ادبیات بستر امنی برای تجربه است

ادبیات بستر امنی برای تجربه است

گروه فرهنگی: مریم محمدخانی، پژوهشگر حوزه کودک و نوجوان گفت: ما وقتی به کتاب می‌رسیم، توقع داریم که به کودک درس زندگی بدهد، به جای اینکه او از خواندن آن لذت ببرند. ادبیات قبل از هرچیز قرار است که تخیل بچه‌ها را گسترده کند و به آنها امکان کشف، جست‌وجو و بازی بدهد.
نهمین نشست مجازی از مجموعه برنامه «سخن؛ جستاری در ادبیات و شعر پارسی» با موضوع «انتخاب کتاب برای کودکان و نوجوانان» در صفحه اینستاگرام خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در این برنامه رامک رامیار، پژوهشگر ادبیات فارسی به گفت‌وگو با مریم محمدخانی، نویسنده و پژوهشگر پرداخت. در ابتدای این نشست رامک رامیار با اشاره به اهمیت آنچه کودک و نوجوان می‌خواند، گفت: این محتوا در جایی از مغز او می‌نشیند که ممکن است هیچ‌کس به آن نقطه دسترسی نداشته باشد. خیلی از بار یادگیری به دوش فرد و خانواده‌اش است. اگر بین کودک و کتاب آن اتصال شکل بگیرد، می‌توان انتظار داشت که در دوره دبیرستان هم به شکل خودجوش به سراغ کتاب برود و بعد این روند را ادامه دهد. مریم محمدخانی درباره پیوند ادبیات کودک و نوجوان با ادبیات معاصر بیان کرد: بین گونه‌ها و ژانرهای مختلف ادبی ادبیات کودک با مخاطبش تعریف می‌شود.
یعنی هیچ وقت کنار ادبیات داستانی نمی‌گویند آثار داستانی که برای بزرگسال نوشته می‌شود؛ اما این قید مخاطب همیشه کنار ادبیات کودک هست. به شکل کلی میان تمام ژانرها و گونه‌های دیگر، ادبیات کودک جوان است. چون اصلاً کودکی، جوان است و در ۳-۲ قرن اخیر است که کودکی به عنوان یک دوره مستقل به رسمیت شناخته شده، تا پیش از آن کودکی به این معنای امروز وجود نداشت و دوره‌ای برای آماده شدن بچه‌ها برای بزرگسالی بود. در کنار دیگر گونه‌های ادبی، ادبیات کودک در دنیا جدید است.
وی ادامه داد: در ایران حدوداً دهه ۱۳۴۰ دوره رونق ادبیات کودک است. در این دهه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و شورای کتاب کودک تاسیس شد.
کم کم کتاب‌هایی برای مخاطب کودک و مخصوص کودکان نوشته شد. ادبیاتی که ما امروز به نام ادبیات کودک و نوجوان در ایران می‌شناسیم، در این دوره شکل گرفت.
رامک رامیار به اهمیت مخاطب و نقش انتخابگر او اشاره کرد و درباره تفاوت پروسه انتخاب کتاب برای کودک و نوجوان با بزرگسال پرسید.
محمدخانی در پاسخ عنوان کرد: این موضوع بسیار مهم است و نظریه‌پردازان ادبیات کودک و منتقدان درباره این مسئله حرف می‌زنند که اصلاً ادبیات کودک چیست؟ چیزی که از قبل با فرض اینکه یک مخاطب کودک قرار است آن را بخواند، نوشته می‌شود و یک بحث کوششی است و از قبل تصمیم گرفته شده که برای مخاطب مشخص نوشته شود، چقدر می‌تواند ادبیات ناب باشد؟
هنوز نظریه‌پردازان در این باره صحبت می‌کنند. در ناخودآگاه خیلی از نویسندگانی که برای کودکان می‌نویسند، این است که از قبل مخاطبشان مشخص است و می‌دانند که باید برای مخاطبی در یک بازه سنی خاص بنویسند.
وی افزود: وقتی کتاب به کتابفروشی می‌رسد، در قفسه‌های کودک و نوجوان قرار می‌گیرد و از آنجا خانواده‌ها انتخاب می‌کنند که کتاب را بخرند. در واقع کودک در تمام این پروسه حذف می‌شود تا کتاب به دست او برسد. منتقد کتاب کودک و پژوهشگر ادبیات کودکان نیز بزرگسالان هستند.
