سیاست راهبردی و گام به گام باکو برای آب‌پز کردن قورباغه

سیاست راهبردی و گام به گام باکو  برای آب‌پز کردن قورباغه

بخش دوم
جلال محمدی
گروه تحلیل :در حالی که تبلیغات ضدایرانی رسانه و مقامات باکو تداوم داشت، حادثه جمعه ۷ بهمن ۱۴۰۲ در سفارت باکو در تهران با ورود و تیراندازی یک شخص آذربایجانی به سفارت رقم‌خورد.
این فرد که اهل ارومیه و همسرش اهل جمهوری آذربایجان بود، به خاطر مراجعه مکرر به سفارت و عدم پاسخگویی سفارت در مورد همسرش که با کمک سفارت و بدون اطلاع او به باکو بازگشته بود با تیراندازی موجب مرگ یکی از کارکنان سفارت شد. این حادثه تاسف همه را برانگیخت و مقامات ایران با ابراز تاسف، از دستگیری عامل حادثه و رسیدگی قانونی خبر دادند.
اما در همان روز حادثه، الهام علی‌اف از حمله تروریستی به سفارت باکو در تهران خبر داد و سپس دستور تعطیلی سفارت نیز اعلام شد! با این حال، باز هم مقامات ایرانی ضمن همدردی، کوشیدند تا نگذارند این حادثه به گرهی در میان دو کشور همسایه تبدیل شود. حتی سفارت ایران در باکو طی بیانیه‌ای، حمله به سفارت را محکوم کرد اما تنش‌آفرینی ها از سوی باکو باز هم ادامه یافت!
تعطیلی فوری سفارت باکو در تهران، حاکی از آن بود که اراده دولت باکو در کاهش روزافزون روابط، حتی روابط رایج سیاسی را نیز در برمی‌گیرد. تعطیلی حسینیه ایرانیان، تعطیلی دفتر نماینده مرجعیت عالی و تعطیلی رایزنی فرهنگی ایران در باکو حاکی از گسستن رشته‌های روابط مذهبی و فرهنگی بود. اینها نشان می‌داد که دولت باکو چنان که در اوایل دهه ۸۰ (۱۳۸۰)نهادها و مراکز بشردوستانه، مذهبی و فرهنگی ایران در نخجوان برچید، همان سیاست را در دهه ۹۰ (۱۳۹۰) در باکو نیز پی گرفته و اداره کل کمیته امداد امام خمینی ره را در باکو تعطیل کرده بود. این کمیته هزاران خانواده فقیر، یتیم و آوارگان جنگی را تحت پوشش داشت.
در حالی که در سایه تبلیغات مستمر و اقدامات ضدایرانی دولت باکو برای کاهش روابط مردمی بین دو کشور، این روابط به کمترین حد رسیده بود، این بار دولت باکو نه از طریق عملیات رسانه‌ای، بلکه با بیانیه وزیر خارجه خود اهالی کشور را از سفر به ایران برحذر داشت.
وزارت خارجه جمهوری آذربایجان با انتشار بیانیه‌ای در ۱۲ خرداد ۱۴۰۲ از شهروندان خود خواست از سفرهای غیرضروری به ایران خودداری کنند.
در این بیانیه همچنین به آن‌ دسته از اتباع جمهوری آذربایجان که در حال حاضر در ایران به سر می‌برند، توصیه شده اصول امنیتی و »نهایت احتیاط« را رعایت کنند.
وزارت خارجه جمهوری آذربایجان به حادثه سفارت این کشور در تهران که در ۷ بهمن۱۴۰۱ اشاره و تا?کید کرده که با توجه به این حمله و شرایط »بی‌ثبات« ایران، اتباع این کشور بهتر است به ایران سفر نکنند!!
پاسخ ایران باز هم از سر محبت و تلاش برای حفظ روابط بود. کنعانی سخنگوی وزارت خارجه جمهوری اسلامی در توئیتی اینگونه به اقدام ضد روابط دولت باکو پاسخ داد: »وزارت خارجه آذربایجان نسبت به سفر شهروندان خود به ‎ایران هشدار داده است! این همان سیاستی است که رئیس‌جمهور رژیم جعلی، کودک‌کُش و اشغالگر صهیونیستی اخیرا در سفر به باکو در پیش گرفت. آنکه باید مردم ‎[جمهوری] آذربایجان را از آن ترساند، ‎رژیم صهیونیستی است نه ایران تمدنی و اسلامی. سیاست ما همچنان لغو روادید و آغوش باز به روی برادران و خواهران آذربایجانی است. تداوم ‎سیاست همسایگی سرلوحه کار ماست البته در چارچوب احترام متقابل و رعایت آداب همسایگی.«
