است.زندگی در چین روز بروز برای همه، بخصوص برای زنان سخت و مشکل می‌شود. این مشکل از سیاست تک فرزندی ناشی شده است. زنان و دختران در چین با یک مجموعه معضلات غیرمعمول از فرهنگ خاص وناشناخته نسبت به دیگر جوامع مواجه هستند.
از یک طرف دختران وقتی پا به عرصه این دنیا می‌گذارند با ناامیدی عمیقی در زندگی مواجه می‌شوند بخصوص از طرف پدرانشان که آنها را بعنوان یک فرصت از دست رفته برای بقای نام خانوادگی تلقی کرده و از این امر خشمگین‌اند. زیرا که وجود آنها عامل ترسی می‌شود به داشتن آینده نا معلوم برای پدران ومادران در سنین پیری واز سوی دیگر آنها حالت نامتعادل و عصیانی پیدا می‌کنند. در نتیجه این عوامل مشخص موجب می‌شود تا یک محیط فرهنگی آماده برای نسلی از زنان با آسیب‌های جدی و عمیق آماده می‌شود. آنها از زخم‌هایی که قانون و شرایط برایشان به وجود آورده همراه با حس افراطی احقاق حق رنج می‌برند و این امرباعث دو نوع خود شیفتگی یعنی رفتارهای جبرانی و کنترل وتسلط ( که در میان زنان امروز شایع است) می‌شو.روی کاغذ، در محیط کار، زنان حقوق برابر با مردان دارند وحزب کمونیست از حدود سی سال تاکنون به طور مکرر بر مضمون برابری تاکید دارد.
با این وجود، تفکر سنتی کنفوسیوسی حاکم برارزش‌های جامعه، چندان با این شعار برابری جنیستی سازگار نیست و تعجب برانگیز است که سیاست‌های ترقی جویانه ولیبرالی دهه اخیر، گاه بسیاری از پیشرفت‌های زنان جامعه چین در حکومت‌های پیشین را پایمال کرده است.
*زنان و موقعیت‌های آنان در عرصه‌های اجتماعی
۶۵۰ میلیون زن چینی قدرت نو ظهور در چین هستند.۲۰ درصد از زنان ثروتمند خود ساخته در جهان، چینی هستند.زنان در چین بسیار بلند پروازتر از همتایان خود در آمریکا هستند.دو سوم زنان چینی تحصیل کرده دانشگاه‌ها، بسیار جاه‌طلب هستند.۷۵درصد از زنان چینی اشتیاق دارند تا به مقام‌های بالای سازمانی برسند و ۲۱/۳ درصد از اعضای کنگره خلق چین ( نمایندگان مجلس) را زنان تشکیل می‌دهند.حدود ۸ شرکت از ۱۰ شرکت در چین، زنان بعنوان مدیران ارشد این شرکت‌ها فعالیت دارند. در حالی‌که در اروپا نیمی از مدیران ارشد شرکت ها، زنان هستند. و در امریکا۲۰ درصد، مدیران اجرایی را تشکیل می‌دهند.سه چهارم زنان چینی می‌گویند آنها رشته هزینه‌های خانواده را در دست دارند.در فرهنگ سنتی چین طلاق امری مذموم بوده است مثل قدیمی در چین میگه »ازدواج کن تا اینکه موهات سفید بشه «. در دوران قدیم برای یک زن ننگ‌آور بود اگر زنی بیش از یکبار ازدواج می‌کرد و در فرهنگ قدیم این کشور زن مطلقه را »پوشیه« یعنی »کفش کهنه« خطاب می‌کردند.
پس از حاکمیت حزب کمونیست برچین دولت جدید حق زن در گرفتن طلاق از مرد را قانونی کرد.هر چند پس از سال۳۲ قانون ازدواج برای آسانتر ساختن امر طلاق برای زوجین با تغییراتی همراه بود اما نرخ طلاق در چین به طور سرسام آوری نسبت به یک‌دهه گذشته افزایش یافته است. به طوریکه از هر پنج ازدواج یکی منجر به طلاق می‌شود.پکن بالاترین میزان نرخ طلاق در کشور چین را داراست. طلاق نوع چینی یکی از مشهورترین مجادله‌ها میان زن‌ها وشوهرهاست. نرخ طلاق به قدری افزایش یافته است که به مرز هشدار رسیده است. در سال۲۰۱۲ نرخ طلاق در چین به ۲/۸۷ میلیون رسید. این رقم در هفت سال اخیر نقطه اوج آن بوده است.به نظر می‌رسد عوامل متعدی سبب افزایش این نرخ شده عبارتند از سیاست تک فرزندی، ساده تر شدن قانون طلاق، افزایش جمعیت رو به رشد زنان مشهور به یقه‌سفید با تحصیلات بالا واستقلال مالی وکاهش دیدگاه ونظرات سنتی و محافظه کارانه بویژه در مناطق شهری. رمانی بنام »ظهور خانم دیو« که موضوع آن ظهور زنی است در قالب یک رهبر سازمانی. این اثر در فهرست پر فروش‌ترین کتاب‌ها قرار گرفت و براساس آن فیلمی در سال ۲۰۱۰ ساخته شد که فیلم برتر سال هم انتخاب شد.
