شبکه هاى ماهواره اى مهمترین ابزار ترویج ضد ارزش هاى فرهنگى

شبکه هاى ماهواره اى مهمترین ابزار ترویج  ضد ارزش هاى فرهنگى

گروه فرهنگی: نکته کلیدی در استفاده از شبکه¬های تلویزیونی ماهواره ای، محتوای تولید شده به وسیله این شبکه هاست که با فرهنگ بومی جامع? دریافت کنند? کمتر همخوانی داشته و با ارایه تصاویر، الگوها و ارزش های متنوع، بر جریان فرهنگی جامعه و روال رشد اجتماعی افراد، به ویژه نسل جوان تاثیر قابل توجهی دارد.
امروزه بیشتر افراد جامعه زمان زیادی از شبانه روز را به تماشای برنامه های ماهواره ای اختصاص می دهند.
مساله برنامه های ماهواره‌ای به عنوان ابزار هجوم فرهنگی و تاثیر آن بر رفتار و اعتقادات و باورهای مردم یکی از مهمترین دغدغه‌های اغلب جوامع جهان سوم است.
جهانی شدن که در بستر فناورى ارتباطات و انقلاب اطلاعات موجب کمرنگ تر شدن مرزهاى مکانى و زمانى شده، موجد بسط ارزش_هاى فردى در میان فرهنگ هایى است که امکان ارائه بیشتر این ارزش ها را در جهان دارند.
شبکه هاى ماهواره هاى تلویزیونى از مهمترین ابزار ترویج این قبیل ارزش هاى فرهنگى در گستره جوامع هستند.
در دو ده? گذشته، شاهد تحقق فرایندی مستمر و شتاب آلود در عرص? نوآوری فن آورانه در شیوه های ارتباطات بوده ایم. فرایندی که در نزد جبرگرایان تکنولوژیکی به عنوان سومین انقلاب ارتباطی بزرگ پس از خط و چاپ شناخته شده و چیزی نیست جز انقلاب رسانه های الکترونیک.
از میان این نوآوری های رسانه ای جدید می_توان از کامپیوترهای خانگی، ویدئو، ماهواره پست الکترونیکی، تلویزیون کابلی و تلویزیون تعاملی نام برد.
به دلیل پیامدهای سیاسی-اجتماعی این رسانه_ها در سطح بین الملل، برخی از این نوآوری ها همچون ویدئو، تلویزیون های ماهوارهای و اینترنت موضوع بحث ها و جدال_های داغی در میان پژوهشگران و دست_اندرکاران عرص? رسانه ها، هم در کشورهای توسعه یافته و هم در کشورهای در حال توسعه واقع شده است.
برنامه های ماهواره‌ای به عنوان ابزار هجوم فرهنگی و تاثیر آن بر رفتار و اعتقادات و باورهای مردم یکی از مهمترین دغدغه‌های اغلب جوامع متاسفانه جهان سوم است.
یورگن هابرماس یکی از مهمترین نظریه پردازان انتقادی، بر اهمیت ظهور ماهواره و اطلاعات دیجیتالی و تاثیر آن بر فرآیند جهانی شدن تاکید کرده است به نظر وی جهانی شدن اقتصاد بوده اما در عرصه‌های فرهنگی نیز گرایش به تولیدات فرهنگی خاص کرده اند وکه به نوعی همسانی در فرهنگ ها را به دنبال داشته است.
از میان حوزه های فرهنگی که می تواند مشمول این تهاجم فرهنگی و جنگ نرم علیه کشورهای مسلمان بویزه ایران باشد دین، ارزش_ها، وحوزه اعتقادی و مذهبی مردم است.
بیشتر افراد جامعه زمان زیادی از شبانه روز را به تماشای برنامه های ماهوارهای اختصاص می_دهند و همین امر سستی نظام بیشتر خانواده_های ایرانی را به دنبال دارد. برخی کارشناسان معتقدند امروزه افراد جامعه وسایل ارتباط جمعی ساده؛ همانند تلویزیون و یا ویدیو را جوابگوی نیازهای خود نمی دانند، به همین علت همیشه به دنبال راهی هستند که با وسایل مختلف با دنیای بیرون در ارتباط باشند.
