ارزيابي فعاليتهاي فرهنگي دو دهه گذشته
دفاع مقدس، مظلوم مقتدر فرهنگ عمومی
محمدصادق علیزاده
گروه فرهنگی:الف – هفته دفاع مقدس یکی از مناسبتهای آئینی در تقویم رسمی کشور است. هر ساله قرار است در بازه زمانی ۳۱ شهریور تا ۶ مهر، به مدت یک هفته با برگزاری مراسمها و همایشها و اجرای برنامهها و پخش تولیدات فرهنگی، ارزشها و فرهنگ مرتبط با این فضا در جامعه بازتولید شوند. دفاع مقدس و جنگ تحمیلی از بخشهای مهم تاریخ معاصر ایران محسوب میشوند. این پدیده از وجوه مختلف شایسته تامل و تانی بیشتری از جانب اهل نظر است. مهمترین ویژگی این پدیده شاید آن باشد که نسبت به سایر پدیدههای پس از انقلاب مشروطه، تنها پدیدهای است که به علت محدودیتهای فراوان اعمال شده، مبتنی بر عقلانیت و تجربیات کاملاً بومی، هدایت و مدیریت شد. از همین رو، باید به جد برای بازتولید مفاهیم فرهنگی و جامعهشناختی آن دقت عمیقتری صورت گیرد. گذشت بیش از دو دهه از پایان جنگ و انباشت تجربیات این دوره، اندوخته خوبی برای مرور بر فعالیتهای انجام شده و انجام نشده دفاع مقدس فراهم آورده است که میتوان با ارزیابی مجدد آنها، نسبت به ارتقای کمی و کیفی برنامههای فرهنگی این موضوع اقدام کرد.
*جنگ فقط خاکریز نبوده
ب – مروری بر فعالیتهای صورت گرفته طی ۲۰ سال اخیر که با هدف مستندنگاری دفاع مقدس انجام گرفته است، حکایت از آن دارد که این فرهنگ و منظومه شکل گرفته حول آن هنوز گرفتار در بعد نظامی است. این بیان به معنای نادیده گرفتن تلاشهای انجام شده یا کمارزش نشان دادن نظامیگری در جنگ نیست. سخن آنجاست که دفاع مقدس، هسته مرکزی تولید یک فرهنگ خاص بود که در شکلها و قالبهای مختلف خود را بازتولید میکرد. ملموسترین و محسوسترین بعد این فرهنگ، همانی بود که به گونه سختافزاری در خط نبرد در جریان بود. در این میان اما سخن گرفتن از موضوعاتی مانند نسبت زنان و دفاع مقدس، عکاسی جنگ، مزار شهدا و نمادهای مرتبط، مشکلات فردی و اجتماعی مردم جنگ زده و امثالهم، همگی از سوژههای بکری هستند که در خور شأن و ارزششان مورد پرداخت قرار نگرفتهاند. هر یک از این موضوعات میتواند دستمایه یک اثر فرهنگی یا هنری واقع شود. به نظر میرسد با گذشت زمان و فاصله گرفتن از هسته مرکزی این منظومه، باید به سراغ لایههای بعدی آن رفت.
*لزوم تعمق آکادمیک در خصوص لایههای فرهنگی جنگ
ج – به تعبیر یکی از اساتید اهل نظر، »جنگ« عمیقا پدیدهای فلسفی است. این بیان به معنای فلسفی محض نگاه کردن به جنگ نیست. مقصود تفلسف و تفکر در جنگ است. جنگ تحمیلی به سبب خطبندی شدیدی که در زمان خود ایجاد کرد، به شدت مستعد تفلسف و تفکر و تعمق آکادمیک است. این تعمق نه لزوما به معنای تعمق در موضوع اصلی و نفس حادثه، بلکه به معنای تعمق در هر آنچه است که به نوعی به جنگ مربوط میشود. از بازتولید این مفهوم در صنعت فرهنگ و سینما و موسیقی و تلویزیون و مطبوعات گرفته تا فرهنگ بازتولید شده در متن تعاملات مردمی، همگی شایسته توجه بیشتر آکادمسینهای دانشکدههای علوم اجتماعی این دیار هستند. بهشت زهرای تهران به تعبیر یک فرانسوی، بزرگترین موزه مردمی جنگ در دنیاست. چه تعداد رساله و پایاننامه در حوزههای جامعهشناسی، علوم اجتماعی، مردمنگاری، هنر و ارتباطات مرتبط با این مقوله انجام گرفته است؟ هر یک از این موضوعات میتواند یک حوزه مطالعاتی در رشتههای مرتبط با خود باشد. سوژههای بکر و دستنخوردهای که هر یک مملو از معرفتهای بومی برخاسته از دانش مردمی جامعه است.