در نگاه اول، نرخ ملی طلاق نگران‌کننده بنظر می‌رسد اما با اعلام بخش آمار سازمان ملل متحد ودر مقایسه با نرخ رشد طلاق در کشورهای ژاپن، روسیه، آمریکا برای بسیاری از ناظرین رشد نرخ طلاق، چین را در آستانه یک بحران اجتماعی قرارداده است.
سیاست مشهور تک‌فرزندی وضعیتی را خلق کرده که منجر به کاهش نسل خواهر و برادر شده است. این سیاست در داخل و سراسر جهان بحث برانگیز شده و محکومیت آن‌را به دنبال داشته است. از این حیث که باعث افزایش سقط جنین اجباری و عدم‌ تعادل رشد جمعیت چینی شده است و علاوه بر آن نگرانی جدی که به نظر می‌رسد سیاست تند و افراطی تنظیم خانواده در چین نیز سبب شده تا خودخواهی و عدم نیاز به دیگران و تمایل به ناتوانی از سازش را در بین افراد تقویت کند. همه این‌ موارد نتیجه سیاست تک فرزندی است که منجر به عدم تعادل رفتاری و برقراری ارتباط افراد با یکدیگر شده است.
نداشتن برادر یا خواهر منجر به صفات وشخصیتی ناسازگار با محیط می‌شود و حاصل آن در دوران ازدواج به نزاع‌های زناشویی منجر می‌شود. در دهه ۱۹۸۰ نیز این موارد نیز تکرار وگزارش شده واین یکی ازدلایلی است که چرا زوج چینی زود عاشق و با عجله ازدواج می‌کند و در اثر کوچکترین ناملایمت و ناسازگاری تن به طلاق می‌دهد.افزایش نرخ ازدواج دو زوج که بلافاصله ازدواج می‌کنند و در فاصله حتی پس از چند ماه و در برخی موارد شدید تنها پس از چند ساعت ازدواج از همدیگر جدا شده و طلاق می‌گیرند. مسئله دیگر در تغییرات اخیر، خود روش طلاق نیز یکی از موارد گسترش و افزایش آن هست. اگر یک زن وشوهر زمانی تصمیم به طلاق داشته و می‌خواستند طلاق بگیرند بایستی از مدیر مربوطه یا رئیس شورای محل اقامت، دادخواستی می‌آوردند که خود عامل بازدارنده برای طلاق بود اما امروز این عامل نیز برطرف شده دیگر هیچ قید و شرطی نیاز نیست. همین امر زوجین را وامی‌دارد تا به سرعت و به راحتی حتی با مراجعه به مراکز خصوصی برای طلاق تقاضای درخواست کند.در شهرهای بزرگ و سایر مناطق شهر نشین زنان فرصت‌های بیشتری نسبت به قبل در این زمینه دارند.
استاندارد‌های تحصیلات زنان چینی به طور قابل ملاحظه‌ای منجر به چشم‌انداز و توانایی بیشتر برای شغل، معاش وتوانایی مالی باعث شده تا زنان دیگر نیاز و بستگی به داشتن شوهر و حمایت آنها نباشند و همین عامل دیگری برای جدایی و طلاق را فراهم آورده است.مناطق شهری نرخ رشد طلاق بیشتری را در چین دارند.برای مثال در شهر‌هایی مثل شهر شانگهای و پکن بیش از ۳۹ درصد جوانان تازه بلوغ یافته در روابط اجتماعی بسیار رمانتیک برخورد کرده و دیده می‌شوند.
به عنوان مثال در یک شب عاشق می‌شوند و در روز دیگر ازدواج و روز بعد طلاق می‌گیرند. زوج‌های جوان بی پروا و سریع و با عجله و انتظارات غیر واقعی ازدواج می‌کنند و با عجله تمام کار این نوع جوانها سریع به طلاق کشیده می‌شود.
هرچند از نظر چینی‌ها نرخ طلاق نسبت با سایر کشورها در مقایسه با جمعیت بی‌شمار آنان پایین هست اما با در نظر گرفتن نرخ رشد ملی، طلاق وعوامل بر شمرده شده روز به روز رشد می‌کند و واقعا به یک مرض و معضل جدی تبدیل شده است.

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۴:۴۵ ق.ظ

دیدگاه


6 × = چهل دو