سنجش فرهنگ زندگی با رویکرد دینشناسانه
گروه فرهنگی: سبک زندگی از اصطلاحات نسبتاً جدید علمی است که با رویکردهای گوناگونی تعریف شده است. بهنظر میرسد بهترین و جامعترین آنها، رویکرد دینشناسانه است. بر اساس این رویکرد سبک زندگی مجموعهای از رفتارهای سازمانیافته است که متأثر از باورها و ارزشهای پذیرفتهشده، و همچنین متناسب با امیال و خواستههای فردی و شرایط اجتماعی، وجهة غالب رفتاری یک فرد یا گروهی از افراد شدهاند. سبک زندگی جنبة بیانگرانه و نمادین دارد. نمود خارجی هویت باطنی و ابعاد ناپیدای هویت فردی و جمعی است. بر این اساس، میتوان از سبک زندگی بهعنوان شاخصی برای سنجش کیفیت ایمان افراد و جوامع استفاده کرد. این حقیقت در آیات و روایات فراوانی مورد تأکید قرار گرفته است.
ناهماهنگی میان ایمان و سبک زندگی افراد و یا تفاوت سبکهای زندگی علیرغم وحدت باورها و ارزشها، علل و عوامل مختلفی دارد: ذومراتب بودن ایمان، تنوع غرایز و امیال و تأثیرگذاری آنها در گزینشهای افراد، تأثیرپذیری سبک زندگی از شرایط اقلیمی و اجتماعی و یا فقدان نهادهای اجتماعی متناسب با باورها و ارزشها، بخشی از این عواملاند.
بر اساس رویکرد دینشناسانه میتوان سبک زندگی را به این صورت تعریف کرد: »مجموعهای از رفتارهای سازمانیافته که متأثر از باورها و ارزشها و نگرشهای پذیرفته شده، و همچنین متناسب با امیال و خواستههای فردی و وضعیت محیطی، وجهة غالب رفتاری یک فرد یا گروهی از افراد شدهاند.«
دقت و تأمل در مؤلفههای گوناگون این تعریف، ابعاد مهمی از سبک زندگی را برای ما نشان میدهد و وجه تمایز این تعریف با تعاریف جامعهشناسانه و روانشناسانه و همچنین ارتباط آن را با اموری همچون دین، باورها، اخلاق نگرشها و امثال آن را روشن میکند. علاوه بر این، نقش نمادین و نمایشی بودن »سبک زندگی« را نیز در مقایسه با مطلق »رفتار« نشان خواهد داد. سبک زندگی محصول و معلول باورها و ارزشهاست. نوع نگاه انسان به جهان، خدا انسان و حیات پس از مرگ و نوع ارزشهای پذیرفتهشدة او، تأثیری مستقیم بر انتخابها و گزینشهای او دارند. به همین دلیل، در نخستین نگاه و بهروشنی میتوان دو نوع کلی سبک زندگی را از یکدیگر متمایز ساخت: سبکهای زندگی مؤمنانه و سبکهای زندگی غیرمؤمنانه.عوامل درونی از جمله امیال، غرایز و خواستههای فردی و محیط بیرونی از جمله وضعیت جغرافیایی و فضای اجتماعی در سبک زندگی تأثیر دارند. سبک زندگی جایی است که سلایق، غرایز و خواستههای فردی میتوانند نقشآفرینی باشند. همانگونه که وضعیت جغرافیایی، فضای اجتماعی و محیطی خواه ناخواه سایة خود را بر انتخابها و گزینشهای انسان میافکنند.
