چرا صادرات کتاب همچنان برای ما رؤیا است
گروه فرهنگی: انفعال و آگاه نبودن دستگاههای دولتی- که شأن نزول آنها صدور فرهنگ ایرانی اسلامی به خارج از کشور بود- بر قاعده بازی سبب شده تا نشر ایران بیش از آنکه بر صادرات کتاب اصرار داشته باشد، بر واردات آن چشم دوخته است.
صادرات کتاب ایران به خارج از کشور موضوعی است که به اندازه اهمیتش به آن توجه نشده است. در دهه گذشته بحث صادرات کتاب با در نظر گرفتن تمهیداتی از سوی وزارت ارشاد و پررنگ شدن این قضیه در برخی از سازمانهای ذیربط مانند سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی جدیتر گرفته شد.
بارقههای امیدی برای تحقق این رؤیا با در نظر گرفتن طرحهایی مانند گرنت و حضور مستمر ایران در نمایشگاههای بینالمللی کتاب در دل اهالی قلم و نشر ایجاد شد، اما حاصل و ثمره این تلاشها چندان قابل توجه نیست. هرچند باید راه پیموده شده را نیز قدر نهاد و آن را تجربهای برای ادامه مسیر در نظر گرفت، اما به نظر میرسد در مسیر طی شده کاستیهای جدی وجود داشته که موضوع «صادرات کتاب» را همچنان به عنوان یک آرزو و امید مطرح میکند.
ایران و راههای نرفته صادرات کتاب
در پاسخ به این پرسش که چرا مسیر صادرات کتاب برای ایران همچنان ناهموار است و چرا موفقیت چشمگیری در این زمینه حاصل نشده میتوان پاسخهای متعددی را در نظر گرفت. شاید بتوان یکی از اصلیترین دلایل این پرسش را در ندانستن قاعده بازی و نحوه کار در سطح جهانی دانست.
در سالهای متمادی حضور ایران در نمایشگاههای بینالمللی کتاب، با کاروانی از مدیران همراه بود و اصولاً به جای آنکه این حضور آغازی برای صادرات کتاب باشد، مسیری برای تسهیل واردات کتاب بود. حتی ناآشنایی با قاعده بازی گاه در حدی بود که کتابهای عرضه شده در غرفه ایران در نمایشگاههای بینالمللی به زبان فارسی بود؛ حال آنکه مخاطب این نمایشگاهها عمدتاً به دیگر زبانها آشنایی داشتند.
حضور اندک عناوین ترجمه شده در کنار ناآشنایی با قواعد کار در سطح جهانی سبب شد تا فرصتهای نشر ایران طی سالهای متمادی از دست رود. در این میان، ناشران خصوصی که خود به صورت مستقل در عرصه نمایشگاههای بینالمللی حضور داشتند و از فوت و فن کار آگاه بودند، موفقتر از غرفهای ملی عمل کردند که با هزینههای بسیار راهاندازی شده بود. این نوع عملکرد دستگاهها و مراکز دولتی طی سالهای گذشته کمی بهتر شد.
در کنار مدیران، این دستاندرکاران نشر و نمایندگان ناشران بودند که کارهای خود را در غرفه ایران عرضه میکردند. ارائه نسخه ترجمه شده کتابها در کنار بروشورهای معرفی آثار متعدد و هماهنگ کردن جلسات مذاکره با ناشران دیگر کشورها توانست چهره قابل قبولتری از ایران در آوردگاههای جهانی به نمایش بگذارد.
