نوروز فصلی برای تحول و تغییر اندیشه

نوروز فصلی برای تحول و تغییر اندیشه

پروانه کرامتی
گروه خانواده وسلامت:عید کلمه ای است که وقتی از آن حرف می‌زنیم بدون لحظه‌ای درنگ یاد نوروز این عید باستانی می‌افتیم، عیدی که پیوندگاه ایران و اسلام و بهترین تجلی دین و فرهنگ به شمار می‌رود، عیدی که قدمت آن به هزاران سال قبل می‌رسد
کلمه‌ای که وقتی بر زبان جاری می‌شود همه را یاد خاطره‌‍‌های زیبا می‌اندازد، یاد خرید‌های قبل از سال نو، یاد ماهی‌های قرمزی که کل سال انتظار آن را می‌کشیدیم، تا اینکه اسفند از راه برسد و ماهی کوچکی داشته باشیم حتی چند ماه قبل از آن نامی هم برای ماهی‌های کوچک‌مان انتخاب می‌کردیم و وقتی که آن را می‌خریدیم زیر لب نجوا می‌کردیم » من تو را آنقدر بزرگ می‌کنم که راهی دریا شوی«؛ وقتی این ماهی می‌مرد قلب کوچک‌مان پر از اندوه برای یار از دست رفته می‌شد، ولی با این همه سبزه پرطراوت، سنجد پرعشق، سمنوی پربرکت، سکه پیروزی و سین سلامتی یعنی سیب در خفایای خاطر زنده می‌شد.
ولی در کنار همه این دلخوشی‌ها چشم و هم‌چشمی کنارش می‌آید، رفتاری ناپسند که این سنت حسنه را به یکی از خان‌های رستم مبدل ساخته است، خوش به حال رستم که کلهم هفت خان داشت اما عید نوروز ما هفت خان پیش از شروع دارد، هفت خان هم بعد از نوروز دارد.
دغدغه آن روزهای ما شاد شدن دل‌های مان بود، یکرنگی، صداقت، مهرورزی و صله رحم بود، اما این روزها به جای دیدن مهر و محبت، چشم‌های ما به ابزار اندازه‌گیری تبدیل شده است، در این رابطه باید به دانشمندان فیزیک باید بگوییم روی‌تان کم شد
ما ایرانی‌ها ابزاری پیدا کرده‌ایم که شما عمرا حتی فکرش را کرده باشید، آخر این روزها چشم‌های ما پسته و بادام‌های آجیل همسایه‌ها و فامیل را می‌سنجند، مارک لباس‌ها را می‌بینند و مقایسه می‌کنند و با لباس‌های خودمان بزرگی و کوچکی میوه‌ها را مقایسه می‌کنند و در کل به این نتیجه می‌رسد هر چه بیشتر، پرخرج‌تر و بزرگ‌تر باشد بهتراست، این روزها عقل‌مان همان چشم‌مان است.
از این ها که بگذریم شور و حال خریدهای قبل از عید قلب‌مان را در سینه می‌لرزاند چون همه در آن روزها عاشق بوی لباس‌ها و کفش‌های نو بودیم، آن روزها فقط نو بودن برای ما باارزش بود ولی این روزها برند بودن و گران بودن برای ما ارزش دارد
هر چه گران‌تر بهتر اما یادمان نرود در همین اطراف در همین حوالی کسانی هستند که آرزوی پوشیدن لباس سالم دارند، این جا است که باید بگوییم چشم جان می‌شود اگر آنها را هم ببینی، می‌شود دست از خودخواهی برداری، می‌شود حداقل در این روزها آرزوی یک کودک بی‌سرپرست را که در خیابان‌ها روزگار می‌گذارند برآورده کنی.
مگر باید هر سال احسان علیخانی با برنامه ماه عسل خود به ما تلنگر بزند که در خیابان آنها را ببینیم و حداقل مسخره‌شان نکنیم، در همین روزها وقتی دنبال بهترین آجیل، میوه، شیرینی و شکلات هستیم