برخی آسیب شناسان اجتماعی درباره پیامدهای ماهواره بر روی جوانان معتقدند با وجود اینکه برنامه های ماهوارهای محتوای علمی و آموزنده نیز دارد، امروزه بیشتر جوانان ماهواره را برای استفاده از برنامه های علمی آن انتخاب نمی کنند و بیشتر تمایل به دیدن برنامه_هایی دارند که آن ها را دررسانه های داخل کشور نمی یابند و در واقع به خاطر برنامه های مبتذل و مستهجن، از ماهواره استفاده می کنند که زمینه انحراف و سقوط اخلاقی در این برنامه ها برای قشر جوان بسیار زیاد است.
نکته کلیدی در استفاده از شبکه های تلویزیونی ماهواره ای، محتوای تولید شده به وسیله این شبکه هاست که با فرهنگ بومی جامع? دریافت کنند? کمتر همخوانی داشته و با ارایه تصاویر، الگوها و ارزش های متنوع، بر جریان فرهنگی جامعه و روال رشد اجتماعی افراد، به ویژه نسل جوان تاثیر قابل توجهی دارد.
ایجاد تغییردر فرهنگ و ارزش های خانوادگی، اجتماعی، سیاسی، قانونی، دینی جامعه را می توان به عنوان یکی از تاثیرات استفاده از شبکه های ماهواره ای در نظر گرفت.
شبکه های ماهواره ای مسئله ای است که نمی_توان اثر آن را در وضعیت فرهنگی یک کشور نادیده گرفت.
در واقع، بیشترین زمان برنامه های این شبکه به سریال اختصاص دارد و مهمترین علت گرایش مخاطبان به این شبکه نیز سریال های آن به شمار می روند و دیگر برنامه های آن یعنی نماآهنگ ها (موسیقی- تصویر) و تبلیغات تجاری، تاثیر چندانی در جلب مخاطب به این شبکه نداشته_اند.
جامعه شناسان معتقدند که پایه های هر جامعه ریشه در ارزش ها و نظام عقیدتی آن دارد. بنابراین برای تضعیف هر جامعه، کافی است تا فرهنگ آن را تضعیف کرد. با این کار افراد جامعه از خود بیگانه شده وبر خلاف آن چه که حقیقت فرهنگی آن ها را تشکیل می دهد، رفتار می کنند.دشمن برای حملات فرهنگی، نیاز به ابزارهای و وسایل کارآمد داشت.
بنابراین همان طور که لازمه تهاجم فرهنگی نیز وسایلی است تا گلوله های زهرآگین فرهنگی دشمن از ماهواره ها گرفته تا اینترنت،رادیو و توزیع کتاب های ضدفرهنگی و دگراندیشی به براندازی نظام های مخالف و تضعیف آن ها مبادرت ورزد.
ماهواره در ایران، برای همه اقشار به یک دغدغه مبدل گردیده است و همین دغدغه اهمیت مساله را مشخص می کند. جامعه ایران در دوره گذار از جامعه سنتی به صنعتی (آنومی)به سر می برد.جامعه الگوهای رفتاری مناسب را ارایه نمی دهد.
از طرفی گسترش صنایع ارتباطی باعث سرازیر شدن سیل اطلاعات در جامعه شده است. این تحقیق تلاش کرده که حداقل به این سوال به پاسخ دهد که بین ویژگی های فردی مخاطبان رضایتمندی از شبکه ملی و دینداری پاسخگویان و گرایش آنان به برنامه های ماهواره ای فارسی زبان ، چه رابطه ای وجود دارد و پس از ارائه تعاریف مختلف و بر اساس چار چوب تئوریکی علل گرایش مخاطبان به این شبکه فارسی زبان مشخص شده و فرضیه ها بر مبنای آن تدوین گردید.
از نظریه‌پردازان این الگو، بلامر و کاتز می_باشند. نظریه استفاده و رضامندی ضمن فعال انگاشتن مخاطب، بر نیازها و انگیزه‏ های وی در استفاده از رسانه ‏ها تأکید می‏ کند و بر آن است که ارزش ‏ها، علایق و نقش اجتماعی مخاطبان مهم است و مردم براساس این عوامل آنچه را می‏خواهند ببینند و بشنوند، انتخاب می ‏کنند.
