طرح وهنر اسلامی

طرح وهنر اسلامی

علی رزم‌آرای
گروه فرهنگی: درشکل گیری،تکامل وتدوام هنراسلامی سهم ایرانیان چشمگیربوده است این موضوع زمانی امکان پذیر شد که مرکزیت سیاسی ،مذهبی واقتصادی از شام در عصر عباسی به شهر تازه تاسیس بغداد در کنار تیسفون منتقل شد.آثار خلق شده اسلامی در عصر اموی بیشتر خط مشی فرهنگ سرزمینهای تازه مسلمان است ولی در عصر عباسی با نفوذ ایرانیان در سیاست و مذهب ، در سده های ۴ و ۵ هجری قمری مردم ایران نبوغ خود را در اشکال گوناگون هنر اسلامی چون معماری ،کتابت، سفالگری، منسوجات کارهای فلزی، تزئینات معماری و بویژه گچبری متجلی ساختنند. در طی حکومت سلجوقیان به ویژه در نیمه دوم سده ۵ و ۶ ق، هنر اسلامی متعالی ترین دوره خود را سپری می کند.در این دوره بسیاری از اشکال هنر با اندیشه های اسلامی سازگاری یافت و آثار باشکوهی در زمینه های معماری، سفالگری، نساجی، خوشنویسی تذهیب، نقاشی، فلزکاری و شیشه گری به وجود آمددر این دوره هنر ایرانی با عمق بیشتری در نقاط دور ایران چون سواحل دریای مدیترانه و سواحل آفریقا، تعمیم یافت و از اینرو، تأثیر هنر ایرانی تا سده های بعد در هنر سوریه، مصر و آسیای صغیر دیده می شود.در طی این دوره کماکان هنرمندان شهرهای مرو، نیشابور، ری جرجان، اصفهان، کاشان، شیراز ،همدان و … در تمام زمینه های هنری پیشگام و مبتکر بودند.
از اواخر سده ۵، امرای دست نشانده سلجوقیان ایران به تدریج در آسیای صغیر،شام، عراق و کردستان علم استقلال برافراشتند و در فاصله سده ۶ تا اواخر سده ۷ ق حکومتهای مستقلی را بنیان نهادند که هر کدام از این سلسله ها حاملان هنر ایرانی در قلمرو خود بودند.در آسیای صغیر هنر ایرانی اساس و بنیان هنر دولت عثمانی بود.همزمان با این سلسله ها ،ایوبیها که کرد بودند، سلسله ایوبی را در مصر و سوریه تأسیس کردند.
پس از سلطه ایلخانان بر ایران ، عراق عرب و بخشهای از آسیای صغیر، روابط هنری و فرهنگی بین ایران، مصر و سویه همچنان تداوم داشت و طرحها و اشکال جدیدی بر فهرست هنر اسلامی افزوده شد.در این دوره هنرمندان ایرانی با هنر چینی بیشتر آشنا شده و تجارب تازه ای به دست آوردند که باعث بهبود روشهای ترسیمی و نقش نگاری هنرمندان شد و بدین ترتیب، طرحهای تازه ای در فهرست اشکال نقش نگاری ایرانیان تبلور یافت.در دوره ایلخانی شهرهای تبریز بغداد، مراغه، سلطانیه و همدان از بزرگترین مراکز رویش و زایش فرهنگی و هنری محسوب می_شد.در طی سده ۸ هجری گچبری، تذهیب خوشنویسی، نقاشی، سفالگری، فلز کاری نساجی ومعماری بسیار تعالی یافت و طرحهای بسیار بدیع هندسی و گیاهی درآنها به کار رفت.
هنر اسلامی:هنر اسلامی، مکاشفه ای است از صور گوناگون هستی تا ” حقیقت این صور” را در قالب کلام، موسیقی، تصویر، حجم و معماری و … به تجسم و نمایش و نمایش گذارد و در روند این مکاشفه، حیات فردی و جمعی انسانی را برتر آورد تا آن حد که به غربت انسان پایان بخشد و قرب به ان یگانه برتر را میسر سازد.اتصال انسان به حقیقت ماورایی و حتی حقیقت ماورائی معقول، آن یگانه بی همتا و “رب اعلی”، جوهر هنر اسلامی است.
