فضای مجازی رقیب قدر فرهنگ کافه نشینی

فضای مجازی رقیب قدر فرهنگ کافه نشینی

گروه فرهنگی: کافه‌نشینی هرچند فرصتی برای پاسخ به بخشی از نیازهای افراد جامعه است اما کافه‌ها از منظر فرهنگی می‌توانند محل تولد نیازهایی تازه هم باشند.
قهوه‌خانه‌ها جایگاهی معین و قابل تحلیل در فرهنگ و سنت ما داشته و دارند اما بهانه ارجاع به این خاطره جمعی صورت تازه و به روز شده این محفل اجتماعی است؛ کافه‌ها، که برخی صاحب‌نظران ماهیت و سرشتی مشابه با قهوه‌خانه‌ها برای آن‌ها درنظر می‌گیرند، حالا هویتی تازه در جامعه پیدا کرده‌اند. حالا این محفل‌های عجین با عطر قهوه‌های فرنگی غالبا برای گوشه‌نشینی به کار می‌آیند و کم نیستند آن‌ها که به آرزوی »در جریان نبودن« به نیمکت‌های چوبی کافه‌ها پناه می‌برند.
فارغ از جایگاه و کارکردی که امروز کافه‌ها در مختصات زندگی شهری پیدا کرده‌اند، ظرفیت موجود در این پدیده برای سامان‌دهی جریان‌های فرهنگی، بهانه شد تا سراغ طرح این سوژه برویم که اساسا این وعده‌گاه‌ها چه نسبتی با فرهنگ امروز جاری در متن جامعه دارند و برگزاری برخی رویدادهای فرهنگی از جنس رونمایی کتاب و آلبوم موسیقی و یا دورهم نشینی اهالی فرهنگ و هنر، چقدر متناسب با ماهیت این پدیده است؟
به زبان تازه‌تر تلاش کردیم به این سوال پاسخ دهیم که »کافه‌ها« امروز به چه کار می‌آیند و بر مبنای تعریفی که از ظرفیت‌های فرهنگی این پدیده می‌توانیم داشته باشیم چه کارکردهای تازه‌ای می‌توان برای آن متصور بود؟
کافه و قهوه‌خانه؛ فضایی مکمل خانواده
ابراهیم فیاض جامعه‌شناس و استاد دانشگاهی است که غالبا نگاهی متفاوت به پدیده‌های اجتماعی دارد و از منظر طرح دیدگاه‌های خاص در میان صاحب‌نظران این حوزه شهرت پیدا کرده است. فیاض در تحلیل ماهیت »کافه« و کارکردهای آن می‌گوید: کافه در واقع همان قهوه‌خانه‌ای است که در دوره عثمانی در ایران متولد شد، بعدها به اروپا رفت و به نوعی می‌توان آن‌را فضایی مکمل فضای خانواده توصیف کرد. قهوه‌خانه‌ها غالباً کارکرد محلی داشتند؛ مثل مساجد قدیم که محل عبادت جمعی خارج از خانه بود، قهوه‌خانه‌ها هم به‌نوعی محل اجتماع و دورهم‌نشینی خارج از خانه بود و اطلاعات و اخبار هم در قالب آن در محله‌ها منتشر می‌شد؛ چیزی شبیه همین کانال‌ها و شبکه‌های اجتماعی موجود در فضای مجازی امروز.فیاض: کافه هم مانند بسیاری چیزهای دیگر از ایران برخاسته، به غرب رفته و با تغییراتی مجدد به ما بازگشته است. تغییری هم که در این مسیر پیدا می‌کند تبدیل »قهوه‌خانه« به »کافی‌شاپ« یا »قهوه‌فروشی« استفیاض درباره نسبت این پدیده با هویت ملی ایرانیان هم می‌گوید: از دوره صفویه ما شاهد شعر‌خوانی در قهوه‌خانه‌ها بودیم که پایه‌گذار شکل‌گیری اولین نشانه‌های هویت و فرهنگ ملی ایرانیان بود، چیزی شبیه تئاتر و سینمای امروز. به تعبیری انگار جای خالی رسانه‌هایی مانند تلویزیون را هم همین قهوه‌خانه‌ها پر کرده بودند، کمااینکه همین امروز هم اگر به کافه‌های ترکیه بروید، حتما تلویزیون در آن‌ها حضور دارد و مورد استفاده قرار می‌گیرد.
سنگینی سایه اقتصاد بر ماهیت فرهنگی کافه‌ها
این جامعه‌شناس درباره جایگاه کافه‌ها در جامعه امروز ایرانی، فارغ از سبقه فرهنگی آن به طرح این سوال می‌پردازند که؛ »ابتدا باید ببینیم این پدیده در جامعه امروز کارکرد دارد یا خیر؟« و سپس ادامه می‌دهد: مهم است بدانیم این پدیده کارکرد واقعی دارد یا دچار کژکارکردها شده است. کمااینکه این پدیده هم مانند بسیاری چیزهای دیگر از ایران برخاسته، به غرب رفته و با تغییراتی مجدد به ما بازگشته است. تغییری هم که در این مسیر پیدا می‌کند تبدیل شدن »قهوه‌خانه« به »کافی‌شاپ« یا »قهوه‌فروشی« است. این یعنی بعد اقتصادی آن به نسبت کارکرد اجتماعی‌اش پررنگ‌تر شده است.