مرگ خاموش همچنان در کمین پیکر بی‌جان دریاچه‌ارومیه

مرگ خاموش همچنان در کمین پیکر بی‌جان دریاچه‌ارومیه

فرخنده امیری
گروه اجتماعی: مرگ خاموش هم‌چنان در سواحل خشکیده و غمناک دریاچه ارومیه به کمین نشسته و سایه سنگین خود را بر پیکر بی‌جان آن افکنده است.اگر گذری در دریاچه ارومیه داشته باشید بوی مرگ را در تک تک تپه‌های نمک بیرون آمده از دل دریاچه را به خوبی می‌توانید استشمام کنید.دریاچه ارومیه که مردمانش به زبان عام دریا تلفظش می‌کنند دیگر از های و هوی و شر و شور مسافرانش لذت نمی‌برد چراکه مرگ خاموش در این دریاچه قابل لمس است.با این حال گردشگران دریاچه ارومیه هنوز همان ذوق را به دنبال خود به سواحل خشکیده دریاچه می‌آورند و هنوز چشم امید به قول‌های داده شده مسئولان و رئیس جمهور دارند چراکه تصمیم ندارند لحظه‌ای تصور خشکی یگانه نگین فیروزه‌ای آذربایجان را در سر بپرورانند.می‌توان دلیل این همه امید برای احیای دریاچه ارومیه را دریاچه‌هایی به مانند سالت و آرال خواند چراکه دریاچه آرال نیز زمانی از خشکی خود رنج می‌برد اما اکنون با مدیریت دقیق و تدابیر اندیشیده ۴ برابر زمان خشکی‌اش آب دارد.در واقع حکایت دریاچه ارومیه حکایتی است که با دستان خود آب را بر رویش بستیم، چراکه با ساخت و احداث پل میان‌گذر، الگوی کشت نامناسب و ساخت ده‌ها سد، شاهد تشنه لب ماندن بزرگ‌ترین دریاچه داخلی کشور و دومین دریاچه شور جهان شدیم.ماجرای اخیر خشکی دریاچه ارومیه از زمانی شروع می‌شود که عیسی کلانتری دبیر فعلی ستاد احیای دریاچه ارومیه ۱۲ سال پیش به مسئولان وقت آن دوره هشدار داده بود و غفلت ۱۲ ساله اکنون گریبان‌گیر تقریبا ۷ میلیون نفر مردم آذربایجان غربی و شرقی و بسیاری از مردم منطقه شده است.خشکی دریاچه ارومیه باعث بحران‌هایی بسیاری می‌شود که افزایش دما ۱۰ الی ۱۵ درجه‌ای، به بار آمدن طوفان نمک و از بین رفتن کشاورزی منطقه بر اثر این طوفان، مهاجرت چند صد هزار نفر مردم آذربایجان و هجوم آن‌ها به مرکز ایران، از بین رفتن آرتمیا تنها موجود زنده و با ارزش دریاچه و تغییر مسیر مهاجرت پرندگان از جمله بحران‌هایی است که خشکی نگین فیروزه‌ای آذربایجان به دنبال دارد.البته این بحران‌ها تا قسمتی اتفاق افتاده است و سبب خیلی آسیب‌ها شده است که کشته شدن میلیون‌ها حشرات دریایی، هزاران پرنده و صدها گوزن زرد ایرانی شده است که با هربار دیدن این صحنه‌ها در اطراف دریاچه غم بزرگی در دل سنگینی می‌کند.می‌توان یکی از دلایل خشکی دریاچه را برگردن عامل انسانی انداخت اما در این میان ساخت پل میان‌گذر نیز از اساسی‌ترین و اصلی‌ترین دلیل خشکی دریاچه ارومیه شد که با احداث آن سبب بسته شدن روزنه‌های چشمه‌های نگین فیروزه‌ای آذربایجان شد.در واقع اگر مدیریت بهتر و نظارت دقیق‌تری بر پروژه های عمرانی که این چنین حساس بوده و بر سیستم اکولوژیک یک یا دو استان تاثیرگذار است داشته باشیم از بحران‌های که تهدید جدی را به دنبال خود بین مردم می‌کشند در امان می‌مانیم.از نخستین قول‌هایی که سبب امیدوار شدن مردم آذربایجان‌غربی شد قول رئیس جمهور پیش از انتخابات بود که در ورزشگاه شهیدان »آهندوست« به احیای دریاچه ارومیه اشاره کرد و گفت: در مرکز مطالعات استراتژیک کارگروه ویژه دریاچه ارومیه تشکیل شده است که از خشکی آن جلوگیری شود.وی هم‌چنین با اشاره به انتقال آب خزر به دریاچه ارومیه بیان کرد: این کار بر اساس محاسبات صورت گرفته با ایجاد دریاچه‌های مصنوعی در مسیر راه و فروش زمین‌هایی که حاصل می‌شوند بیش از ۷۰ درصد مخارج تامین می‌شود.در رابطه با انتقال آب خزر به دریاچه ارومیه نیز تاکنون هیچ اقدام مثبتی انجام نگرفته و تنها تشکیل جلسه‌هایی بر مبنای انتقال آب مازندران به دریاچه صورت گرفته که این نیز هیچ مطالعه‌ و نتیجه‌ای در پی نداشته است.پس از قول رئیس جمهور، قول عیسی کلانتری بود که در نخستین جلسه ستاد احیای دریاچه ارومیه به مردم داد و گفت: برنامه داریم تا ۱۲ سال آینده دریاچه ارومیه را احیا کنیم و از به خطر افتادن زندگی ۶-۷ میلیون نفر جلوگیری کنیم.حال با گذشت یک و نیم سال هیچ قولی جز بارندگی که از سوی پروردگار نازل شد تحقق نیافت، بارش باران علاوه بر این که تراز دریاچه را افزایش داد سبب راحت شدن مسئولان نیز گشت چراکه تاکنون اقدامی انجام نداده بودند و با بهانه بارندگی چند ماه گذشته نیز این بار مسئولیت خیلی کمتر از گذشته بر دوششان سنگینی می‌کند.با این حال چشمان امید مردم هنوز به دهان مسئولانی دوخته شده است که هر روزه با قولی جدید برای احیای دریاچه ارومیه در جلسات مختلف حاضر می‌شوند.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۰۷ دی ۱۳۹۳ ساعت ۵:۴۳ ق.ظ

دیدگاه


چهار + = 8