پیوند گسستناپذیر شعر با زندگی روزمره بشر
گروه فرهنگی: هنر از آنجا که زاییده اندیشه و احساس آدمی است، قدمتی به درازای خلقت بشر دارد. این ویژگی گوهر بیبدیلی از وجوه عالی تمایز آدمی از نوع حیوان محسوب میشود و از این منظر، معجزه بزرگ آفرینش است که خداوند به واسطه آن بر خود آفرین فرستاده و اینگونه بدان مباهات میکند:»فتبارکا… احسن الخالقین«. ادبیات نیز که میتوان آن را عالیترین مظهر تظاهرات هنری دانست، از چنین قدمتی بهره وافی دارد و همگام با خلقت و رشد عقلی اجتماعی و فرهنگی انسان شانه به شانه تاریخ ساییده است.
شعر و ادبیات و نقش و جایگاه این هنر شریف و اساطیری در میان لایههای مختلف اجتماع است که حکایت از پیوندی گسستناپذیر با زندگی روزمره بشر دارد. بیشک موارد بسیار دیگری را میتوان بر آن افزود.
کسی به حقیقت نمیداند نخستین جملات ادبی را کدامین بشر و در کدام عصر ابراز کرد؟ اما آیا آدمابوالبشر در نیایشهای تضرعانه خویش نکوشیده است تا با کلامی زیباتر و متفاوت از کلام معمول، خداوند را بستاید و عذر گناه خویش طلب کند؟ از آن زمان که انسان اولیه به غارها روی آورد و کوشید تا منویات خود را بر دیوارهای سنگی نقاشی کند، میدانست که باید ابزار موثرتری برای ابراز آنچه در درون او میگذشت بیاید و این نیاز، مشق اولیه هنر و به تبع آن ادبیات بود.
کلام ادبی که از سرودهای موزون دینی آغاز شده بود به تدریج نسج و گسترش یافت و در قرون، شقوق مختلف، ادبیات را نظیر داستان، ضربالمثل، افسانههای دینی و حماسی، نثرهای ادبی و بالاخره شعر را که عالیترین نوع از انواع ادبی است، پدید آورد و هریک از این انواع جایگاه مستحکمی در میان اقشار مختلف بهدست آوردند و آنچنان با زندگی روزمره بشر گره خوردند که گویی با ملزومات حیات نظیر آب غذا، مسکن و هوا همراهی و همتایی میکنند و شعر و کلام منظوم در این میان، گوی سبقت را از سایر انواع ربوده است. با نگاهی اجمالی به تاریخ ادبیات، ردپای شعر را در تمامی قرون و اعصار و در میان تمامی اقشار جامعه به وضوح میبینیم. از مسجد و کلیسا و کسبه گرفته تا قهوهخانه و بازار و دربار سلطان، شعر همه جا با کارکرد خاص خویش حضور دارد.
از سیر تحول شعر و فراز و نشیبهای تاریخی آن که بگذریم در خصوص جایگاه ادبیات در اجتماعات امروزی و کارکردهای مختلف آن مواد بسیاری را میتوان برشمرد که در زیر نمونههایی از آن را میآوریم.وجه تمایز کلام ادبی به خصوص شعر را با سخن معمول، خیالانگیزی و بهرهمندی آن از آرایهها و زیباییهای ادبی میدانند.
احساس و اندیشه متمایزی که بر روح ادبیات حاکم است، کلامی را پدید میآورد که با سخن روزمره تفتوت دارد اما امروزه مرز میان این دو به باریکی مویی است و شاهد آن، کثرت استعمال ابیات و مصراعهایی است که در طول زمان به صورت ضربالمثل درآمده و در محاورات مختلف استفاده میشوند، ضربالمثلها و داستانهای کوتاه نیز کاربردهای خاص خویش را در سخنان روزمره دارند و به وفور مورد استفاده قرار میگیرند.
این موضوع را میتوان از شاخههای مختلف به وجود آمده در ادبیات، مانند ادبیات کودکان و نوجوانان، ادبیات بزرگسالان، شعر بانوان و… یافت. کودکان از دوران طفولیت به وسیله لالاییها، متلها، افسانهها و داستانهای شیرین کودکانه با دنیای رنگین ادبیات آشنا میشوند و در صورت علاقه، در تمامی مراحل سنی اعم از نوجوانی، جوانی و کهنسالی همواره اشعاری متناسب با سن و نوع اندیشه و ذوق خویش مییابند و هرگز کمبودی از این حیث وجود نخواهد داشت.
هیچ طبقه و قشری از اجتماع نیست که از شعر ضربالمثل و داستان بهره خاص خویش را نبرده باشد. رانندگان جادهای همواره در پشت خودروی خود اشعار خاصی را مینویسند که نمایانگر نوع بینش این طبقه است و در صورت گردآوری، میتوان بر آن نام »ادبیات جادهای یا پشت کامیونی« نهاد.
