ضرب‌المثل‌ها؛استراتژی فرهنگی، اندیشه فولکلوریک

ضرب‌المثل‌ها؛استراتژی  فرهنگی، اندیشه فولکلوریک

علی رزم آرای
گروه فرهنگی: ضرب¬المثل¬ها نشانگر دید گاه¬ها و استراتژی فرهنگی هر ملت هستند. ضرب¬المثل¬ها یکی از مهم‌ترین ابعاد جهان¬بینی یک فرهنگ انسانی به شمار می¬آیند. رفتار اجتماعی، کارکردهای جمعی و فردی انسان در یک جامعه با عیار این ضرب¬المثل¬ها تعیین پیدا کرده و سنجیده می¬شود. در واقع طرح یک ضرب¬المثل در انجام و یا فرجام یک عمل و یا گفتار، نتیجه و معنای آن ضرب¬المثل محسوب می¬شود.ضرب¬المثل¬ها بخشی از فرهنگ عامه است که هم پای ادبیات، اسناد گویا روشن و تجربی از شیوه زیستن یک ملت در قالب تاریخ و فرهنگ خود را ارائه می¬دهد. از این رو یکی از نمودهای بارز در تجسم رفتارها و گفتارها و پندارهای نهادی شده انسان در یک فرهنگ اجتماعی است.ضرب¬المثل¬ها خود به مجموعه¬ای غنی که پشتوانه شفاهی زبان و ادبیات یک فرهنگ محسوب می¬شود، تعلق دارند: فرهنگ شفاهی. فرهنگ شفاهی که به عنوان ستون فقرات فرهنگ فولوکلوریک یک ملت و یک فرهنگ شناخته می¬شود، عمیق¬ترین و غنی‌ترین منبع اعتقادی و باورهای مبتنی بر جهان‌بینی در تاریخ فرهنگی یک ملت به شمار می¬آید.در فرهنگ شفاهی و عامیانه یک ملت می¬توان زوایا ، نحوه و نوع، گستره و فرم¬های مختلف را در تبیین جهان پیرامون، علت و علل اتفاقات و نتایج اعمال مانند ضرب¬المثل¬ها، متل¬ها و قصه‌ها، افسانه¬ها و اساطیر، آداب و سنن، موسیقی و شعر، نغمات و ترانه¬ها و امثالهم را دید و شناخت.در لابه لای این فرم¬ها و شکل¬ها به هر نحو که شده خرافات نیز رسوخ دارد و متأسفانه خرافات در کنه و عمق این اعتقادات حضور دارد و گاهی چنان به بدل از اصل این باورها و اعتقادات تبدیل شده که در مواقعی تشخیص آن غیرممکن می¬شود و باز هم متأسفانه این گونه خرافه¬ها نقش اصلی‌ را نیز در زندگی اجتماعی و فردی انسان¬ها در فرهنگ خود، بازی می‌کنند. در کشور ما ایران که خود متشکل از فرهنگ¬های مختلف انسانی است و چندین زبان زنده و غنی در محیط و بستر آن حیات دارند این اعتقادات سنتی مبتنی بر فرهنگ شفاهی در رأس همه دیدگاه¬ها، البته بعد از تعلقات دینی و مذهبی قرار دارند. در چهارچوب زبان ترکی، فارسی و کردی و … می¬توان به موازات هم و با توجه به مشابهات و قرابت‌های فرهنگی که حاصل زندگی و هم‌نشینی با یکدیگر است به فرهنگ شفاهی و فولکلور هر زبان و هر فرهنگ رسید.در منطقه آذربایجان نیز به فراخور قدمت و توان زبان ترکی و ادبیات کهن و تاریخی آن و همچنین غنای ذاتی و عمیق فرهنگ مبتنی بر آن می¬توان به مجموعه فلوکلوریک و شفاهی رسید که ابعاد مختلف و متنوع آن از موسیقی و فرهنگ عاشیقی تا آداب و سنن، از ادبیات مبتنی بر شعر و قصه تا انواع نغمات و ترانه و…. تا ضرب¬المثل¬ها گسترده است. البته در دیدگاه تاریخی علت این اطلاق را تبدیل و تغییر بناهای موسوم به آتشکده بعد از پذیرش اسلام به مساجد و بقاع و امام زاده می¬دانند که درخور بررسی است.اما ضرب¬المثل¬ها در منطقه آذربایجان به دلیل عمیق بودن فرهنگ عرفی و کاربردی بودن مفاهیم سنتی بیشتر مورد استفاده بود و نمود فراوانی دارند. در ابتدای این نوشتار به این جمله اشاره شد: ضرب¬المثل-ها نشانگر دیدگاه¬ها و استراتژی فرهنگی هر مل ستند. برای کاوش در تطبیق این جمله در خصوص فرهنگ مردم آذربایجان و ادبیات شفاهی مبتنی بر آن باید گفته فوق در چهار¬چوب این فرهنگ واشکافی شود و سپس نمونه‌های عینی نیز ارائه شود. در اولین گام به شرح این جمله می‌پردازیم.