چرا دولت‌ها نمی‌توانند مشکلات را حل کنند

چرا دولت‌ها نمی‌توانند مشکلات را حل کنند

گروه سیاسی: رییس‌جمهور بودن در ایران قصه پرغصه ای است. فردی که قبای ریاست جمهوری را بر تن می کند، فرشته ای می‌شود که مردم را از چنگال دولت پیشین نجات داده است اما بعد از شش یا هفت سال همه بر سر نخواستن او دعوا می کنند.
رییس جمهور در جشن پیروزی در میان هواداران خود قول می دهد تا پایان بر عهد خود بماند و مردم هم منتظر تحقق این وعده ها، روزها را شب می کنند و برای اینکه به عقب بازنگردند یکبار دیگر هم به او رای می دهند. این منجی چند سال ابتدایی را به مرور فجایع پیشینیان می پردازد و از مردم برای تحقق وعده های خود صبر می خواهد تا ابتدا ویرانه ای که تحویل گرفته را خاک برداری کند و سپس عمارتی از نو بنا کند. با طولانی شدن خاک برداری و محقق نشدن وعده_ها، رئیس جمهور به موانع سر راه خود اشاره می کند اما مردم که پیش از این او را ناجی می_دانستند کم کم امیدشان کمرنگ شده و وقتی درگیر مشکلات روزافزون خود می شوند، از رئیس جمهور پیشین یاد کرده و می گویند صد رحمت به او. رئیس جمهور فعلی هم می شود عامل سیه روزی ها.
این چنین می‌شود که معمولا مردم در دو سال پایانی دولت‌ها، چشم انتظار این هستند که روزها سریعتر گذشته و انتخاباتی دیگر فرا رسد تا طرحی نو دراندازند. شاید رئیس جمهور و کابینه اش هم منتظر تمام شدن دوره مسئولیت خود باشند تا کمتر بدوبیراه بشنوند. همین رییس جمهور چند سال بعد از پایان دوره مسئولیت خود به منتقد وضع موجود تبدیل شده و نسخه شفابخش برای مشکلات ارائه می‌کند.انتخابات بعدی که می رسد، وعده ها و شعارها گوش فلک را کر می کند و دوباره چرخه معیوب تکرار می شود. رئیس جمهور مستقر »دیو« و مسبب همه مشکلات معرفی شده و رئیس جمهور بعدی با وعده گشودن افق های جدید و نشان دادن در باغ سبز وارد پاستور می‌شود.اما در بین این جابجایی‌ها و وعده و وعیدها چرا مشکلات کشور حل یا حداقل کم نمی شود؟ چرا هر سال نرخ تورم و بیکاری بیشتر می شود و رشد اقتصادی، تولید داخلی، درآمد سرانه و ارزش پول ملی کمتر و سفره مردم کوچکتر می‌شود؟ چرا تورم تک رقمی و رشد اقتصادی صفر درصدی دستاورد بزرگی محسوب می‌شود؟ چرا مشکلاتی از قبیل آلودگی هوا، تخریب محیط زیست، کاهش سطح آب زیرزمینی و ریزگردها حل نمی شود؟ چرا مهاجرت، حاشیه نشینی، کولبری، سوخت بری، آب آشامیدنی مناطق حاشیه ای کشور و سایر آسیب های اجتماعی ادامه دارد؟ چرا نمی‌توانیم سهم قابل قبولی از تجارت بین المللی دشته باشیم؟ چرا تولیدات ایرانی قابلیت رقابت در بازارهای جهانی را ندارند؟ چرا دعواهای سیاسی تمامی ندارد؟
در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، برای یافتن پاسخ این پرسش ها و به منظور کمک به دستیابی به دولتی کارآمد، به سراغ اساتید دانشگاه، رییس جهاد دانشگاهی، دبیرشورای عالی امنیت ملی، نمایندگان فعلی و ادوار مجلس شورای اسلامی، اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، فعالین سیاسی و داوطلبین انتخابات ریاست جمهوری رفته و با آن‌ها درباره دلایل حل نشدن مشکلات کشور گفت وگو کرده ایم. حاصل این گفت وگوها استخراج مولفه های فرهنگی و اجتماعی، اقتصادی، سیاست داخلی و سیاست خارجی به عنوان علل اصلی و ثابت بروز مشکلات بوده است.
