جمهوری مهاباد و اعدام قاضی محمد

جمهوری مهاباد و اعدام قاضی محمد

گروه تاریخی:قاضی محمد، فرزند قاضی علی در یکی از خانواده‌های مشهور و قدرتمند شهر مهاباد به دنیا آمد‌. سرسلسله خانواده قاضی‌ها، از مهاجرین گرجستان بودند که در زمان حکمرانی بداق سلطان مکری از گرجستان به ایران آمدند. خانواد? قاضی محمد از ملاکین ثروتمند و خوشنام مهاباد به‌شمار می‌آمدند. قاضی محمد در سال ۱۳۲۳ و در زمان اشغال ایران توسط متفقین که منطقه مهاباد در تصرف ارتش سرخ شوروی بود به جمعیت احیای کرد ( که مخفیانه اداره می_شد) می پیوندد ، سپس او در سال ۱۹۴۵، به شوروی رفته و با میرجعفر باقراوف دبیراول حزب کمونیست جمهوری آذربایجان شوروی دیدار می نماید. در این ملاقات میر جعفر باقراوف براساس فرمان استالین به قاضی محمد توصیه می نماید تا جریانی شبیه فرقه دموکرات آذربایجان در کردستان ایجاد کند. در بازگشت از این سفر است که حزب دمکرات کردستان اعلام موجودیت کرده و چندی بعد جمهوری مهاباد شکل می گیرد.
بعد از توافق قوام السلطنه با استالین و خروج ارتش سرخ شوروی از ایران ، در نوزدهم آذرماه ۱۳۲۵، احمد قوام ، فرمان حرکت نیروهای نظامی به سوی آذربایجان و کردستان را صادر می نماید . در همان روز ، ستاد ارتش طی اطلاعیه‌ای، اعلام داشت : ” سحرگاه امروز به موجب امریهُ آقای نخست‌وزیر، نیروهای ارتش ایران به طرف آذربایجان حرکت نمودند. ”
ارتش در زمینه‏ی گسیل نیرو به آذربایجان و مهاباد، به همکاری عشایر منطقه امیدوار بود . و قصد داشت تا به کمک آنان آزادسازی آذربایجان و کردستان را اجرا نماید. عملیات آزاد سازی ارتش ایران مبتنی بر ۳ ستون نظامی عمده بود : ستون اول که مهمترین ستون بود از محور زنجان ـ تبریز حرکت نموده و می‌بایست، شهرهای آذربایجان را به دست گیرد و در تمام شهرهای مهم چون تبریز ، مراغه ، ارومیه و میانه پادگان برقرار سازد. ستون دوم می‌بایست از کردستان و محور تکاب و شاهین‌دژ و میاندوآب حرکت نموده، کردستان را از آذربایجان جدا کرده و مانع کمک دو فرقه به یکدیگر گردد. ستون سوم می‌بایست از رشت به سمت آستارا و اردبیل حرکت کرده و راه کمک به فدائیان فرقه از طریق مرزهای شمالی را مسدود سازد .علاوه بر این وظیفه بعدی عشایر منطقه این بود که باید برای نیروهای فرقه آذربایجان و دموکرات کردستان گرفتاری ایجاد نمایند.در نوزدهم آذرماه، ارتش ایران در گردنه‌ی قافلانکوه واقع در جنوب میانه بر موضع دموکرات‌ها حمله برد و حکومت چند ماههُ فرقه دموکرات آذربایجان بدون کوچک‌ترین مقاومتی، ظرف بیست و چهار ساعت فرو پاشید.
با آغاز عملیات ارتش ایران ، قاضی محمد و صدرقاضی و سیف قاضی، همراه با هفت نفر دیگر شورای جنگ را تشکیل دادند و عزم خود را برای پایداری در برابر ارتش اعلام داشتند.
فردای آن روز در مسجد مهاباد، صدرقاضی در برابر شورای جنگ اعلام کرد : ” دولت مرکزی قادر نیست در دو جبهه‌ی آذربایجان و کردستان، هم‌زمان بجنگد. من قریب سه سال در تهران بودم و به خوبی از روحیه‌ی سربازان و درجه‌داران و افسران ارتش مطلع هستم. دولت در سقز و سردشت و تکاب نیرویی ندارد و ما، به خوبی با کمک فداییان دموکرات آذربایجان می‌توانیم، قوای دولتی را تارومار کنیم. سابقا یک دسته از عشایر می‌توانستند، مدت‌ها در مقابل قوای دولتی، ایستادگی کنند. حالا شما کمتر از آن‌ها نیستید. نباید بترسید، باید مبارزه کنیم.”
با این‌حال درکردستان هم، هیچ مقاومتی صورت نگرفت. ودر روز۲۳آذرماه ، یعنی دو روز پس از پایان ماجرای فرقهُ دموکرات آذربایجان جمعی از مردم مهاباد به استقبال ارتش ایران به میاندوآب رفتند. بزرگان این جمع عبارت بودند از میرزا رحمت شافعی، شیخ حسن شمس برهان و علی آقای امیرعشایر ، سپس آنها به مهاباد برگشتند تا به سران حزب بگویند که افراد مسلحی که تسلیم شوند، می‌توانند در امان باشند.