استراتژی را در نظام‌های زبانی و تخصصی مختلف از نظر معنایی به یک شکل ترجمه می¬کنند و در شرح و تفضیل آن به فراخور حوزه هر تخصص معنا و مفهوم خاص ولی مشابه استخراج می¬شود.درجه پایبندی به این ارزش¬ها و ضد ارزش¬ها و نگاه داشت حریم آن‌ها تعیین¬کننده عاقبت و نتیجه اعمال و نیات افراد در زندگی فردی و جمعی است. ضرب¬المثل¬ها حاصل برخورد با این دو قطب متضاد هستند.با این شرح به بررسی چند نمونه ضرب‌المثل در فرهنگ و زبان ترکی می‌رویم.اُوزو ییخیلان آغلاماز (کسی که خودش می¬افتد گریه نمی¬کند):این ضرب¬المثل ناظر است بر اینکه هر تصمیمی به دنبال خود عواقب و پیامد‌هایی دارد که می¬تواند منجر به شکست یا پیروزی شود. بنابراین هرکس که تصمیمی گرفت در صورت عملی نشدن و یا ضرر و زیان دیدن نمی¬تواند کسی را متهم کرده و مقصر قلمداد کند و خود باید عواقب را بپذیرد و در پی جبران باشد.اؤرتولو بازار دوستلوغو پوزار(بازار پوشیده دوستی را از بین می¬برد):این ضرب‌المثل ناظر است بر اینکه دوستی¬های واقعی و عمیق باید بر پای صداقت و صمیمیت باشد. کسانی که در روابط خود با دیگران پنهان کاری می¬کنند و یا در نهان، کاری را پیش می¬برند که به نفع خود است و به ضرر دوستی و روابطشان، باید مراقب اعمال خود باشند و از افشا و آشکار شدن نیت و عمل واقعی خود بیم داشته باشند. این ضرب¬المثل دوستی را مانند بازاری می¬بیند که در آن داد و ستد وجود دارد و انصاف و صداقت مایه رونق آن است نه ریا و دورویی و دروغ‌گویی .
چراغ أوز دیبی نه ایشق وئرمه ز(چراغ به پای خود نور نمی‌دهد):این ضرب¬المثل ناظر است بر اینکه چراغ و منبع نور که پایه¬ای بلند از سطح زمین دارد( قدیم¬الایام که نعمت برق وجود نداشت از لامپ و مهتابی و…هم خبر نبود و از انواع چراغ نفتی و روغنی و… برای ایجاد نور استفاده می¬کردند که این نوع وسایل نور زا به قاعده حجم خود به پایه و محل ثقل خود نور نمی‌رسانند). این ضرب¬المثل شرح حال کسانی است که با مشهور شدن و تغییرات بزرگ مالی که در احوال آنان رخ می¬دهد از اصل و ریشه خود کنده می¬شوند و هیچ نفع و فایده¬ای به نزدیکان خود نمی¬رسانند و خویشاوندان را فراموش می¬کنند.هر نه سالسا آشینا او گله ر قاشیغینا(هرچه در آش خود بیندازد همان در قاشقش می‌آید): این ضرب¬المثل ناظر است بر اینکه نتیجه هر عمل، کردار و گفتار و حتی پندار و فکر به خود آدمی باز می¬گردد. بد خواهی برای دیگران و یا بد حرف زدن پشت سر کسی عاقبت دامن خود فرد را می¬گیرد. این ضرب¬المثل بهترین نمونه از پیوند اعتقادات عرفی و عامیانه با اعتقادات دینی و مذهبی است. این پیوند هم از نظر از محتوا و هم از نظر کلامی کاملا ًمشهود است. برای مثال این ضرب¬المثل حدیثی از امام حسن مجتبی (ع) را یاد آور می¬شود:هر آنچه برای خود می¬پسندی برای دیگران نیز بپسند و هر آنچه را که برای خود نمی¬پسندی برای دیگران نیز نپسند.

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۰۵ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۵:۲۲ ق.ظ

دیدگاه


سه + 1 =