زبان دفاع، زبان انسانی و زبان امنیت
علی رزمآرای
گروه فرهنگی:در بررسی عناوین و موضوعات شاخص برای ارزیابی روش و کنش فعالیتهای ادبی درارومیه و در حوزه ادبیات¬داستانی عناوین متنوع و خاصی به چشم می¬خورند. یکی از مهمترین این عناوین، موضوع دفاع مقدس است که شهرارومیه و استان آذربایجانغربی به شکل جغرافیایی و انسانی در متن آن درگیر بوده وهست. کلانشهرارومیه واستان آذربایجان¬غربی به دلیل تنوع و کثرت فرهنگها و ادیان از سویی و مرزی بودن این خطه از سوی دیگر در معرض آماج مستقیم و غیرمستقیم حملات دشمنان از داخل و خارج کشور بوده و هست.
این درهم تنیدگی با صورت دفاعی جنگ ۸ ساله جزء هویت ذاتی این منطقه شده¬است. به همین دلیل ازسویی باید جریان سازیهای فرهنگی وفکری توأمانی در حوزههای مختلف ادبی و هنری انجام شود تا این هویت ذاتی تبدیل به یک شناخت اجتماعی تاریخی شده واز مسیر خاطره گونه و یادبود گرا خارج شود؛ و هم ازسویی باید عواقب و اثرات سوء این جنگ ۸ ساله خارج از صورت دفاعی آن آسیب شناسی شده تا علت و دلایل عقب ماندگی کلانشهرارومیه و استان آذربایجان¬غربی هم بعد ازاین دفاع جانانه ۸ ساله به عیان معلوم شود. در خصوص موضوعیت ادبیات دفاع مقدس و فرهنگ سازی و اجتماع-سازی آن باید به چند نکته توجه داشت:
اول اینکه ورود صورت دفاعی جنگ ۸ ساله به حوزه ادبیات و در کل فرهنگ، باید از موضع فرهنگی باشد و ادبیات نه بعنوان یک وسیله که به عنوان مرکز و اساس فرهنگ سازی در این زمینه پذیرفته شود! نه نتیجه و ماحصل یک تلفیق ناموفق!
دوم آنکه ادبیات و زبان ادبی میتواند فکر و اندیشه مبتنی بر دفاع و استقامت را با همه ابعاد فلسفی، عرفانی ، تاریخی و… آن تبدیل به یک فرهنگ جامعه محور کند به شرط اینکه فقط اسما ً دفاع مقدس و جنگ ۸ ساله به خورد آن داده نشده و به آن حقنه نشود.
ادبیات میتواند با شعر و داستان نه فقط روایت که خلق کند و بیافریند و این بزرگترین ویژگی ادبیات است. ادبیات استثنایی را نمیپذیرد و حاضر نیست حقیقت را برای یک لحظه هم که شده زییاتر ببیند و یا زیباتر بکند. چرا که حقیقت همیشه زیبا و شاعرانه نیست!ادبیات روایت لحظات دست نیافتی در جهان واقع است اما با شیوه و ابزار واقعی و سازمایه واقعی! صورت دفاعی ۸ سال جنگ در ایران و مناطق مختلف آن نظیر شهرارومیه و استان آذربایجان¬غربی در ذات خودهمین لحظات ناب را بارها تجربه کرده و در ذهن و بطن خود محفوظ دارد.
خاصیت آفرینشی ادبیات میتواند این زوایا و لحظات ناب را از دل تاریخ ۸ ساله این صورت دفاعی جنگ بیرون کشیده و صورت انسانی آن را به شکل کاملا ً ادبی و واقعی به شناخت بنشیند.
سوم زبان! زبان مفاهمه و ارائه، مهمترین نقش را در ادبیات به عهده دارد. زبان شاخص در ادبیات میتواند زبان صورت دفاعی ۸ سال جنگ را کشف کرده و با صورت ادبی خود برای همیشه و آینده روایت و تثبیت کند.
زبان دفاع، زبان انسانی و زبان امنیت است، زبان آسایش است، زبان شاخص ادبی نیز به دنبال کشف بزنگاههای عاطفی در بحران عمیق انسانیت در جهان امروز است.