بر این اساس، باید توجه داشت آنگاه که سخن از تأثیرپذیری سبک زندگی از باورها و ارزشهای دینی به میان میآید، نباید چنین پنداشت که امیال و خواستههای فردی در این نوع سبک زندگی هیچ جایگاهی ندارند و یا نباید داشته باشند. اصولاً دین الهی و اصیل نمیخواهد غرایز و امیال فردی را سرکوب کرده و نابود سازد بلکه میخواهد آنها را جهتدهی کرده. و در مسیر درست و سعادتبخش هدایت نماید. همانطور که هرگز نباید تأثیر محیط اجتماعی، وضعیت جغرافیایی و آب و هوایی را در گزینش انواع خاصی از سبک زندگی نادیده گرفت. تأثیر جامعه و محیط بر گزینشها و انتخابهای افراد تا آنجاست که حتی بعضی از جامعهشناسان و عالمان علوم تربیتی را به این توهم انداخته است که از جبر اجتماعی و جبر محیطی و تربیتی سخن به میان آورند.سبک زندگی ناظر به رفتارها و نمودهای ظاهری و بیرونی هویت انسانی است به این معنا که خود باورها و ارزشها و نگرشهای افراد را جزء سبک زندگی نمیدانیم بلکه آنها بنیانهای شکلدهی به نوع خاصی از سبک زندگی هستند. بهعبارت دیگر، باورها ارزشها، نگرشها و گرایشها همگی در شکلدهی به هویت انسانی نقشآفرین هستند. سبک زندگی به آن بخش از هویت انسانی اطلاق میشود که جنبة »بیانگرانه« دارد.
جنبههای نادیدنی هویت انسانی را در قالب رفتارها، انتخابها و اشیا برای دیگران دیدنی میکند. بر این اساس، این نظریه را درست نمیدانیم که سبک زندگی را افزون بر رفتارهای بیرونی، شامل ادراکها، باورها، گرایشها ارزشها، تمایلات، ترجیحات و همة امور ذهنی و درونی نیز میداند.گسترة سبک زندگی، به وسعت همة رفتارهای نهادینهشدة فردی و اجتماعی انسان است. از آرایش مو و آراستگی ظاهری گرفته تا انتخاب رنگ لباس و مدل کفش و چیدمان اسباب و اثاثیة منزل، تا نوع موسیقی و علاقههای هنری، شغلی و نحوة گذران اوقات فراغت و معماری و شهرسازی و امثال آن؛رفتارهای موقتی یا موردی یک فرد یا گروه را نمیتوان سبک زندگی آنان تلقی کرد. بهعنوان مثال، اگر کسی یک بار کراوات بزند، هرچند بر اساس آموزههای اسلامی ممکن است کار درستی نکرده باشد، اما نمیتوان گفت این نوع پوشش سبک زندگی او شده است، بلکه رفتارهایی را میتوان بهعنوان سبک زندگی در نظر گرفت که وجهة غالب رفتاری یک فرد یا گروهی از افراد شده باشند، بهگونهای که همچون ملکات نفسانی در اخلاق، تقریباً بدون تروّی و تأمل از فرد یا جامعهای خاص صادر شوند.
سبک زندگی بهتدریج حاصل میشود و بهتدریج هم زایل میشود. نهادینه شدن یک رفتار یا عملکرد زمانبر است، صبوری و بردباری ویژهای میطلبد. بهعنوان مثال، پیدایش سبک معماری اسلامی بلافاصله پس از بیان تعالیم اسلام در مورد اهمیت مسجد، نماز جماعت تکریم مهمان، همسایهداری، اخلاق اجتماعی و شهروندی نبود، بلکه این تعالیم و آموزهها بهتدریج سبک خاصی از معماری را در جهان اسلام پدید آوردند و یا زایل شدن سبک زندگی بردهداری، امری زمانبر بود.
نگاهی اجمالی به تعالیم اسلامی و معارف قرآنی این حقیقت را نشان میدهد که هیچیک از اولیای الهی، بردهداری را امری پسندیده نمیدانستند، بلکه در تلاش بودند تا این شیوة رفتاری و این نوع نظام اجتماعی را تغییر دهند. اما تغییر سریع آن نه امکانپذیر بود و نه مطلوب؛ زیرا تغییر سریع آن در صورت امکان، موجب فروپاشی نظام اجتماعی و اقتصادی جامعة آن روزگار میشد؛زیرا همة نظام اقتصادی، تجاری معیشتی و معاشرتی آن روزگار بر این اساس آن شکل گرفته بود.
تغییر چنین وضعیت نامطلوبی، که در همة ابعاد زندگی فردی و اجتماعی مردمان آن روزگار رخنه کرده بود، کاری سترگ اما زمانبر بود.سبک زندگی همچون ملکات نفسانی است: اقناعی و خودجوش و بیتکلف انجام میگیرد، تحمیلی و اجباری نیست.
نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴ ساعت ۴:۳۰ ق.ظ