در واقع این افراد معتقد هستند که مشکلات متعدد کشور معلول علت های ثابتی هستند که تا این علت ها رفع نشوند، هر دولتی با هر گرایش سیاسی قادر نخواهد بود که مشکلات را حل کند و در این شرایط نباید انتظار داشت که دولت ها »آنچنان رشد اقتصادی ایجاد کنند« و مشکلات را یکی پس از دیگری حل و فصل کنند. هدف ما در این گزارش مرور عوامل فرهنگی اجتماعی در ناکارآمدی دولت هاست. مصاحبه شوندگان در گفت وگوهای خود عواملی همچون فردگرایی و ایجاد کارنامه کوتاه مدت، بی اعتنایی به قانون، پاسخگو نبودن، بی توجهی به تجارب گذشته، حرکت سیکلی و گردشی، بی توجهی به شایسته سالاری در انتخاب مدیران، آسیب دیدن اعتماد متقابل مردم و حاکمیت، کم اعتنایی به نخبگان،عوامگرایی و عوام فریبی، انتخاب هیجانی، رفتار ناسالم در مقطع انتخابات، امنیتی کردن مسایل اجتماعی، عدم قطعیت و ناآرامی، تلاش برای تغیییر راس هرم جامعه، پروپاگاندای زمان انتخابات، عدم توافق نخبگان، فقدان حافظه تاریخی مشترک، شنیدن انتقاد و پذیرش شکست، نبود گفت وگوی اقناعی با جامعه، ذهنیت جامعه نسبت به دولت، انحصار، رانت، دروغگویی، رفیق بازی، تبارسالاری، پنهان کاری، قبیله‌ گرایی و گروه‌ گرایی را به عنوان عوامل فرهنگی و اجتماعی که موجب ناکارآمدی(با نگاه بدبینانه) یا کاهش کارآمدی(با نگاه خوش بینانه) دولت ها شده است، اشاره کرده اند.
در ادامه نظر مصاحبه شوندگان درباره این علل فرهنگی و اجتماعی را مرور می کنیم:
_محمدرضا عارف عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، رئیس فراکسیون امید مجلس دهم و رئیس بنیاد امید ایرانیان:
۱-بی اعتنایی به قانون: مدیر افتخار هم می کند که به قانون بی اعتنا است چون قانون را خودش ننوشته است.۲-فردگرایی و ایجاد کارنامه کوتاه مدت: یک مدیر می خواهد مطرح کند که »من« چه کرده ام نه اینکه »ما« چه کرده ایم و دنبال ایجاد کارنامه کوتاه مدت برای خود است.۳-عدم پاسخگویی: اگر ما می توانستیم به جای فرد، جمع را به پاسخگویی مجبور کنیم، این مسائل پیش نمی آمد. اگر دولت ها و مدیران حزبی انتخاب می شدند و مجبور بودند به حزب پاسخگو باشند و حزب هم پاسخگوی مردم باشد فردگرایی کاهش می یافت.۴-بی توجهی به شایسته سالاری: ممکن است فرد درستی را جای نامناسب گذاشته ایم یا هدف گذاری غیرواقعی انجام داده ایم. اگر عملکرد چهاردهه گذشته را بررسی کنیم، متاسفانه در برخی موارد بخاطر ناکارآمدی مدیریتی به عقب برگشته‌ایم.۵-حرکت سیکلی و گردشی: از یک نقطه شروع می کنیم به نقطه ای دیگر می رسیم ولی مدیر بعد که لزوما مدیر دولت بعدی هم نیست و در همان دولت منصوب می شود، مسیر را ادامه نمی دهد.۶-بی توجهی به تجارب گذشته: چقدر نمایندگان مجلس با نمایندگان قبلی جلسه گذاشته و از آنها مشورت می گیرند؟ چند وزیر از مشورت و مشاوره وزیران قبلی استفاده می کنند؟ چقدر به مصوبات و تصمیمات قبلی احترام گذاشته می شود؟ اگر فرهنگ مشورت با مسئولان پیشین، کار جمعی و احترام به قانون نهادینه شود، بخشی از مشکلات ما هم حل می شود.