قلمرو هنر اسلامی:یکی از عظیمترین تفاوتهای قلمرو هنر اسلامی با دو هنر دیگر، نحو تلقی از قلمرو هنر است؛ بدین مضمون که آیا قلمرو چنانکه قبلا مطرح شد که ناظر به حقیقتی متعال است، دارای ویژگیهای واقعی است یا ارمانی.هنر تائویی دارای قلمرو گزینشی و آرمانی است؛ یعنی از تمام صحنه های هستی که می_تواند قلمرو کسب رستگاری باشد، طبیعت را برگزیده و آن را به عنوان تنها صحنه خیر و نیک و ایدئال برای دریافت رستگاری بشری قلمداد کرده است. هنر هند نیز دارای ویژگی گزینشی است. هنر هند از قلمروهای متعدد هستی فقط کائنات و روح را برگزیده و جامعه را طرد کرده است، اما روح را نه به عنوان قلمروی آرمانی و دریای نیکیها، بلکه به عنوان عرصه ای که دارای قله ها و حضیضها مرغزارها و گندابها و خیرها و شرهاست و به مثابه قلمروی واقعی برگزیده تا طی جنگ و گریز خیر و شر، رستگاری روحانی را تجسم و تصویر بخشد.اما قلمرو هنر اسلامی، نه گزینشی است نه آرمانی چرا که اولا وسعتی از جهان پیش از تولد تا قیامت را به عنوان صحنه و قلمرو برای کوبیدن طریق رستگاری و یافتن مضامین هنری به هنرمند تقدیم می کند.
ثانیا همین قلمرو عظیم با همه فراز و فرودهایش و با تمام واقعیاتش مضامین هنری را به هنرمند عطا می کند. فسادها، زشتیها، تجاوزها و ظلمها و دروغها، سلطه گریها همه واقعیتند نه آرمان، و جنگ با این واقیتهاست که دارای عنصر آرمانی است. ثالثا تجربه روحانی هنر مذهبی که به تمثیل و تصویر رستگاری انسان می پردازد در هنر اسلامی تجربه ای دوسویه است: تجربه شهودی و برتر که برترین سطح معنوی را در جاذبه خویش غرق می سازد در بسیاری از موارد از مسیر تجربه محسوس که خود بسیار ارزشمند و مقدمه تجربه برتر است عبور می کند؛ خواه این تجربه در مسیر رویایی و الفت با طبیعت باشد خواه در یک مقطع عبرت انگیز تاریخی یا اجتماعی یا یک حالت روحانی محض. در طبیعت با توجه به تمامی قوانین و سنتهایش، از تولد بذرها تا مرگ فصول می توان به تجربه روحانی از معاد رسید. قلمرو رستگاری هم به لحاظ گستردگی و هم به لحاظ معنا بس سترگ ست، اما واپسین تجربه کننده این حالت ویژه روان بشری است. رستگاری در نهایت خود تجربه ای روحانی است، اگرچه از مسیر طبیعت و جامعه با تمام شادیها و مصائب و تضادهای زشت و زیبای آن گذشته باشد.در هر حال قلمرو هنر اسلامی جهان عظیم هستی است از غیب تا شهادت و از روح تا طبیعت و از آنجا تا جامعه و تا معاد و تا … در هنر مقدس اسلامی که صرفا تجریدی است، تمامی آنچه مطرح شد به صورت کدهای زیبا شناختی یا جهان نمادهای اسلیمی و گره و تذهیب ظاهر شده و اغلب کاربرد مذهبی نیز دارد و در مساجد، حرمها، جلد کتابها و سایر موارد به کار گرفته می شود.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۲ ساعت ۹:۵۴ ق.ظ

دیدگاه


5 × = بیست پنج