تا علاوه بر شیرین‌تر شدن کام‌هایمان روی بعضی از افراد فامیل هم کم کنیم، کسانی هستند که از گرسنگی به یک تکه نان خشک هم قانع شده‌اند، کسانی که در مقابل همسر و فرزند شرمنده می‌شوند، کاش کمی در رفتارمان تجدیدنظر کنیم، اینها را گفتم تا رجعتی به روزهای خاطره‌انگیز گذشته داشته باشیم.یاد آن روزهایی برای ما زنده شود که اگر کسی دستش تنگ بود و شاید به خاطر پول اندک پشت میله‌های زندان بود، مراسم گلریزان برگزار می‌کردند، دل آن خانواده‌ها را شاد می‌کردند، ولی امروزه درهنگام خانه‌تکانی به جای تر و تمیز کردن وسایل خانه آنها را تعویض می‌کنند.
بیایید باور کنیم که این عید پیوندگاه قلب‌های‌مان بوده است نه محل جدایی ما از هم، وقتی تصمیم می‌گیریم در آستانه نوروز کاری انجام دهیم به همسر گرامی رحم کنیم این را به خاطر داشته باشیم که بسیاری از افراد هستند حتی خانه‌ای ندارند آن را برای سال نو آماده کنند، بیایید با تغییر فصل‌ها ما هم تغیییرهای خوبی داشته باشیم.لطفا گاهی به اطراف نگاه کنیم، به دست‌های پرپینه کودکان کار نگاه کنیم، به نگاه پدر و همسرانی نگاه کنیم که مقابل چشم‌های همسر و فرزندان خود شرمنده شده‌اند، به بی‌خانمان‌های شهرمان نگاه کنیم، خواسته زیادی نیست در همین حوالی اگر خوب بنگریم آنها را خواهیم دید.
کاش دهک‌های پردرآمد جامعه هم این را بدانند نعمتی که امروز به آنها عطاء شده است فردا از آنها درباره چگونه خرج کردن آنها سوال خواهد شد، درباره نحوه سرمایه‌گذاری آن سوال خواهد شد، در این میان باید به شهردار دست مریزاد گفت که گرمخانه‌ای هرچند دیر ولی به هر حال ساخته‌اند، نور گرماخانه‌ای که گرمابخش دل‌های افراد بی‌خانمان شده‌ است، اینها را با هم مرور کردیم تا بدانیم دراین اطراف فقط خودمان نیستیم، افراد دیگرهم هستند می‌شود بازیکنان تیم که ارقام نجومی دستمزد دریافت می‌کنند فقط اطراف‌شان را نگاه کنند
به خدا کلهم دلمان پوسیده بود و اینک از این خودبینی بعضی‌‌ها در حال نابودی است و از این چشم‌ و هم‌چشمی‌ها.
یاد عزیزان در گذشته دیده‌های ما را پر از اشک می‌کند، آنها را نباید فراموش کنیم چه‌بسا کسانی بودند که تا همین چند وقت قبل برای سال نو و خانواده خود برنامه‌ای داشتند ولی افسوس که امروز نیستند و جای خالی آنها احساس می‌شود از همین جا درگذشت یکی از بهترین والیبالیست‌های فقید رضا ابراهیمی را به خانواده بزرگ آذربایجان تسلیم می‌گوییم، و می‌خواهیم که ما را شریک غم خود بدانند.
نمایندگان محترم در مجلس شورای اسلامی نیز همزمان با آمدن اسفند ماه خانه‌تکانی کردند و همزمان با تغییر فصل اعضای مجلس تغییر یافت، راه‌ یافتن نفس‌های تازه‌ها و اندیشه‌های نو را به خانه ملت تبریک عرض می‌کنیم.
امیدوار هستم سال پیش رو سال عزت و سربلندی برای ایران اسلامی باشد و همه مردم سرزمینم عاشقانه سال کهنه را به پایان ببرند و سال نو را تحویل بگیرند.

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۴ ساعت ۶:۲۹ ق.ظ

دیدگاه


هفت + 8 =