قداست قلم به شرافت پیام آن است

قداست قلم به شرافت پیام آن است

گروه فرهنگی: آن روز که خداوند مرا آفرید و با دست قدرت خویش، بر سینه لوحم کشید تا سرنوشت همگان را بر آن صفحه رقم زنم، موقعیت و منزلتم آن چنان بالا رفت که آفریننده همه آفریده‌ها، بر من و آثارم سوگند یاد کرد و فرمود: ن وَالقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَ؛ سوگند به قلم و آنچه می‌نویسند.
من که آمدم، حیات معنوی انسان را جانی تازه بخشیدم و در درون جان‌ها، راهی تازه گشودم. با رنگ عشق، هستی را نورباران کردم؛ هر چند این رنگ چون شب، سیاه و ظلمانی بود، ولی میوه‌ای سرخ، به سرخی خورشید به گاه طلوع و غروب داشت و آن میوه سرخ و شیرین، شهید بود که شهیدان، میوه درخت توان‌مند قلم‌اند؛ مگر آن سید ابرار و رسول بزرگوار نفرمود که مرکب سیاه دانشمندانِ آگاه، برتر از خون شهیدان است. سوگند خداوند به قلم و نوشته قلم را قداست و نوشتن را حرمت بخشیده است.
درخت قلم، اگر ریشه در تعهّد و تدیّن داشته باشد، میوه‌اش شیرین و ماندگار است. ارزش هر قلم، به پیام آن است و عظمت نوشته، به محتوایش. قلم‌های شهید پرور، عشق‌های برتر را بذرافشانی می‌کنند و شور شهادت‌طلبی را در رواق دل‌ها می‌تابانند و شهیدان را در معراج شهادت، از خاک تا خدا پیش می‌برند. چه دست‌هایی قلم شده تا قلم در دست پاکان قرار گیرد و چه بسیار نویسندگان شجاع که شهید قلم شده‌اند. نویسنده متعهّد، تک‌تیراندازِ میدان نبرد اندیشه‌هاست و برای پیروزی، نیازمند مهارت، دقت ،هدف‌گیری، لحظه‌شناسی وسرعت عمل است.
قلم حافظ علوم و دانش‌ها، پاسدار افکار اندیشمندان، حلقه اتصال فکری عالمان و پُل ارتباطی گذشته و آینده بشر بوده، و حتی ارتباط آسمان و زمین نیز از راه لوح و قلم به دست آمد. قلم، انسان‌هایی را که از نظر زمان و مکان جدا از هم زندگی می‌کنند، پیوند می‌دهد؛ گویی همه متفکران بشر را در تمام طول تاریخ و در تمام نقاط زمین، در یک کتاب خانه بزرگ جمع می‌بینی! در این کتاب خانه، سخنان آسمانی و زمینی جمع است، از سقراط گرفته تا ابن‌سینا و معاصرانمان. از قرآن و نهج البلاغه تا اَوسْتا و انجیل. همه و همه هستند قلم ، رازدار بشر و خزانه دار دانش‌ها و جمع آوری کننده تجربه‌های قرن‌ها و دوران‌هاست و اگر قرآن به آن سوگند یاد می‌کند، به همین دلیل است؛ زیرا همیشه، سوگند به امری بسیار پرارزش و محترم یاد می‌شود.
خداوند متعال در قرآن مجید، افزون بر آن که نام سوره‌ای را قلم می‌نهد، تا آن‌جا برای این موضوع به ظاهر کوچک اهمیت قایل است که به آن و آن‌چه با آن نوشته می‌شود، سوگند یاد می‌کند. چه سوگند عجیبی! در واقع آن چه به آن در این‌جا سوگند یاد شده، ظاهرا موضوعی کم اهمیت است؛ یک قطعه نی یا چیزی شبیه به آن و کمی مادّه سیاه رنگ، سپس نوشته‌هایی که بر صفحه کاغذ ناچیز رقم زده می‌شود؛ اما در واقع، این قلم، همان چیزی است که سرچشمه پیدایش تمام تمدّن‌های انسانی، تکامل دانش‌ها و بیداری اندیشه‌ها به شمار می‌آید.
قلم، منشأ هدایت و آگاهی بشر است تا آن‌جا که زندگی بشر را به دو دوران تقسیم می‌کنند: دوران تاریخ و دوران پیش از تاریخ. دوران تاریخ، از زمانی آغاز می‌شود که خطْ اختراع و انسان دست به قلم شد و توانست ماجرای زندگی و تجربه‌های خود را بر صفحه‌های کاغذ بنویسد.
