ناگفته هایی ازانفجار دفتر نخست وزیری
گروه تحلیل : درروزهشت شهریور سال ۱۳۶۰ ساعت ۳ بعدازظهر جلسه شورای امنیت کشور با حضور محمدعلی رجایی رئیس جمهور، محمد جواد باهنر نخست وزیر و مسعود کشمیری جانشین دبیر شورای امنیت و چند نفر دیگر انجام می شود.
مسعود کشمیری همان کسی است که از او به عنوان عامل انفجار دفتر نخست وزیری یاد میکنند.
سید رضا زواره ای از اتفاقات قبل از انفجار میگوید که کشمیری نباید در آن جلسه شرکت میکرد و در صورت حضور آن باید در انتهای ضلع طولی چپ میز می نشست که دورترین مکان به رئیس جمهور و نخست وزیر بود،اما او در کنار رئیس جمهور می نشیند.او به همراه خود یک کیف دستی هم داشت که هنگام نشستن روی زمین و در کنار پای شهید رجایی میگذارد.لحظاتی بعد از جای خود بلند می شود و برای شهیدان رجایی و باهنر چای میریزد و به طرف خسرو تهرانی میرود با او گفتگوی کوتاهی انجام میدهد و بدون کیف مکان جلسه را ترک میکند.سپس از ساختمان نخست وزیری خارج می شود و در همین لحظات انفجار صورت میگیرد.طبق بررسی هایی که بعد از انفجار انجام شد مشخص می شود که بمب از نوع تخریبی-آتش زا بوده و در یک کیف دستی کار گذاشته شده بود.بهتر است برای درک بهتر اینکه چرا مسعود کشمیری را عامل نفوذی و انفجار میدانند،گذشته ی او را مرور کنیم
کشمیری قبل از انقلاب در دو شرکت انگلیسی واقع در ایران کار میکرده که بعد از انقلاب منحل شدند.معرفین او از اعضای شاخص منافقین بودند.همچنین او در این مدت جذب سازمان مجاهدین می شود و به مرور زمان چهر ه ای مذهبی به خود میگیرد و خود را حامی جمهوری اسلامی معرفی میکند.بعد از انقلاب هم همچنان در گروهک منافقین فعالیت میکند که نام های مستعاری مانند حنیف و مجیب داشته است.او از زمان طرح و تأسیس سپاه پاسداران عضو آن بود. در اینجا هم یک منافق نفوذی یعنی ،عبدالمجید قبادیان معرف او بود.بعد از اینکه دستور نفوذ در دفتر نخست وزیری را دریافت میکند ابتدا به عضویت دفتر نخست وزیری سیستان و بلوچستان در می آید. . کشمیری مدتی کوتاه نیز در دفتر محسن سازگارا معاونت سیاسی اجتماعی بهزادنبوی وزیر وقت مشاور در امور اجرایی مشغول به کار شد و از آنجا به دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست وزیری به سرپرستی خسرو تهرانی رفت. او در آنجا مدتی به فعالیت در دبیرخانه شورای امنیت پرداخت و سپس جانشین خسرو تهرانی در دبیرخانه شورای امنیت شد.بعداز انفجار دفتر نخست وزیری شایعه شد که کشمیری در این حادثه به شهادت رسیده است. پس از جلسه محرمانه ای که میان بهزاد نبوی، سعید حجاریان، خسرو تهرانی و مصطفی قنادها برقرار می شود ، اطلاعیه ای تنظیم و توسط محسن سازگارا معاون سیاسی اجتماعی بهزاد نبوی به صدا و سیما جهت اعلام ارسال میگردد ، در این اطلاعیه که ساعت ۸ صبح از رادیو پخش می شود، “شهادت کشمیری” رسما اعلام می گردد.در حالی که سرتیپ شرفخواه و سرهنگ وصالی ،شهادت داده بودند که کشمیری لحظاتی قبل از حادثه از دفتر خارج شده بود حتی خروج او را نگهبانان و مستخدمین هم تأیید کرده بودند.بعضی از اعضای دفتر نخست وزیری مانند خسرو تهرانی اصرار بر این داشتند که کشمیری به شهادت رسیده است.او تمام تلاش خود را کرده بود که کشمیری به تدریج نفوذ کرده و حتی او را قائم مقام خود بکند.
بعد از شایعه سازی مبنی بر شهادت کشمیری اقدام به جسد سازی برای او شد تا هیچ گونه شک و ابهامی در این قضیه وجود نداشته باشد.