به رغم تاکید ایران بر سیاست لغو روادید و آغوش باز ایران بر روی مردم جمهوری آذربایجان، باز هم دولت باکو اعلام کرد که از ۲ تیر ۱۴۰۲ روند صدور روادید فرودگاهی برای شهروندان ایران در فرودگاه‌های بین‌المللی این کشور را متوقف خواهد کرد.
همچنین دولت باکو به سفارت ایران در آن کشور اطلاع داد که به دلیل مسائل کرونا، تردد از مرزهای نخجوان نیز برای اهالی دو کشور همچنان ممنوع است!
بررسی اقدامات انجام شده از سوی دولت باکو طی بیست و چند سال گذشته نشان می‌دهد که این دولت، سیاستی برای قطع گام به گام روابط به ویژه روابط مردمی و مرزی (گردشگری، گردشگری سلامت و درمان، اقتصادی، داد و ستدهای خرد، فرهنگی، روابط تحصیلی و…) طراحی و اجرا کرده است. در کنار این، تبدیل شدن به جزئی از مجموعه غرب و ناتو و روابط راهبردی با صهیونیسم همواره در دستور کار این دولت بوده‌است.
اگر چه دولت باکو، روابط عادی و همسایگی ایران با ارمنستان را که مورد تاکید رهبر معظم انقلاب نیز هست،به عنوان سوژه‌ای دایمی در تبلیغات ضدایرانی به کار می‌گیرد، اما آگاهان سیاسی می‌دانند که روابط همسایگی تهران- ایروان، منشأ تاثیری بر روابط تهران- باکو نیست. کشورهایی مانند روسیه، امریکا، فرانسه، انگلیس و حتی رژیم صهیونیستی که روابط گسترده‌ای با دولت باکو دارند، روابط خوبی نیز با ارمنستان دارند و حتی دولتی که امروز در ارمنستان زمام امور را در دست دارد، یک دولت غربگرا و برآمده از حمایت امریکا و غرب است.
علت اصلی سیاست راهبردی باکو برای دوری از ایران، ایدئولوژیک است. مقامات باکو و رییس جمهور این کشور بارها اعلام کرده‌اند که پان‌آذریسم »آذربایجانچی‌لیق« ایدئولوژی ملی آنهاست. آنها به روابط با ایران و جهان از این منظر نگاه می‌کنند. از منظر »پان‌آذریسم/پانترکیسم«: جمهوری اسلامی که رهبری آن بر عهده رهبر حکیم، »خامنه‌ای« است، »رژیم فارس!« خوانده می‌شود! از این منظر، چنان که در کتابهای درسی باکو نیز آمده: آذربایجان به دو قسمت تقسیم شده، قسمت شمالی از اشغال روس آزاد شده، اما قسمت جنوبی همچنان در اشغال رژیم فارس است!
از منظر اندیشه پان‌آذریسم: دشمنی تاریخی و ذاتی بین آذربایجان و ترکها با ایران و خلق فارس وجود دارد! از منظر پان آذریسم یعنی ایدئولوژی دولتی و ملی باکو؛ جمهوری آذربایجان در ۱۳۷۰/۱۹۹۱ به عنوان کشور نوپا به وجود نیامده، بلکه در طول تاریخ و حتی قبل از تاریخ، کشور مستقلی بوده و دولت صفویه هم نه دولت ایران، بلکه دولت آذربایجان بوده است!
از منظر پان‌آذریسم: برای نفی و طرد هویت تاریخی، ایرانی و شیعی آذربایجان، همواره باید ضد ایران بود تا روزی که هویت آذربایجان به طور کامل تغییر یابد!
تلاش برای پیوند زدن هویت جمهوری آذربایجان با خزران یهودی و عثمانی‌های جدید که اجدادشان هزاران هزار آذری را در آن سامان به خاک و خون کشیده‌اند، نیز ناشی از دشمنی جنونبار دولت باکو با هویت شیعی و ایرانی آذربایجان است.
بایستی توجه داشت که منظور از اطلاق ایدئولوژی به پان آذریسم با نگرش دینی نیست. بلکه از آن رو است که مقامات باکو و به ویژه الهام علی اف، پان آذریسم را ایدئولوژی می نامند. روشن است که پان آذریسم، ایدئولوژِی قومی و قومیت محور است.
نگاهی به نظریه برخورد تمدن ها که در عمل، یکی از پایه‌های سیاست معاصر غرب در جهان است، به خوبی نشان میدهد که دشمنی شدید دولت باکو با ملت ایران، هویت و سرزمین و فرهنگ ایران، ناشی از نقشی است که برای وی تعریف کرده اند.
به گمان هانتینگتون در دوران پس از جنگ سرد، تقسیم ‌بندی کشورها نه بر حسب نوع نظام سیاسی یا اقتصادی آنها بلکه براساس شاخص فرهنگ و تمدن صورت می‌گیرد.