روز ۲۴ آذر ، اسداوف ( مامور سازمان اطلاعاتی کا گ ب ) که در نقش نماینده‌ُ بازرگانی شوروی در مهاباد حضور داشت ، این شهر را ترک کرد و بدین سان روس‌ها ، پایان عمر جمهوری را اعلام کردند.
یکی از مقام‌های رسمی جمهوری مهاباد ، در اعتراض به او گفته بود که چرا روسیه در بحرانی‌ترین شرایط دوستان خود را تنها می‌گذارد؟ اسداوف در پاسخ بسیار درهم و پریشانی می گوید که چگونگی اوضاع جمهوری، به چگونگی اوضاع جهان بستگی دارد.
فردای روز خروج اسداوف از مهاباد ، قاضی محمد، سیف قاضی، حاجی باباشیخ و چند تن دیگر از سران جمهوری مهاباد به میاندوآب می روند ، تا با فرماندهُ ارتش که در آن روستا اسکان یافته بود گفت وگو کنند.
در این دیدار، فرمانده قشون ایران از قاضی محمد می پرسد که چرا کردها که اصالتاً ایرانی هستند را در جهت تجزیه ایران، راهنمایی می‌کردی؟ قاضی محمد می گوید : هر عملی در آن جا، تحت نظارت و فشار روس ها انجام گرفته است .
بعد از این ملاقات در روز ۲۶ آذر ماه ۱۳۲۵ قاضی محمد و سایر سران جمهوری مهاباد خود را تسلیم نیروهای ارتش ایران می کنند. سپس ارتش ایران از سمت شمال و قوای عشایر کرد، از سمت شرق با سرعت وارد مهاباد شده و مرگ جمهوری مهاباد اعلام و این منطقه بار دیگر به ایران ملحق می گردد. اما سرنوشت‌ تلخی برای قاضی محمد رقم خورده و او در ۱۰ فروردین ۱۳۲۶ به دار آویخته می‌شود . ملامصطفی بارزانی به همراه نیروهایش به اتحاد شوروی فرار می کنند .قاضی محمد در تهران دارای اعتبار خوبی بود تا جائیکه برخی مقامات مخالف اعدام وی بودند، یحیی صادق وزیری نماینده قوام السلطنه و دادستان سنندج در آن ایام می گوید: که قوام سفارش قاضی محمد را نزد شاه کرده بود و شاه هم تمایلی به اعدام نداشت اما رزم آرا می خواست که قبل از اذان صبح برای پرهیز از هر جنبشی اعتراضی در مهاباد اعدام صورت گیرد.
قاضی هرگز تمایلات تجزیه طلبانه نداشت و متاسفانه از روی نااگاهی وی را چنین متهم می کنند. اما برخی دیگر معتقدند اکثر مردم و بزرگان مهاباد دل خونی از فدائیان فرقه دموکرات کردستان داشتند و فرجام قاضی محمد به ساده لوح بودن خودش باز می گردد .
او در دوم بهمن ۱۳۲۴ یونیفورم نظامی روسی به تن کرد و استقلال جمهوری کردستان را در میدان چهار چراغ مهاباد اعلام کرد . اما حکم حکومت جمهوری وی فقط تا ۵۰ کیلومتری اطراف مهاباد اعتبار داشت، زیرا دیگر شهرهای کردستان و کرمانشاه تحت کنترل طرفداران انگلیس بود و قبایل سنتی اطراف شهر مهاباد هم وقعی به جمهوری مهاباد نمی نهادند. شعار مرده باد و زنده باد مردمان در میدان شهر و هیجان زودباوران ساده دل و تیراندازی هوایی افراد بارزانی همراه با مارش نظامی، صحنه تاریخی عمر یازده ماهه جمهوری مهاباد را رقم زد. بواقع امثال پیشه وری و قاضی محمد ذاتاً شخصیتهای خائن و وطن فروشی نبودند بلکه جو سیاسی آن دوران و تبلیغات به ظاهر عدالتخواهانه کمونیستهای روسی از یک سو و شرایط آن روز ایران از دیگر سو ، امثال آنها را تحت تاثیر خود قرار داده وعاقبت نیز قربانی ساده لوحی خودشان شدند. پیشه وری نیز بعد از فرار به شوروی علیه نیرنگها و فریبکاری زمامداران این کشور داد سخن سر داده و به منتقد سیاستها مزورانه رهبران کمونیست تبدیل شده بود که در به نتیجه این رفتارها در تصادفی ساختگی جانش را از دست داد. دوم بهمن ماه سالگرد اعلام جمهوری مهاباد تحت لوای ارتش سرخ شوروی است .

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۰۲ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۸:۴۸ ق.ظ

دیدگاه


هفت − 6 =