۷-آسیب دیدن اعتماد متقابل مردم و حاکمیت: بدون رودربایستی باید بررسی کنیم که چرا سرمایه اجتماعی آسیب دیده است؟ این واقعیت وجود دارد که سرمایه اجتماعی نظام، جریان های سیاسی و حتی شخصیت های برجسته آسیب دیده است.۸-کم اعتنایی به نخبگان: نگاه علمی و نخبگی برای حل مسائل، یک نگاه چالشی و انتقادی است. ما یا این نگاه را نمی بینیم یا اگر انتقادی مطرح شود، بلافاصله حمله می کنیم و مسئله را امنیتی می کنیم.
_جهانبخش محبی نیا مدرس دانشگاه و نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی
عوامگرایی و عوام فریبی: متأسفانه بخشی از بدنه فرهنگ سیاسی و رقابت‌های ما به عوامفریبی آلوده است. مسئله یا عادت است یا اعتیاد. ما به عنوان رأی‌دهندگان و مشارکت‌کنندگان در برخی زمینه‌ها به این عوامگرایی و عوامفریبی عادت کرده‌ایم. آن لحظه‌ای که حرف‌ها را می‌شنویم خوشمان می‌آید و شاید بلافاصله خود را ملامت کنیم که چرا موجب بازارگرمی کسی شده‌ام که علم، سواد، تجربه، انصاف و ادب لازم را ندارد. وقتی این هیزم آتش بگیرد به این راحتی مهار نمی‌شود.
_علی مطهری نماینده ادوار مجلس شورای اسلمی و داوطلب انتخابات ریاست جمهوری
-انتخاب هیجانی: باید دو شاخص را برای پست‌های اجرایی در نظر بگیریم، یکی تخصص و دیگری تقوا و تدین. ما یک‌مرتبه و تحت هیجانات، دست به انتخاب‌هایی می‌زنیم و فردی را در نقطه بالا قرار می‌دهیم که ظرفیت‌اش را ندارد و احتمال افسادش زیاد است. اگر این دو شاخص را در نظر بگیریم فساد هم کم می‌شود.
_غلامرضا مصباحی مقدم نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی و فعال سیاسی اصولگرا
۱-نگاه کوتاه مدت: دولتی می‌آید اقدامات دولت قبلی را خنثی کند و نادیده بگیرد و هر مجلسی می‌آید تلاش‌های مجلس قبلی را خنثی کند و نادیده بگیرد. اگر به فرض ساختاری شکل گرفته که شما نمی‌پسندید، از یک نگاه کوتاه مدت ناشی می‌شود و نه بلند مدت و چون چنین اتفاقی افتاده، مجالس و دولت‌ها یکدیگر را خنثی می‌کنند و در این بین منابع است که هدر می‌رود و هزینه‌هاست که افزایش پیدا می‌کنند و مردم هستند که در رنج قرار می‌گیرند.۲-انتخاب احساسی: در هنگام انتخابات احساسات تحریک می‌شود و مسائل بسیار حاشیه‌ای در متن قرار می‌گیرد و همه چیز را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، در حالی که آنچه مهم است اساس مشکلات کشور است.۳-رفتار ناسالم در مقطع انتخابات: متاسفانه برخی رسانه‌های ما مترصد این هستند که کاندیداهای نهایی مشخص شود و توپخانه را متوجه او کنند برای همین تصور من این است که کاندیداهای اصلی و نهایی کسانی هستند که رو پنهان می‌کنند و تا ماه‌های آخر صبر می‌کنند که وقتی می‌آیند خیلی توپخانه آن را تخریب نکند. الان ببینید کسانی که تاکنون مطرح شده‌اند چقدر حملات متوجه‌شان شده است. با اندکی مساله به حق یا ناحق طرف را به طور کامل نابود می‌کنند و از دور خارج می‌کنند. این غلط است. در انتخابات سالم رفتار کنیم، حسن‌ها و توانایی کاندیدای خود را بیان کنیم نه ضعف کاندیدای رقیب را. اگر این اتفاق بیفتد آن وقت بهتر فضای انتخابات شکل می‌گیرد.