پرسش اساسی نظریه استفاده و رضامندی این است که چرا مردم از رسانه ‏ها استفاده می ‏کنند و آنها را برای چه منظوری به کار می ‏گیرند؟ پاسخی که داده می‏ شود این است که مردم برای کسب راهنمایی، آرامش، سازگاری، اطلاعات و شکل‏ گیری هویت شخصی، از رسانه‏ ها استفاده می‏ کنند. در اثر نظریه استفاده و رضامندی تغییر کاملاً قاطعی در کیفیت توجه به مخاطب روی داد. این نظریه خط بطلان بر کلیه نظریه ‏های مربوط به اثرات رسانه کشید. مخاطب را فعال فرض کرد؛ به طوری که خودش براساس نیازها انتخاب و گزینش می ‏کند.کاتز استدلال کرد که حوزه‏ای که در ارتباطات مشرف به موت است مطالعه ارتباط‏جمعی تحت عنوان متقاعدسازی است. کاتز پرسش »مردم با رسانه ‏ها چه می‏کنند؟« را جایگزین پرسش »رسانه‏ ها با مردم چه می ‏کنند؟« کرد.
او نشان داد که افراد مختلف می ‏توانند از پیام_‏های ارتباط‏جمعی مشابه برای اهداف خیلی متفاوت استفاده کنند.
فرض اصلی الگوی استفاده و خشنودی این است که افراد مخاطب، کم و بیش به صورت فعال به دنبال محتوایی هستند که بیشترین خشنودی را فراهم می کند و درجة خشنودی به نیازها و علایق افراد بستگی دارد.
نظریه وابستگی مخاطبان، روابط بین رسانه ها و مخاطبان را مورد توجه قرار می دهد و با اشاره به نیازهای مخاطب از جمله داشتن اطلاعات از رویدادهای پیرامون از یک سو و نیز ندانستن و گریز از واقعیات از سوی دیگر? او را عنصری منفعل و وابسته به رسانه ها فرض می کند.
بال روکیچ و دی فلور که این نظریه را در سال ۱۹۷۶ وضع کردند? در توصیف آن می نویسند: »نظریه وابستگی به عنوان یک نظریه بوم شناختی بر روابِط بین نظام های بزرگ? متوسط و کوچک و اجزای آن ها تمرکز می کند.
بدین منظور متغیرهایی را که در پژوهش خود آورده بودیم از قبیل متغیرهای احساس نیاز مخاطبان،جذابیت فیلم ها و سریال ها، عدم وجود برنامه های سرگرمی و تفریحی رسانه ملی، نگرش سیاسی، دینداری و مطلوبیت و کیفیتی که برنامه های ماهواره ای در مخاطبان ایجاد می کند را به عنوان عوامل گرایش مورد بررسی قرار دادیم و همچنین براساس نظریه ساختارگرا، ساختارهای مخاطبان از قبیل سن جنس و عنوان عوامل موثر قرار داده شد و نتیجه ذیل حاصل گردید:
در بعضی سنین خاص مثل ۴۵ تا ۵۵ سال جذابیت فیلم ها و سریال های ترک، احساس نیاز مخاطبان،کیفیت برنامه های شبکه ماهواره ای و دینداری مخاطبان و گرایش آنها به برنامه های ماهواره ای فارسی زبان رابطه معنا دار وجود دارد و همچنین بین گرایش سیاسی مخاطبان و عدم رضایت از رسانه ملی و گرایش به شبکه مذکور رابطه معنادار وجود ندارد.
در کل با استفاده از نظریات نظریه پردازان ذکر شده و همچنین پاسخ پاسخگویان در پرسش نامه و سوالات پژوهش و فرضیات منطبق با آن که برگرفته از نظریات بوده است مورد تایید قرار گرفته است.

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۲۶ فروردین ۱۳۹۵ ساعت ۴:۴۵ ق.ظ

دیدگاه


سه × 4 =