پدیدآورنده، کسی که انتخاب می‌کند و آن کسی که درباره آن صحبت می‌کند، بزرگسال هستند. بنابراین همیشه کودک آن دور نشسته است. درباره بزرگسالان خیلی پیش می‌آید که خود خوانندگان منتقد و پژوهشگر هستند و با نگاهی که دارند کتاب را انتخاب می‌کنند. انتخاب کتاب کودک ممکن است یک بحث تخصصی و پیچیده باشد و شاید لازم است که کسانی که می‌خواهند برای بچه‌ها کتاب بخرند، به این توجه کنند که اولین قدم علاقه‌مند کردن بچه‌ها به ادبیات این است که کتاب با کیفیت در اختیارشان بگذارند و این کتاب با کیفیت در ادبیات کودک چه ویژگی دارد. فکر می‌کنم که اعتماد به نظر کارشناسان در این جا خیلی مهم می‌شود. چون سلیقه کودک شکل می‌گیرد. وی اضافه کرد: دخالت‌دادن کودک در پروسه انتخاب کتاب و گفت‌وگو درباره کتاب خیلی اهمیت دارد.
به نظر من اگر ما ادبیات کودک را این‌طور نگاه کنیم که می‌تواند دنیای بزرگسال و کودک را به هم نزدیک کند و کمک کند که حرف‌های هم را بشنوند، اینجا کارکرد ادبیات کودک اهمیت زیادی پیدا می‌کند. می‌‌توان موقع انتخاب کتاب گفت‌وگو را شروع کرد که آیا از جلد این کتاب خوشت می‌آید یا می‌خواهی قصه درباره چه بخوانی؟ یعنی قبل و بعد از خواندن کتاب کودک را درگیر کرد تا حس و نظرش را درباره کتاب بگوید. به رسمیت شناختن این نکته خیلی مهم است که اجازه دهیم سلیقه و نگاه خودشان را داشته باشند و این سلیقه و نگاه شکل بگیرد.
وی ادامه داد: علاوه به درگیرکردن کودک با پروسه انتخاب کتاب، فهرست‌های کارشناسی و افرادی که می‌دانیم در این زمینه کار کرده‌اند و نگاه مشترکی با آنها داریم، چیزهایی که برای ما اهمیت دارد برای آنها هم اهمیت دارد، مهم است و فکر می‌کنم راهی باشد که بتوانیم کتاب باکیفیت برای بچه‌ها انتخاب کنیم. این پژوهشگر اظهار کرد: مهم‌ترین چیز این است که بدانیم کتاب می‌تواند یک رسانه برای سرگرم‌کردن بچه باشد. ما وقتی به کتاب می‌رسیم، توقع داریم که به کودک درس زندگی بدهد، به جای اینکه او از خواندن آن لذت ببرند. ادبیات قبل از هر چیز قرار است که تخیل بچه‌ها را گسترده کند و به آنها امکان کشف، جست‌وجو و بازی بدهد. به او امکان دهد که دنیاهایی را تجربه کند که در دنیای روزمره نمی‌تواند. این تخیل گسترده ادبیات کودک و نگاهی که پشت آن است می‌تواند برای بچه هیجان‌انگیز باشد. او حتی می‌تواند تجربه‌ای در کتاب داشته باشد که در ذهنش گذشته اما جرات بیانش را نداشته است.
مثلاً چیزهایی که اذیتش می‌کند، فاصله‌ای که با والدینش دارد. این را به رسمیت بشناسیم که کتاب قبل از هر چیز لازم است برای بچه سرگرم‌کننده باشد تا در بزرگسالی هم ادامه پیدا کند و به لذت بردن از ادبیات برسد. به گزارش آراز اذربایجان به نقل از ایبنا، وی ادامه داد: خیلی از کسانی که به رسانه‌های آزاد اعتقاد دارند و از چیزی مثل ممیزی شکایت می‌کند، وقتی به کتاب کودک می‌رسد کاملاً برعکس می‌شوند. در جاهای مختلف خوانده‌ام که افراد در شبکه‌های اجتماعی عکسی را از یک فریم کتاب کودک دست به دست می‌کنند و می‌گویند که چطور به این مجوز دادند یا چرا هیچکس نظارت نمی‌کند؟ این نظارت به نظر من خیلی چیز خطرناکی است. حتی خواستن این مدل نظارت، بابی را باز می‌کند که چه کسی با چه سلیقه و با چه نگاهی نظارت کند؟
محمدخانی در پایان گفت: اگر از دور به این نگاه مدام نظارت‌گر و کنترل‌گر نگاه کنیم، کلا نگاه خطرناکی است و در ادبیات بزرگسال نمی‌پسندیم؛ پس چرا در ادبیات کودکان آن را می‌خواهیم؟ ادبیات بستر امنی برای تجربه است. نگران این نباشیم که در کتاب هر اتفاقی که می‌افتد، بچه در دنیای واقعی می‌خواهد همان تجربه را داشته باشد. او تجربه را با کتاب پشت سر می‌گذارد که نکته خیلی مهمی است.

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۰۸ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۸:۱۸ ق.ظ

دیدگاه


4 + = ده