در کتاب شنود اشباح آمده: »علی اکبر تهرانی«، »محمدمحسن سازگارا«، »نادر قوچکانلو« و »سیفالله ابراهیمی«، بدون کوچکترین دلیل از مجروحیت یا قتل »کشمیری« از خاکسترهای محل انفجار، یک جنازه ساختگی که داخل پلاستیکی ریخته شده بود را به اسم بقایای پیکر مطهر »شهید کشمیری« همراه با جنازههای واقعی »شهید رجایی« و »شهید باهنر« به مراسم تشییع، برای دفن به بهشتزهرا فرستادند… البته این تیم هماهنگکننده تشییع جنازه، صبح روز تشییع جنازهها یعنی نهم [شهریور] توسط »بهزاد نبوی« در نخستوزیری تشکیل شده بود… نظریه پزشکی قانونی، جواز دفن و مراحل اداری و کارهای دفتری در بهشت زهرا برای »کشمیری« انجام نشد.
در حالیکه همه این تشریفات برای »شهید رجایی« و »شهید باهنر« انجام شد… نکته عجیب هم وجود داشت که یک زنی به عنوان همسر »شهید کشمیری« در مراسم ختم شهدا شرکت داده شده بود، در صورتی که زن »کشمیری« با بچههایش فراری بودند… نکتهای که وجود داشت، این بود که در حقیقت آقای »بهزاد نبوی« رسیدگی به موضوع را به دوستان صمیمی و همکارهای خود »مسعود کشمیری« سپرده بود، که ظاهراً همینها بعدها گفتند که »سازگارا« از طرف »بهزاد« مسائل پزشکی قانونی را داشته پیگیری میکرده و برای بررسی و تشخیص نوع بمب هم باز به دعوت »بهزاد نبوی« عدهای از مراکز مختلف آمده بودند که با نظر خود او هماهنگ بودند..پس از اعتراض نماینده سپاه در پزشکی قانونی به عدم طی شدن مراحل قانونی درباره جنازه منسوب به کشمیری و مشخص شدن دروغین بودن جنازه، همان تیم چهار نفره که اطلاعیه شهادت او را صادر کرده بود (یعنی بهزاد نبوی، سعید حجاریان، خسرو تهرانی و مصطفی قنادها) اقدام کردند به تشکیل کمیته تحقیق و بدون داشتن حکم قضایی شروع کردند به بررسی خانه ی کشمیری و گذاشتن شنود در آن.اسناد به دست آمده به کمیته ی دوم ارتش منتقل می شودکه قبلا خود او در آنجا کار میکرده.حتی بعدها ادعا کردند که اسنادی از منزل او به دست نیامده.
با توجه به تیزبینی افرادی همچون شهید لاجوردی که در دادسرای انقلاب بودند، بی شک مراحل تبرئه متهمان این پرونده که هنوز مانندکشمیری فرار نکرده بودند، متوقف می شد. اما بهزاد نبوی جلسهای با شهید ربانی املشی، دادستان کل وقت کشور برقرار کرد و توانست او را متقاعد کند که این پرونده در دادسرای عمومی به اتفاق گروه بهزاد نبوی رسیدگی شود. در اولین مراحل تحقیق گروه نبوی مورد سوء ظن بازپرس ویژه قرار میگیرد و به دستور وی این گروه منحل و بعضی از اعضای آن بازداشت میگردند. پس از انحلال کمیته خودساخته اول، برخی افراد آن گروه به مسئولیتهایی فرستاده میشوند تا از مصونیت سیاسی برخوردار شوند. بعد از کشف ابعاد دیگر پرونده بازپرس به دلیل ضد انقلابانه بودن جرم، قرار عدم صلاحیت صادر و پرونده را در شهریورماه ۱۳۶۱ به دادسرای انقلاب ارجاع میدهد.در طی بررسی ها امکان تحقیق از بهزاد نبوی و سعید حجاریان که از متهمین و دارای قدرت بودندبه وجود نیامد اما بازجویی از متهمین دیگر در شهریور ۱۳۶۳ آغاز شد.
در زمستان ۱۳۶۴ وقتی سید محمد موسوی خوئینیها مسئولیت دادستانی کل را برعهده میگیرد همچنان سعی می شود که متهمان اصلی شناسایی و محاکمه شوند که کارشکنی ها و حاشیه های به وجود آمده در روند رسیدگی آن خللی به وجود می آورد.
ادعای کذب بهزاد نبوی درباره مختومه شدن این پرونده از سوی امام (ره) و اشتیاق او به این مسئله در حالی صورت می گیرد که این پرونده هیچ گاه مختومه نشد و تنها با اصرار برخی مسئولان قضایی وقت از جمله محمد موسوی خوئینی ها، به دلیل شرایط ویژه کشور، جنگ و لزوم حفظ انسجام، مسکوت ماند.
نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۰۸ شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۴:۵۱ ق.ظ