در همین راستا وی »تمدن« را بالاترین سطح در طبقه‌بندی جوامع می‌داند که هویت‌ها براساس آن تعریف می‌شوند. طبق تحلیل او هویت تمدنی به شکلی فراگیر در تحولات آتی بشر اهمیت اساسی خواهد یافت و مناسبات جهانی تا حد زیادی تحت تأثیر کنش و واکنش بین هفت یا هشت تمدن بزرگ شکل خواهد گرفت.
هانتینگتون در نظریه خود منطقه قفقاز و ایران را نیز مورد توجه قرار داده است.
از نگاه هانتینگتون، دو نوع درگیری بیناتمدنی در سطح جهانی و بیناقومی در سطح محلی روی میدهد. او همچنین ایران را یکی از کانونهای تمدن اسلامی البته با واژه بنیادگرایی معرفی میکند.
جمهوری آذربایجان جزئی از تمدن ایرانی و اسلامی است اما با هویت قومی که از دوره شوروی برای این کشور تعریف شده و دولت باکو پس از فروپاشی شوروی برای پررنگتر و عمیقتر کردن این هویت تلاش میکند، بایستی درگیری قومیتی میان جمهوری آذربایجان با هویت پدری آن یعنی ایران شعله ور شود. این درگیری که در قالب تهاجم به هویت ایرانی و شیعی سالهاست توسط دولت باکو آغاز شده است، در صورت لزوم حتی میتواند به درگیری نظامی نیز منجر شود.
از این منظر توجه نظامی بحرانسازان جهانی به جمهوری آذربایجان بی سبب نیست. در واقع میخواهند با قومیت به کانون تمدن حمله کرده و تمدن و کانون را به درگیریهای قومی مشغول کنند تا تمدن غرب از آسیبهای گسترش و قدرت یابی تمدن اسلامی یا ایران در امان ماند.
در واقع نگاه عمیق به سیاست ضد روابط دولت باکو با ایران، نشان می دهد که این سیاست منشا فرهنگی دارد و ناشی از ضدیت درونی و عمیق ایدئولوژی نژادپرستانه و ضداسلامی پان آذریسم با فرهنگ، هویت و موجودیت ایران است.
نکته‌ای که در کاهش و حتی قطع روابط با ایران توسط دولت باکو، در کانون توجه قرار گرفته، اجرای گام به گام و تدریجی این سیاست است. این سیاست، فقط ضد ایرانی و به ضرر مرزنشینان آذری ایران نیست، بلکه ضد مردم جمهوری آذربایجان و به ویژه فعالان اقتصادی، مرزنشینان، بیماران علاقمند به مداوا در ایران، جوانان علاقمند به تحصیل در ایران و …نیز می‌باشد. روشن است که دولت باکو برای اجرای سیاست قطع روابط با ایران و قطع روابط آذری‌های ایران با مردم جمهوری آذربایجان به ویژه مردم مناطق جنوبی و نخجوان، و ایجاد شرایط برای جاافتادن و بی‌هزینه بودن این سیاست، ناچار آن را با استفاده از راهبرد قورباغه آب‌پز اجرا می‌کند.
بعد از جنگ ۲۰۲۰ حضور تمساحهای یهودی در کنار مرز ایران، در زنگیلان و …با سیاست قورباغه آب‌پز بی‌ارتباط نیست. بی‌اعتنایی مداوم ایران به تنشج آفرینی و حتی شرارتهای باکو مانند اعزام پهپاد صهیونیستی به مرکز هسته‌‌ای کشورمان در نطنز و عدم پاسخهای عملی به تداوم شرارتها ، به حساب زیرکی و موفقیت طراحان سیاسی باکو یا طراحان پشت صحنه گذاشته می‌شود!
آیا سیاست مدارای ایران با راهبرد ضدایرانی دولت باکو، موجب فربه‌تر و عمیق‌تر شدن راهبرد ضدایرانی باکو شده است؟ به نظر میرسد، چنین است! در این صورت تجدید نظر در سیاست مدارا ضرورتی اساسی دارد. زیرا تداوم این سیاست از یک سو، و از سوی دیگر تداوم آب پز کردن قورباغه روابط میان دو کشور توسط باکو به نقطه‌ای خواهدرسید که قورباغه مرده است! مرگ این قورباغه، آغاز فصلی از تقابل است. همچنان که ناتو، قورباغه روابط اکراین با روسیه را آب پز کرد و نتیجه آن برای همه روشن است.
پایان

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۰۵ تیر ۱۴۰۲ ساعت ۹:۰۹ ق.ظ

دیدگاه


نُه − = 0