حمیدرضا طیبی رییس جهاد دانشگاهی
-توافق نخبگان: وقتی ما می‌گوییم باید وفاق ایجاد شود به این معنی نیست که هر دولتی می‌آید وظیفه خود بداند که با تمام اقدامات دولت قبل مقابله کند. این مشکل جدی است که در کشور ما تبدیل به فرهنگ شده است…. در مسائل ملی کشور در حوزه اقتصاد، سیاست داخلی و سیاست خارجی نیازمند توافق نخبگان هستیم. ما هم همین را درخواست داریم که در بحث برنامه‌ریزی جامع باید این اتفاق بیفتد و اینطور نباشد که هر جناح سیاسی روی کار می‌آید خود را موظف به تخریب دولت قبل بداند.)
_حسین دهقان وزیر دفاع دولت اول روحانی، مشاور رهبر انقلاب و داوطلب انتخابات ریاست جمهوری
۱-فقدان حافظه تاریخی مشترک: هر حزب و گروهی که سر کار آمده جابه جایی گسترده ای را در نیروی انسانی اعمال کرده است و در چنین وضعیتی هم افراد برکنار شده تجارب خود را در اختیار مسئولان جدید قرار نداده اند. بر این اساس هیچگاه امکان استفاده از تجارب افراد قبلی در توسعه کشور فراهم نشده و حافظه تاریخی مشترک به عنوان پشتوانه حرکت جمعی بوجود نیامده است.۲-شنیدن انتقاد و پذیرش شکست: اگر وعده تورم تک رقمی دادیم اما موفق به اجرای آن نشدیم، مسئولیت شکست را بپذیریم و تقصیر را به گردن عوامل داخلی و خارجی نندازیم. در واقع هر زمان از موضع دفاع از عملکرد خود خارج شدیم، می توانیم مشکلات را حل کنیم. چرا روسای جمهور همه سرمایه خود را صرف می کنند تا به همه ثابت کنند حق با آنهاست؟! انتقادها را بشنویم مخصوصاً اگر از سوی مخالفان ابراز شده باشد.
_صادق خرازی دبیرکل حزب ندای ایرانیان:
-پاسخگو نبودن مسئولان: استبداد تاریخی ما چه قبل انقلاب، چه در ضمیر دولتمردان بعد انقلاب در دولت ها ریشه در همین پاسخگو نبودن است و این به یک فرهنگ تبدیل شده است. به طور مثال دولت طرح افزایش قیمت بنزین را اجرا کرد و همه می دانستند این کار خلاف است، اما بعد از ایجاد اعتراضات رئیس جمهور اعلام کرد که من بی خبر بودم. به گزارش آراز آذربایجان به نقل از ایسنا، اگر من جای رئیس جمهور بودم اعلام می کردم این جراحی برای اقتصاد کشور لازم است و اگر لازم باشد من جانم را در این راه می دهم. در حالیکه رئیس جمهور اینگونه رفتار نکرد و بدتر از آن یکی از نزدیکان رئیس جمهور گفت باید از روحانی ممنون باشیم که خود را در معرض اتهام قرار داد و ایثار کرد. این نوع ادبیات، ناکارآمدی را امری واقعی می_کند.
Arazazarbaijan.siyasi@gmail.com

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۲۴ ق.ظ

دیدگاه


4 × = بیست چهار