یک خاطره کوچک اما بزرگ

یک خاطره کوچک اما بزرگ

علی رزم آرای
گروه فرهنگی:نوشتار زیر بخشی از خاطرات آزاده سرافراز حاج علی اسماعیل زاده است که مربوط به عملیات والفجر۸ و شب این عملیات است.
حاج علی به همراه تعداد زیادی از هم رزمانش در این عملیات به اسارت نیروهای بعثی در می¬آید و به مدت ۶ سال در اسارت بوده است:
»قبل ازعملیات یک پدر و پسر در گردان بودند به نام¬های شهید اسمعلی حیدری و حاج یعقوب حیدری. (که حاج یعقوب شوهرعمه علی¬اکبر محمدی بود اسمعلی حیدری هم پسرعمه¬اش بود، علی¬اکبر محمدی هم برادر شهیدعسگر¬محمدی بود.)
شبی که قرار بود حرکت کنیم، من خودم به آقای حیدری خیلی التماس کردم، بیش از حد التماس کردم و گفتم: حاجی تو می‌آیی اجازه بده پسرت برگردد. هردوی شما با هم نیایید، هردو می‌دانید به سمتی می‌رویم که احتمال برگشت صفر است.
پسرش جوابم را داد: مرا از مسیر جدا نکنید بگذارید بیایم. خود حاج یعقوب هم گفت: علی آقا، پدر و پسر به خاطر این مملکت آمده‌ایم بگذارید اگر قرار است فرزندم شهید بشود مقابل چشمانم شهید شود، برای این خاک جانش را بدهد، با این حرف‌ها ما را جدا نکنید. بگذارید که بیاید؛ که آمدند.
اسمعیلی شهید شد و حاج یعقوب برگشت و سال ۷۲ یا ۷۳ در تصادف فوت کرد. در واقع حاج یعقوب حیدری هم از بازماندگان این عملیات بود که برگشته بود. قبل از این گفتم که یکی از دوستان بسیجی در عملیات ا…اکبری گفت ۱۷ یا ۱۸ نفر از بچه‌ها عقب ماندند و زمین گیرشدند و جلو نیامدند. حاج یعقوب از این نفرات بود.«
حاج علی : اگر دقت کنید در کشورهای دیگر با اینکه سابقه جنگ وجود دارد برای نمونه کسی پیدا نمی¬کنید که اینطور حرف بزند و یا یک جوان این گونه عاشقانه به خاطر ارزش¬های انقلابی، دینی و میهنی¬اش به سمت مرگ برود پدر هم نه تنها جلویش را نمی¬گیرد که بلکه مشوقش هم می¬شود. علت تشویق هم راه قرآن راه مملکت و راه امام(ره) است؛ بگذار برود و جانش را بدهد… این سه کلمه خیلی مهم است. برای نسل امروز ما هم باید مهم باشد که راه امام (ره) یعنی چه؟ امام (ره) که بود؟! ای کاش امام(ره) را به نسل‌ها جدید و جوانان امروز درست معرفی کنیم. چون اگر بتوانیم درست و خوب معرفی کنیم، قطعاً روح و جان جوانانی که آن روزها، حماسه در حماسه می¬آفریدند، در جان جوانان امروز هم حلول خواهد کرد.
نباید با شنیدن جملاتی نظیر»جوان¬های امروزی قادر به خلق یا تکرار آن حماسه¬ها و آن سال¬ها نیستند و توان این را ندارند«، مایوس شویم! من مخالف این عقیده هستم چون اگر آنها نمی‌توانند حماسه آن چنانی خلق کنند، حتماً ما مقصر هستیم! ما نتوانستیم آن روزها را برای این نسل خوب ترسیم کنیم! ما باید آن روزها را درست ترسیم کنیم.
