ادبیات عامه پسند اقتصاد تضمین شده چرخه نشر

ادبیات عامه پسند اقتصاد تضمین شده چرخه نشر

امین خرمی
گروه فرهنگی: ادبیات در همه ادوار در دو بخش ادبیات مردمی و ادبیات فاخر تولید شده است. نویسندگان و شاعرانی در سطحی والا نوشته و سروده اند و گویندگان و سرایندگانی نیز برای عموم مردم شعر و حکایت های زود فهم ساخته اند.
این مساله در روزگار صنعتی و شهری، شکل دیگری نیز به خود گرفته است. اگر آن نوع تاریخی را به نام ادبیات عامیانه یا ادبیات فولکلور در شاخه فرهنگ مردم تقسیم بندی کنیم، ادبیات عامه پسند نوعی از ادبیات است که باید آن را محصول جامعه صنعتی و شهرهای بزرگ بدانیم. منتقدان ادبی درباره چیستی و ویژگی های ادبیات عامه پسند نظرات متناقضی دارند.
مجتبی گلستانی نویسنده و منتقد ادبی در گفت و گو با ایرنا در بیان این مساله می گوید: نخستین دشواری در تعریف ادبیات عامه پسند، نبودن اجماع بر سر معنا و مفهوم عامه و مردمی و گعده ای است. هیچ معیار مشخصی برای پدیده ای عامه پسند و مردمی در دست نداریم و مشخص کردن مختصات این قبیل پدیده ها سخت دشوار است.
بخش عمده ای از منتقدان که سرمشق آنها قطعاً اندیشه های مکتب انتقادی فراکفورت بوده است، ادبیات، سینما و تئاتر و موسیقی عامه پسند را محصول صنعت فرهنگ دانسته و آن را رو در روی هنر و ادبیات فاخر قرار داده اند. از زمانی که مکتب های انتقادی و مطالعات فرهنگی از دهه ۱۹۷۰ میلادی در جوامع دانشگاهی نضج گرفت، رفته رفته دیدگاه منتقدان در قبال ادبیات عامه پسند تغییر کرد.
دیگر ادبیات عامه پسند صرفاً ادبیاتی احساسات گرا با توالی داستانی مبتنی بر حوادث نه منطق و همچنین داستان هایی مناسب خانم های خانه دار و دختران نوجوان، نبود. بلکه ادبیات عامه پسند بستری مناسب برای مطالعات فرهنگی جامعه ای بود که داستان در آن می_گذشت. حال شاید بیشتر واضح باشد که وقتی درباره ادبیات عامه پسند ـ با تعریفی پیشفرض ـ که بالنسبه همگان بر آن متفق القول اند، صحبت می کنیم، مختصات صحبت مان چیست و از چه گونه ای از ادبیات خواهیم گفت.
*خواننده کتاب، متهم شدن را دوست ندارد
گلستانی درباره مخاطب آثار ادبی عامه پسند می گوید: آثار عامه پسند برای مخاطب عام راحت خوان است. او نیاز ندارد که ذهنش را درگیر شخصیت ها کند و از رموز داستان سر دربیاورد. روایت ساده یا حتی ساده شده ای از زندگی پیرامون خود را می خواند و چه بسا همذات پنداری با قهرمان داستان نیز از تفریحات او باشد. پس چنین خواننده ای خیلی راحت دست به جیب می کند و با قیمتی بسیار پایین تر از یک رمان فاخر، رمانی می خرد و آن را در عرض چند ساعت و یا حداکثر چند روز می_خواند و بعد هم رمان بعدی… مهم ترین نکته_ای که در نشر آثار عامه پسند باید به آن توجه کرد، پیدا کردن اصطلاحاً رگ خواب بازار خوانندگان است. اینکه مثلا در دهه ۱۳۴۰ جوان_ها تمایل به خواندن رمان های رجبعلی اعتمادی داشتند، قطعا جوان دهه ۱۳۹۰ با خواندن آن دست آثار راضی نمی شود.
چه بسا که در همان چند صفحه اول کتاب را کنار بگذارد. امروز اقتضائات خاص خود را دارد و هم طراحی جلد آثار عامه پسند تغییر کرده و هم شیوه روایت. یعنی اینکه خواننده دوست ندارد متهم شود به اینکه آثار ادبی نازل می خواند. در گذشته با دیدن جلد کتاب به راحتی می شد به این مساله پی برد. اما الان روی جلد کتاب نمی تواند نشان دهنده محتوای آن باشد.
درست به همین دلیل است که ماجرای گردش اقتصادی با صرفه در چاپ آثار عامه پسند بسیاری از ناشران را به سمت چاپ این آثار برده است.