*غفلت از وجوه مادی دفاع مقدس
د- در ایران آنقدر که به بخش معنویات و مسائل روحی دفاع مقدس پرداخت شده است، بخش مادی آن مورد توجه قرار نگرفته و از آن غفلت شده است. این بیان به معنای کم اهمیت تلقی کردن ارزشهای واقعی دفاع مقدس که نقطه تمایز این جنگ با دیگر جنگهای دنیا محسوب میشود، نیست. صحبت آنجاست که این فرهنگ یقینا بخشهای مادی و ملموسی نیز دارد که باید به آنها نیز به قدر ضریبشان پرداخت. در مقام مثال میتوان موزه جنگ ملیتا در جنوب لبنان را به عنوان یک شاهد مثال در نظر آورد. حزبالله در ساخت این موزه دیدنی، در قالب حفظ برکات و ثمرات جنگ ۳۳ روزه کوشیده است زیست واقعی مجاهدان عرصه نبرد را از خواب و خوراک و فعالیتهای روزمرهشان گرفته تا درگیری فیزیکی و مسلحانه با رژیم صهیونیستی را به تصویر بکشد.نمایش ادوات نظامی مقاومت همانقدر برای یک بازدیدکننده جذابیت و اهمیت پیدا میکند که سنگر محل عبادت شهید سیدعباس موسوی. نمایش تجهیزات و ساخت برخی صحنههای مهیج جنگ در سالن نمایش این موزه نیز، وجهی حماسی و جذاب به آن داده است. بیدلیل هم نیست که روح حاکم بر ملیتا به هیچ وجه نوستالوژیک محض و سیر در گذشته نیست و در زمانِ حال هم بازتولید میشود. حالا اگر به وضعیت فعلی خود ما نگاهی بیندازیم به جز باغموزههای دفاع مقدس که اخیرا در حال راهاندازی هستند مکانی این چنین نداریم که به صورت فیزیکی و محسوس، وجوه واقعی صحنه نبرد را به تصویر بکشد. به همین جهت هم است که یادمانهای دفاع مقدس در ایران بیشتر حالتی نوستالوژیک پیدا کرده که با سفر به گذشتهای که اکنون دیگر نیست، این یادمانها نسبتی روانی، معنایی و نوستالوژیک برقرار میکنند. این قلم هرگز در پی بزرگنمایی بیش از حد به بخش مادی دفاع و نادیده گرفتن بخش غیرمادی آن نیست بلکه سعی بر آن دارد که روایت درست از واقعیت باید آنگونه باید که آن پدیده در عالم واقعیت به وقوع پیوسته است. استقبال از معدود آثار تجربه شده این حوزه نظیر مجله تصویری «حماسه» که تا یک سال قبل از تلویزیون پخش میشد و وجوه مختلف نظامی، تبلیغی و هنری دفاع مقدس را به تصویر میکشید، خود گواه این مدعاست که چه عطشی بین مخاطبان نسبت به رصد جنگ از چنین رویکردی وجود دارد.
*توریسمِ جنگ
ه – »گردشگری جنگ« همچنان مغفول و مظلوم است. هرچند این موضوع در حوزه مخاطبان داخلی خود در قالب »اردوهای راهیان نور« ارج و قرب بالایی پیدا کرده است تا جایی که سالانه جمعیتی بالغ بر ۲ میلیون نفر را با خود درگیر میکند اما با این حال نباید از نظر دور داشت که مناطق عملیاتی، پتانسیل جذب گردشگر خارجی را نیز دارند. این امر آنجایی اهمیت بیشتری مییابد که آن را به عنوان ابزار و مسیری برای تشریح جنایتهای ضدانسانی حکومت صدام و قدرتهای پشتیبانیکننده از آن بدانیم. تجربه موفق»موزه صلح تهران« در تشریح جنایات صورت گرفته در حمله شیمیایی رژیم بعث و تبیین وضعیت نامساعد جانبازان شیمیایی و ارتباطی که با نهادهای غیردولتی ضدجنگ در دنیا برقرار کردهاند، نشان میدهد که دست گذاشتن روی چنین مواردی، نتایج و پیامدهایی به دنبال دارد که شاید از کانالهای مستقیم و دیپلماتیک و رسمی نظیر وزارت امور خارجه به دنبال نداشته باشد. بهره گرفتن از دیپلماسی عمومی نظیر آنچه در خصوص »موزه صلح تهران« رخ داده است، میتواند در خصوص بازدید گردشگرانِ خارجی علاقهمند از مناطق عملیاتی و حتی طراحی برنامههای خاص آنان نیز میتواند به شدت تأثیرگذار باشند.
*ادبیات دفاع مقدس؛ موتور محرک اصلی صنعت فرهنگِ جنگ
ز – ادبیات دفاع مقدس، همچنان موتور محرک حوزههای و زمینههای مختلف و مرتبط با این حوزه است. این حوزه هم خاطرات جنگاوران و افرادِ مختلفی را روایت میکند که به نوعی با این پدیده نسبت برقرار کردهاند و هم ماده خام اولیه را برای تولید سایر مواد فرهنگی فراهم میکنند. تولید رمان، قصه، داستان، شعر، فیلم، لوازمالتحریر و امثالهم هر یک نیازمند مواد خامی هستند که از لابهلای روایتهای خاطرهنگاری بیرون میآیند. با این حال، گونه ادبی خاطره در این میان، نبض پر طپش ادبیات دفاع مقدس است. این استقبال علاوه بر آنکه مسئولیت دستاندرکاران این حوزه را سنگینتر میکند، در عین حال این موضوع را نیز متذکر میشود که تا حد ممکن باید اقشار و لایههای مختلف اجتماعی که با جنگ ارتباط داشتهاند را با هم روایت کرد.
رویکرد محسوس و قابل تقدیر برخی مراکز نظیر دفتر ادبیات مقاومت حوزه هنری در سالهای اخیر نسبت به مسئله »زنان و دفاع مقدس« را میتوان در این راستا ارزیابی کرد. ضمن احترام به همه گونههای فرهنگی و هنری، اهمیت و ضرورت ادبیات دفاع مقدس و گونه خاطره، اهمیتی دوچندان داشته و به نوعی، حکم موتور محرک صنعتِ فرهنگی این حوزه را دارد. این سیاهه را با ذکر جملهای از بنیانگذار جمهوری اسلامی به پایان میبرم:»جنگ برای ما یک نعمت الهی بود. «
نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۳ ساعت ۵:۰۳ ق.ظ