فیاض در ادامه به ابعاد اجتماعی استفاده از »کافه‌ها« در جامعه امروز هم اشاره می‌کند و با اشاره به نقش این پدیده در شکل‌گیری نوعی از روابط می‌گوید: امروز یکی از کارکردهای مرسوم کافه‌ها کارکرد »عشقی« است. جوان هایی که به دنبال برقراری رابطه هستند، در دسترس ترین فضایی که برای آغاز این رابطه می‌توانند در اختیار داشته باشند همین کافه ها است.وی در ادامه می‌افزاید: در جامعه امروز زندگی‌های انفرادی و تک‌نفره در حال رواج است. در چنین شرایطی کافه‌ها تبدیل به بستری برای پر کردن خلاء رابطه با دیگران می‌شود. در این مسیر هم طبیعتا انسان‌ها نیازهای مختلفی دارند که در قالب کافه‌نشینی تلاش می‌کنند به آن‌ها پاسخ دهند.محفلی برای آن‌ها که قافیه را باخته‌اند!
این جامعه‌شناس درباره لزوم بازتعریف ظرفیت فرهنگی و اجتماعی کافه‌ها هم می‌گوید: آنچه امروز در قالب نشست‌های به ظاهر فرهنگی در کافه‌ها شاهد برگزاری آن هستیم، غالبا مربوط به طیفی از افراد است که به ظاهر قافیه زندگی را باخته‌اند و دوره خود را تمام شده می‌دانند. حتی گروهی از آن‌ها مربوط به فرهنگ گذشته‌ای هستند که امروز نشانی از آن نیست و می‌توان آن‌ها را ورشکسته‌های فرهنگی دانست.
انگار سر پیری کاری جز این ندارند که در گعده‌هایی این مدلی دور هم جمع شوند و شعری هم بخوانند.وی درباره مخاطبان جوان این جنس نشست‌های فرهنگی در کافه‌ها هم معتقد است: جوان‌ترها که کمتر مشتری این برنامه‌ها هستند و آن تعداد هم که هستند، پیرو و دنباله‌رو همین گروه ورشکسته محسوب می‌شوند. شاید برخی از آن‌ها به‌دنبال یک نوع نوستالژی می‌گردند و عده‌ای دیگر هویت‌یابی برای خود می‌کنند.
به همین دلیل هم معتقدم این جوانان هم در واقع به‌دنبال رفع همان نیازهای عاطفی و ارتباطی خود می‌گردند و گویی رونمایی از کتاب و انتشار آلبوم موسیقی تنها برای آن‌ها حکم بهانه را دارد.شاید در سنت اروپایی و در دوره‌هایی به خصوص در دهه‌های ۶۰?? و۷۰ ?? میلادی کافه‌ها کارکردهای دیگری به خصوص برای جنبش‌های کارگری و عمدتا جریان‌ها چپ پیدا کردند که غالبا به‌دنبال نگاه‌های عدالت‌جویانه بودند و نمود آن هم در موسیقی کافه‌ای آن دوران بروز پیدا کرد. در این دوره‌ها کافه‌ها کارکردهای جدی‌تری برای جریان‌های روشنفکری پیدا کردند و حتی چهره‌هایی مانند ژان پل سارتر و آدورنو ، کافه‌نشین بودند.
فضای مجازی؛ رقیب قدر کافه‌ها
نوروزی درباره ظرفیت »کافه« برای تبدیل شدن به مراکز تأثیرگذار فرهنگی اما به نکته جالبی اشاره می‌کند: حتما چنین ظرفیتی را می‌توان برای کافه‌های قائل شد اما امروز این پدیده رقیب قدری به نام فضای مجازی دارد. فضایی که به راحتی در آن تبادل نظر صورت می‌گیرد و شاهد کنش‌ها و واکنش‌های فرهنگی و اجتماعی هستیم. گویی فضای مجازی تا حد زیادی انرژی افرادی که دغدغه‌هایی از این جنس دارند را معطوف به خود کرده است.
در یک دوره‌ای اساسا کافه‌ها محل بروز این کنش‌ها و واکنش‌ها بودند و تعاملات رودررو در حوزه فرهنگ و هنر در این محافل رقم می‌خورد اما این نقش به واسطه حضور فضای مجازی به‌شدت کم رنگ شده است. حتی هنرمندان هم در شرایط امروز ترجیح می‌دهند در فضای مجازی گفتگو و تبادل نظر داشته باشند.این کارشناس فرهنگی در ادامه می‌گوید: شاید اگر فضای مجازی تا این اندازه گسترده نبود، می‌شد تصور کنیم بخش قابل توجهی از کمپین‌ها و جریان‌سازی‌هایی که امروز در قالب شبکه‌های اجتماعی شاهد شکل‌گیری آن هستیم؛ در کافه‌ها سامان بگیرند. اما واقعیت امروز حضور گسترده فضای مجازی است.به گزارش آرازآذربایجان به نقل از مهر ، کافه‌نشینی به لحاظ اجتماعی نماد یک مدل سبک زندگی و حتی شاید یک نوع جهان‌بینی هم باشد، جهان‌بینی مبتنی‌بر »دمی خوش بودن«. این نگاه را می‌توان به پدیده کافه‌نشینی امروز داشت اما نمی‌توان برای آن کارکرد فرهنگی و اجتماعی در نظر گرفت .

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۶ ساعت ۷:۵۳ ق.ظ

دیدگاه


× هشت = 16