متر و معیارهای غلط در انتخاب کتاب
اما به نظر میرسد که ایران در این مسیر نیز همچنان تا رسیدن به نقطه موفقیت فاصله دارد. یکی از دلایل اصلی آن، نشناختن مخاطب جهانی و قیاس آن با مخاطب ایرانی است. طی سالهای اخیر گاه عناوینی ترجمه و عرضه شدهاند که نتوانستند نظر مخاطب جهانی را به سمت خود جلب کنند. یکی از دلایل این امر، انتخاب آثار براساس ذائقه مخاطب ایرانی بود؛ به طوری که گاه دیده میشد تمرکز برای ترجمه و معرفی بر اثری است که در ایران بازخورد مثبتی داشته و به اصطلاح نشر آن جواب داده است. به نظر میرسد که متر و معیار انتخاب کتابها تاحدودی نادرست بوده باشد. حمید حسام، نویسنده نامآشنای عرصه ادبیات دفاع مقدس، از جمله نویسندگانی است که در سالهای گذشته در نمایشگاههای بینالمللی حضور داشته است. او درباره این موضوع گفته است: متأسفانه ما برآورد فنی که حاصل نیازسنجی از مخاطب دیگر کشورها باشد، نداریم. بر همین اساس هم میگوییم برویم رمان ترجمه کنیم. در سالهای اخیر هم نهضت ترجمه در آثار دفاع مقدس بیشتر به سمت کارهای داستانی یا خاطرات دفاع مقدس- که روایتی داستانگونه دارند- رفته است.وی ادامه داد: من فکر میکنم که در انتخاب ژانر و گونه به صورت انفعالی برخورد و بیشتر به نحوه فعالیت دیگر کشورها نگاه کردهایم؛ به این معنی که متوجه شدیم برخی از کشورها، ادبیات جنگ خود را با رمان به مخاطبان خارج از کشور معرفی کردهاند، در نتیجه ما نیز این گزینه را انتخاب کرده و آثار داستانیمان را ترجمه کردهایم. اگرچه کسی نمیتواند جایگاه رمان را انکار کند و منکر تأثیر این گونه ادبی بر مخاطب شود، اما وقتی به نیاز و عطش مخاطبان دیگر کشورها در زمینه جنگ تحمیلی توجه کنیم، متوجه میشویم که حتی آثار کودک و نوجوان در مضمون دفاع مقدس نیز قابلیت عرضه شدن دارند که البته متأسفانه ما از آن غافل هستیم. در نمایشگاه کتاب امسال فرانکفورت شاهد این بودیم که مخاطب به دنبال متنهای مستند تاریخی از جنگ تحمیلی است؛ این در حالی است که عمدتاً در برآوردهایمان به این دست از موضوعات و اهمیت عرضه آن برای مخاطب خارج از کشور توجهی نمیکنیم.
خاطرم هست ناشری آمریکایی به غرفه ایران آمد و گفت که فارغ از فضای پروپاگاندا در آمریکا، میخواهم فضای جنگ ایران و عراق را به صورت روشن منتقل کنم و به دنبال متن مستند و متقن در این زمینه هستم، اگر آثار مستند متقنی در این زمینه دارید، ارائه دهید. ما همه غرفه را برای یافتن چنین کتابی جستوجو کردیم، اما عمده کتابها یا خاطرات بودند یا داستان و موضوعاتی از این دست.
به گفته حسام؛ از این جهت معتقدم که متنهایی که یکمقدار مستندتر است و میتواند پاسخ مخاطب را از بُعد تاریخی دهد، حلقه مفقوده ما در ترجمه است. گاهی نیز این دست از کتابها در ایران ترجمه شده و حتی میتوان از آن فهرستی فراهم کرد، اما چون زبان ترجمه ضعیف بوده یا فرایند جهانی شدنش طی نشده، کتاب نیز شناخته نشده است.
مستقیمگویی و ایجاد دافعه
از سوی دیگر، باید از فقدان نگاه هنری در میان کارهایی که از سوی سازمانها و مراکز دولتی ارائه شده یاد کرد. اگر نگاهی به کارنامه و عناوین انتخاب شده در این زمینه بیندازیم، متوجه میشویم که طی این سالها انتخاب آثار تغییر چندانی نکرده است؛ این در حالی است که عمدتاً آثاری در بازارهای جهانی اقبال دارند که با استفاده از ابزار هنر محتوای خود را ارائه دهند.
به گزارش آراز آذربایجان به نقل از تسنیم، به عنوان مثال، کتابهای ترجمه شده از سوی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی را در نظر بگیرید، چند درصد از عناوینی که از سوی این سازمان انتخاب و ترجمه شدهاند، موفق شدهاند از گذرگاه هنر لُبّ مطلب را به مخاطب خارجنشین خود منتقل کنند؟ عمده کتابهای انتخاب شده در فرایند ترجمه و عرضه کتاب، آثاری هستند که به صورت مستقیم مفاهیم ارزشی و دینی را منتقل میکنند؛ حال آنکه در سالهای اخیر نویسندگان و شاعران ایرانی در هنر و ادب آیینی توفقیات بسیاری کسب کرده و حرفهای بسیاری برای گفتن دارند.
انتخاب کتابهای نمایشی و کارنامهای که برای ارائه گزارش کار دستگاهها و سازمانهای مختلف متمرکز است، آفتی است که نمیتوان در بررسی چرایی موفق نبودن ایران در صادرات کتاب از آن چشم پوشید؛ موضوعی که سبب شده برخی از کشورهای همسایه مانع از تبلیغ و ورود کتابهای ایرانی شوند.
.Arazazarbaiijan.farhangi@gmail.com
نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۲۲ شهریور ۱۴۰۰ ساعت ۱:۵۲ ب.ظ