** اهل کتاب، ناشران حرفه ای را می_شناسند
بیگدلی درباره ناشران و دلیل توجه آنها به ادبیات عمه پسند می گوید: پیش از هر چیز باید بگویم میان ناشران آثار عامه پسند نیز باید تمایز قایل شویم. عده ای هستند که با همان شیوه و شکل و شمایل به اصطلاح بازاری پسند و با طراحی هایی حتی از هنرپیشه های مشهور سینما روی جلد کتاب، درصدد شکار مشتری اند، و عده ای دیگر در این عرصه به طور حرفه ای وارد شده اند. منظورم از حرفه ای این است که طرح جلد، صفحه بندی، انتخاب فونت، حتی عنوان کتاب، به ظاهر هیچ تفاوتی با کتابهای ادبیات جدی ندارد. ناشران ادبیات جدی برای اهل کتاب مشخص اند و می دانند که چه ناشرانی چه نوع ادبیاتی را منتشر می کنند. اما مساله اصلی در برخورد مخاطب توده ای با انبوه کتابهایی است که به بازار می آید. خب قطعاً همه مخاطبان همه کتابها و نویسندگان را نمی شناسند. نویسنده کتاب »کسی در دریا آتس روشن کرده است« می_افزاید: پس اینجا بازار به دست کسانی می افتد که اولا سال هاست کتاب عامه پسند منتشر کرده اند و با تبلیغات شفاهی توانسته اند مخاطبانی را گرد خود جمع کنند.
طبیعتاً خوانندگان بالفعل بازار کتاب نخست سراغ آثار عامه پسند می روند اگر اهل ادبیات باشند که به سمت ادبیات جدی سوق پیدا می_کنند و گر نه خواننده حرفه ای این نوع ادبیات خواهند شد. دو دیگر آن دسته ناشرانی اند که با تبلیغات کتابهایشان در فضای مجازی مشتری جذب می کنند. البته نوع سومی هم از ناشران هستند که ممکن است از دو امکان پیشین هم استفاده کنند و آن هم ناشرانی است که در نمایشگاه های متعدد کتاب در سراسر کشور شرکت می کنند.
مخاطب کتاب که برای گذران وقت کتاب می_خواند، برایش چندان تفاوتی ندارد که نویسنده کیست. برای او داستانی سهل الوصول مهم است که بنا به ذائقه بازار و شکل کتابها می_تواند حدس بزند که کدام روی جلد ممکن است داستان محبوب او را در دل خود مخفی کرده باشد. از آنجایی که آمارها مدام در حال تغییرند و نهاد متولی آمار نشر کتاب هم خانه کتاب است، برای اینکه در این مجال کوتاه به بحث های مهم تری برسیم خوانندگان را برای دریافت آمار انتشار رمان و داستان به پایگاه اینترنتی خانه کتاب ارجاع می دهم. اما به همین بسنده کنم که برخی از ناشران حرفه ای در زمینه انتشار آثار عامه پسند، ناشر بیش از ۴۰ درصد از کتابهای پرفروش اند که وزارت فرهنگ و ارشاد در آمارهای خود اعلام می کند.
* جذب مخاطب با کتاب های یک بار مصرف
تولید آثار عامه پسند را از منظر اقتصادی باید صنعت تولید عامه پسندها قلمداد کرد. الان در میان منتقدان و نویسندگان جدی ادبیات کسی مخالف بودن آثار عامه پسند نیست، زیرا این آثار گردش مالی مناسبی برای ناشر ایجاد می کنند و همچنین تنور بازار کتاب را گرم نگه می دارند. محمودی می گوید: بازار خرید و فروش این گونه آثار همیشه رونق داشته است. در بسیاری از کشورهای اروپایی بویژه میان دو جنگ و بحران_های بعد جنگ دوم، چاپ کتاب هایی با قطع پالتویی و کاغذهای ارزان و داستانهای ارزان تر، رواج یافت.
این کتاب ها به معنی واقعی کلمه یک بار مصرف بودند و خواننده بعد از خواندن معمولاً رغبتی برای نگه داشتن کتاب نداشت. این روشی بود برای جذب مخاطب و همچنین ایجاد گردش مالی و از سوی دیگر زنده نگه داشتن چراغ نشر. در آن دوره کسی حوصله خواندن آثار فاخر ادبی را در چند صد صفحه نداشت. بنابراین قصه های خانوادگی و عاشقانه و پلیسی و معمایی می_توانست اوقات فراغت توده مردم را پر کند. در دهه های گذشته در چرخه نشر ادبی ما نیز چنین تجربه هایی رخ داد. همزمان با شکل گیری ادبیات جدی و پیشروی مدرن معاصر ایران نویسندگانی بودند که با نوشتن پاورقی روزنامه_ها و جراید، با داستانهای سبک، مخاطبان آتی کتابهای خود را یافتند. بعد از پاورقی ها، چاپ پیوسته همان داستانها در کتاب سویه دیگر مخاطبان را نیز به سوی خود جلب کرد.
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از مهر ، در این ارتباط مجتبی گلستانی معتقد است: شکل و ظاهر کالایی به نام ادبیات عامه پسند همواره از اصولی نانوشته تبعیت می کرده است. آثار گذشته نیز این گونه قابل شناسایی بودند. کتابهای قطع جیبی با چاپ رنگی و عکسهایی که یا گراور نقاشی ها بودند یا نقاشی آنها را بر اساس شخصیت های کتاب قلمی می کرد. اینگونه بود که اثر ادبی جدی از عامه پسند متمایز می شد و مشتری هم می_دانست به سراغ کدام برود . اما امروز این تمایز در برخی از ناشران از بین رفته است.

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۲۰ دی ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۱۲ ق.ظ

دیدگاه


− دو = 6