کارگران و بنایان، اشعار مخصوصی را در هنگام کار زمزمه میکنند، به همین ترتیب طبقات دیگر نظیر ملوانان، کشاورزان، ماهیگیران نمدمالان و… هریک اشعاری متناسب با نوع شغل و نوع نگرش خود دارند. جایگاه شعر در میان طبقات بالای اجتماع و افراد باسواد نظیر علما عرفا، وعاظ، محصلان، مدرسان، اهل سیاست و غیره نیز که روشن و واضح است و نیاز به اثبات ندارد.
گاه در روند روزمره زندگی، مشکلاتی پیش میآید که کلام ادبی در حل آن مشارکت مستقیم یا غیرمستقیم دارد. نظامی عروضی، در چهار مقاله داستانی را نقل میکند که ذکر خلاصهای از آن خالی از لطف نیست؛ امیرنصربن احمد سامانی که معاصر رودکی است، سالی به هرات سفر میکند تا فصلی را در آنجا اقامت کند. آب و هوای خوش و نعمتهای فراوان باعث میشود تا پادشاه سامانی بازگشت خویش را به تاخیر افکند و با دفعالوقت، چهارسال در هرات بماند.
لشکریان و همراهان خسته از فراق خانواده و شهر و دیار، در حالی که هیچ یک جرات درخواست مراجعت از پادشاه را ندارند به رودکی، شاعر بزرگ دربار سامانی متوسل میشوند تا در ازای دریافت پنج هزار دینار پادشاه را مایل به بازگشت به بخارا کند.
از اینجا به بعد، داستان از زبان نظامی شنیدنی است. رودکی قبول کرد. او میدانست که نثر در امیر اثر نکند؛ به نظم روی آورد. قصیدهای بگفت و به وقتی که امیر به شراب نشسته بود درآمد و به جای خویش بنشست. چنگ برگرفت و در برده عشاق این قصیده آغاز کرد.
بوی جوی مولیان آید همی… یاد یار مهربان آید همی
رود آموی و درشتی راه او… زیر پایم پرنیان آید همی
چون رودکی بهاین بیت رسید، امیر چنان منفعل گشت که از تخت فرود آمد و بیکفش، پای در رکاب اسب آورد و رو به بخارا نهاد چنان که کفش و اسباب او را دو فرسنگ در پی امیر بردند و آنجا در پای کرد و عنان تا بخارا هیچ جای باز نگرفت.
سرگذشت بزرگان علم و ادب مشحون از حوادثی است که در شخصیت و نگرش آنان رخ داده است و بسیاری از این تولدهای دوباره با شعر یا نکته ادبی آغاز میشود.
گاه بیت یا جملهای، چنان تاثیر عمیقی در جان آدمی به جای میگذارد که زمینهساز تحول بزرگی در زندگی شخص میشود. سرگذشت بزرگانی چون سنایی غزنوی، ناصر خسرو، فضیل عیاض و… شواهدی بر این مدعاست، در احوالات ناصرالدین شاه آوردهاند که در هنگام خشم فرمانهای ناروا صادر میکرد و پس از فروکش کردن خشم، نادم و پشیمان میشد. روزی از درویشی صلاح کار خواست و درویش انگشتری به او داد که بر نگین آن این جمله زیبا نقش بسته بود: »این نیز بگذرد« و از آن پس هرگاه پادشاه خشمگین میشد با نگاهی به انگشتری، بر خشم خویش فایق میآمد.
شعیات مختلفی از علوم ادبی و معرفتی، شعر را بهترین ابزار آموزش خویش یافتهاند. عرفای بزرگی چون مولانا، حافظ، عطار و دیگران نابترین آموزههای عرفانی خود را به رشته نظم کشیدهاند و شیخ اجل سعدی، تلخی نصایح اخلاقی و اجتماعی را با شهد شعر به مذاق طالبان، شیرین و گوارا کرده است. شعر و ابیات، زبان حالات گوناگون بشر است.
چندان که میتوان از ابیاتی که شخص بر زبان میآورد، به شرایط روحی او در آن لحظه پی برد. انسان در لحظات شادی ابیات نشاطانگیزی بر زبان میراند و اینگونه خرسندی خویش را ابراز میکند. یا برعکس، در لحظههای اندوه و غم ابیات حزنانگیز و محزون.
این حرکت در واقع نوعی تخلیه انرژی مثبت یا منفی است و به صورت کنشی طبیعی در اغلب افراد اجتماع دیده میشود. گاه حتی از طریق اشعاری که شخص برزبان میآورد میتوان به سطح فکر، شخصیت، میزان اعتقادات و یا حتی طبقه اجتماعی فرد پی برد. پس میتوان به راحتی عنوان کرد که شعر، بهترین معرف شاعر خود و یا کسی است که آن را قرائت میکند.
نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۸:۰۰ ق.ظ