ما باید امام(ره) را به شکل درست معرفی کنیم جوانان باید بدانند امام(ره) که بود و چه عظمتی داشت و به دنبال چه بود. جوان امروز باید این را بفهمد و بداند رزمندگان و بسیجیان، آن روزها با کدام دلیل معرفتی و قلبی در مسیر جبهه¬ها گام گذارده بودند؟! برای پست؟، پول؟، مقام؟ و… درحالی که در جبهه‌ها پول و پستی وجود نداشت تنها چیزی که وجود داشت مرگ بود! نکند آمده بودند که خاک و زمین بگیرند برای ساختن خانه و… نه این‌ها نبود! پس چه انگیزه‌ای باعث می‌شد این‌ انسان‌ها به طرف مرگ بروند؟! آن روزها به چه چیزهایی ارزش گفته می‌شد؟! ارزش‌ها را باید تبیین کنیم اگر بتوانیم ارزش‌ها را برای نسل‌های امروز و نسل‌های بعدی تبیین کنیم مطمئناً جوان‌هایی با همان روحیات پرورش پیدا خواهند کرد. ما ارزش‌ها را نتوانستیم تبیین کنیم.
شاید بعد از جنگ مشغله‌هایی وجود داشت که باعث غفلت شده. ولی امروز، روز غفلت نیست ما باید جنگ را آن طور که بود همراه با حقایقش تبیین کنیم، ارزش‌های دفاع و دفاع مقدس را تبیین کنیم، جنگ خوب نیست، هنر نیست، کشتن و کشته شدن خوب نیست بلکه زشت هم هست مگر درست است که انسانی انسان دیگر را بکشد؟ در راه خدا کشتن و کشته شدن ارزشش در چیست؟
تشریح کنیم چه چیزهایی برای راه خداست؟! اگر می گوییم فلان چیز فی‌سیبل ا…است باید بگوییم چرا فی‌سبیل ا…است! اول باید به جامعه معرفی کنیم و بگوییم دشمن که بود؟ به دنبال چه بود و با چه فکری آمد و زمانی که آمد چه کارها کرد؟ ما که فجایع بستان و هویزه را فراموش نکرده¬ایم.
فراموش نکردیم که با نوامیس مردم درست¬تر اینکه با نوامیس ما چه کردند؟! یا فجایع موسیان را فراموش نکردیم. ما باید تبیین کنیم حین اینکه به عراق حمله می¬کردیم، دفاع می-کردیم ما حمله نمی¬کردیم، دفاع می¬کردیم.
حمله ما دفاع بود. چون ما اگر حمله نمی¬کردیم، دشمن برای اشغال هرچه بیشتر کشور حمله می¬کرد. ما باید دفاع می¬کردیم اصلاً هجوم ما دفاع بود، بازهم تکرا می‌کنم ما باید اهداف دفاع را به نسل¬های فعلی و بعدی حداقل برای نسل کنونی تبیین کنیم و درست هم تبیین کنیم.
از این بابت که اگر دوباره جنگی رخ بدهد رزمندگان آن روز باز هم هستند ما باز هستیم برای اینکه ما طلبکار ملت نیستیم، اگر آن روز رفتیم برای اهداف و ارزش-هایمان رفتیم، به همین دلیل بر کسی منتی نیست، چون ما با خدا معامله کردیم.
معامله¬ای به این زیبایی و چنین ارزشمندی را نمی‌توان هیچ شمرد و به راحتی از دست داد. بنابراین اگر آن روز و در آن عملیات ۲۶۰ یا ۲۸۰ نفر عاشقانه جان می‌دهند، به همین دلیل است.
آن روز فرماندهان ما به هدفشان رسیدند و جلوی یک حرکت بزرگ دشمن را گرفتیم، این درست! اما نتیجه اصلی این ایستادگی این بود که منجر شد دو سال منطقه فاو در دست ایران بماند یعنی دست دشمن دو سال از خاک ما دور ماند یعنی نوامیس ما به مدت دوسال، کمتر در معرض خطر ماندند.
این‌ها ارزش‌های بزرگی هستند و ارزش دارد که به خاطر این‌ها انسان جانش را هم بدهد!
منابع:
به نقل از کتاب ستارگان در زنجیر سال۱۳۹۴- نشر کتاب خوبان- به قلم علی رزم¬آرای

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۰۲ آذر ۱۳۹۴ ساعت ۶:۲۵ ق.ظ

دیدگاه


1 × = هشت