این دو زبان از یک مسیر عبور میکنند و حاوی اندیشه و شعور یکسان هستند.زبان ارائه صورت دفاعی در عرصه یک جنگ هر قدر به بومیت وقوع جنگ و لحظات دفاعی آن نزدیک باشد موفقتر بوده و به نشانهها و ارکان سازنده این لحظات دفاعی نزدیکتر است.برای مثال جنگ ۸ ساله و صورت دفاعی آن پر از نشانههای بومی هر منطقهای است که به شکل مستقیم یا غیرمستقیم در این صورت دفاعی درگیر بوده¬است. به عبارتی دفاع در جنگ ۸ ساله ایران و عراق خاستگاه¬های فرهنگی و اجتماعی داشته است. این خواستگاههای فرهنگی ادیان و مذاهب، زبان و فرهنگ بومی مادری، وطن دوستی، انسان دوستی و… را در خود داشته و دارد.
در این زمینه با نیم نگاهی به مجموعه فرهنگنامه ِ فرهنگ جبهه اثر سید مهدی فهیمی که در جلدها و مجلدهای چند ده گانه تدوین و منتشر شده است، می¬توان جلوه¬های مختلف این خواستگاه¬ها را دید. در این مجموعه تمامی عناصر ساختاری فرهنگ و رفتار دفاعی جنگ ۸ ساله ایران و عراق ذیل عناوین مختلف از پلاک تا سربند، از تابلوها تا عادات رزمندگان بنا به خلق و خوی بومی خود، شوخیها، عزداریها و … تدوین و ارائه شده¬است.از لابه لای همین عناوین موجود در این مجموعه میتوان به ارکان اثرگذار در روحیه دفاعی در رزمندگان و مردم درگیر با جنگ و دفاع دسترسی پیدا کرد. اینکه چگونه زبان مادری و ارائه مفاهیم انسانی و دینی در آن و یادآوری حماسههای تاریخی و دینی میتوانسته صورت نوعی دفاع را در ۸ سال جنگ نابرابر خلق و ارائه کند؛ اینکه فرهنگ بومی و منطقهای چه سهمی در ساخت شاکله اصلی روحیه دفاع درمردم ایران و دراینجا مردم آذربایجان و زرمندگان در جبهههای جنگ و پشت جبهه داشته است؟!
یکی از راهکارهای اثرگذاری تألیفات ادبی در عرصه ادبیات دفاع مقدس، نگاه ادبی به واقعیت رخ داده و ارائه صورتی ادبی از آن است والا چیزی خارج از آن تکرار مکرارت بوده و چیزی به داشتههای امروز جامعه شهری ارومیه و استان آذربایجان¬غربی اضافه نخواهد کرد.دیگر اینکه باید به وضوح نقش این منطقه مرزی در ۸ سال جنگ نابرابر که هم سویه داخلی داشت و سویه خارجی به تحقیق در سراسر کشور ثبت و تثبت شود و عدهای بی خبر را با وضع این منطقه که درطول آن ۸ سال در خط مقدم جنگ شهری با ضدانقلاب و منافقین بوده و از سویی مناطق جنوبی آن عملا ً و تنه به تنه با دشمن بعثی دست به یقه و سینه به سینه بوده است، آشنا و بل آشناتر کند و برای عدهای یادآوری و تلنگر نیز ایجاد کند!
بمبارانهای هوایی که بخش جدایی ناپذیر و تلخ گذشته و تاریخ این منطقه است که با خون ، گوشت و پوست اهالی آن عجین شده و هنوزهم اثرات و خاطره¬های آن در روح و روان اهالی و روح جمعی شهر و منطقه قابل ملاحظه است.
نکته آخر اینکه روایت بخشی از این خلقت ادبی حتما ً باید به زبان مادری منطقه درگیر در این صورت دفاعی جنگ ۸ ساله باشد که یقینا ًدربُعد منطقهای منطقه درگیر با صورت دفاعی این جنگ ۸ ساله و دیگر مناطق هم زبان با آن و حتی خارج از کشور اثر گذارتر بوده و زبان ارائه این آفرینش را به حقیقت نزدیک¬تر خواهد کرد.
نوشته شده توسط admin در جمعه, ۰۴ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۴:۴۹ ق.ظ