دین مبین اسلام، برای قلم و نوشتن، ارزش خاصی قائل است. گاه در کلام امیر بیان، حضرت علی علیه‌السلام می‌خوانیم که: عقلِ نویسنده، در قلم اوست و گاه از زبان رسول مکرّم اسلام می‌شنویم که سه صداست که حجاب‌ها را پاره می‌کند و به پیشگاه با عظمت خدا می‌رسد و یکی از آن‌ها صدای گردش قلم‌های دانشمندان به هنگام نوشتن است. خداوند متعال در قرآن مجید هم، گاه به قلم و نوشته آن سوگند یاد می‌کند و گاه، آن را وسیله تعلیم خود برمی‌شمارد، هر آینه عظمت و بزرگی قلم، این سلاحِ انسان‌ساز را بیش‌تر درک می‌کردیم.
قلم چشمه است، آن را نخشکانیم. قلم چشم است تا قدم از قدم برداریم و پیش پایمان را ببینیم، آن را کور نکنیم. قلم عصاست، نه فقط برای پیران که همگان بدان تکیه می‌کنند. قلم، تنها عصای دست نیست، فرهنگ، اندیشه، تفکر و فرهیختگی،همه بر این عصا تکیه کرده‌اند، این عصا را نشکنیم. قلم زبان است، سخن می‌گوید، جنبش دارد، حیات قلم را نگیریم. قلم مقدّس است. قلم، همان وسیله‌ای است که خداوند با آن تعلیم نمود. پس هشدار که قلم را به خواهش‌هامان نیالاییم و بی‌حرمتش نسازیم؛ چنان‌چه در کتاب مقدس می‌خوانیم: زینهار، تا کلام را به خاطر نان نفروشی و روح را در خدمت جسم درنیاوری… اگر می‌فروشی، همان بِهْ که بازوی خود را، امّا قلم را، هرگز!.در فرهنگ اسلامی، مسأله قلم و نویسندگی، از موقعیت و ارزش بسیار والایی برخوردار است. در حدیثی آمده است که نوشته تو، بهترین چیزی است که از تو سخن می‌گوید؛ یعنی تنها نشانه‌ای که از تو در روزگاران آینده باقی می‌ماند و تو را جاودانه می‌سازد، نوشته‌ات است. این که در روایات می‌خوانیم: دانشمندان، تا دنیا باقی است، در طول زمان جاودانه می‌مانند هم، مخصوص عالمان و دانشمندان قلم به دست است که با نوشته‌های پُربار و بی‌بدیل خود، فرهنگ غنّی اسلام را پُربارتر ساخته، به انسان‌سازی این مکتب سراسر نور، کمک کرده‌اند؛ آن‌ها که به این کلام گهربار ولیّ امر خویش، حضرت امام خمینی رحمهم‌الله لبیک گفتند که: باید برای آتیه دنیا، امروز نویسندگان و گویندگان فکر بکنند و مردم را آگاه بکنندقلم سه امتیاز دارد که در بیان آن‌ها را نمی‌بینیم: باقی بودن:سخن فرار می‌کند و نوشته باقی است. امیر مؤمنان علی علیه‌السلام در سخن جالبی می‌فرماید: دانش را با نوشتن در بند کنید تا باقی بماند و از کفتان نرود.
دقیق بودن:بیان و سخن معمولاً دقیق نیست. اگر قرار بود کتابی که هزار سال پیش نوشته شده، زبانی به ما می‌رسید و در جایی نوشته نمی‌شد، هیچ گاه به طور دقیق به ما نمی‌رسید و در واقع ما کتاب دیگری را پیش روی خود می‌دیدیم. عمیق بودن:مطالب نوشته عمیق و فکرشده است؛ در حالی که به طور معمول سخنان، بدون تأمل گفته می‌شود و کم محتواست. نویسندگان گاه یک ساعت فکر می‌کنند و یک خط می‌نویسند، ولی در سخن نمی‌توان آن دقت را رعایت کرد.
علامه طبرسی رحمه‌الله در این مورد می‌نویسد: بیان دو گونه است: بیان زبان و بیان قلم. بیان زبان، با گذشت زمان کهنه می‌شود و از بین می‌رود، ولی بیان قلم تا ابد باقی است.مرحوم علامه طبرسی رحمهم‌الله ، در تفسیر مجمع البیان، در مورد قلم می‌نویسد: پایه امور دین و دنیا بر دو چیز است: قلم و شمشیر و شمشیر زیر پوشش قلم قرار دارد.
قلم را نباید به دست نااهلان سپرد. قلم در دست نابخردان که نمی‌دانند چگونه از آن استفاده کنند یا غرض‌ورزان که نمی‌خواهند از آن به شیوه صحیح استفاده کنند، همان تیغِ از نیام برکشیده به دست زنگی مست است که لجام گسیخته، کیانِ اسلام و انقلاب را به مخاطره می‌اندازد.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴ ساعت ۴:۳۷ ق.ظ

دیدگاه


چهار + = 12