رسانه تیغ دولبه بیمها و امیدها
گروه فرهنگی:رسانه همیشه وسیلهای برای »رساندن« نیست، بلکه گاهی ابزاری برای »نرساندن« است؛ وقتی رسانه مفاهیم مهمی را پشت خود پنهان میکند، اذهان را درگیر موضوع دیگری میکند و محتواهای بزک کرده دیگری را به نمایش میگذارد، میتوان گفت وسیلهای برای نرساندن پیامهای اصلی و درگیر کردن افکار عمومی است.
رسانه عضوی جداناپذیر از زندگی امروز است که استفاده از آن مانند استفاده از دارو است؛ دارویی که اگر کاربرد آن را ندانیم، نمیتوانیم رنجهای بدنی خود را درمان کنیم و اگر بیش از حد مصرفکنندهاش باشیم، عوارض جانبی آن ما را از پای خواهد انداخت؛ رسانه نیز مانند داروست و اگر ندانیم که برای چه چیزی از آن استفاده میکنیم و بدتر از آن، در مصرف آن افراط کنیم، بهطور قطع آسیب خواهیم دید؛ پس باید آن را بشناسیم تا بتوانیم پیامهایی که هر لحظه و ثانیه دریافت میکنیم، رمزگشایی و به لایههای زیرین آن دست پیدا کنیم.
البته رسانه همیشه وسیلهای برای «رساندن» نیست، بلکه گاهی ابزاری برای »نرساندن« است؛ وقتی رسانه مفاهیم مهمی را پشت خود پنهان میکند و برای اینکه اذهان را درگیر موضوع دیگری کند، محتواهای بزک کرده دیگری را به نمایش میگذارد، میتوان گفت وسیلهای برای نرساندن پیامهای اصلی و درگیر کردن افکار عمومی در حواشی بیفایده شده است تا صاحبان آن به اهداف خودشان برسند، بنابراین دانستن سواد رسانهای، از نان شب واجبتر است.آنچه در ادامه میخوانید گفتوگویی با بهاره نصیری، دانشیار و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، نویسنده کتاب سواد رسانهای، والدگری رسانهای در فضای مجازی است:
تعریف سواد رسانهای آن هم در روزگاری که رسانه عضو جداییناپذیر زندگی مردم شده است، چیست؟
نصیری: سواد رسانهای مجموعهای از چشماندازها است که فعالانه در نظر میگیریم و خود را در معرض رسانهها قرار میدهیم تا بتوانیم معنای پیامهایی که با آن مواجه میشویم را تفسیر و پردازش کنیم.سواد رسانهای تحریکمان میکند تا با تکنولوژیهای رو به تغییر ارتباطی و اطلاعاتی بیشتری سازگار شویم و ذهن خود را در برابر رسانههای نوین باز کنیم؛ در واقع با این تغییرات، هماهنگ شویم نه اینکه آن را نادیده بگیریم؛ همه ما باید با رسانههای مدرن خودمان را نیز مدرن کنیم.
آیا سواد رسانه به این معنا است که تمام محتواهای دریافتی از سوی آن را نادیده بگیریم؟
نصیری: سواد رسانهای به این معنا نیست که بخواهیم لذتها یا خوشیهای حاصل از رسانهها را نادیده بگیریم، بلکه بهعنوان مخاطبان یک پیام رسانهای تلاش میکنیم تا پشتپردههای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی رسانهها را درک کنیم و موضع ارائه شده در فرایند آن گفتوگو را پردازش، تحلیل انتقادی و بررسی کنیم؛ همانطور که میدانیم رسانهها بهطور تفکیکناپذیر با شبکههای گستردهتر اجتماعی، فرهنگی و نهادی گره خوردند و گاهی نیاز است مخاطب از این روشهای پیچیده و ضد و نقیض مطلع شود.در جامعه بیشتر مردم فکر میکنند که سواد رسانهای دارند؛ گاهی فکر میکنیم چهره واقعی سلبریتیها را میشناسیم و واقعیت زیادی درباره زندگی آنها میدانیم یا گستره زیادی از سبکهای موسیقی را میشناسیم و ترجیح دهیم سبک دلخواهمان را انتخاب کنیم؛ شاید بتوانیم به آسانی پیامهایی را با عکس، متن و فیلم بسازیم و به اشتراک بگذاریم، همینطور میدانیم چطور خودمان را در رسانه نمایش دهیم، اطلاعات را جذب کنیم و چطور از رسانهها برای آفرینش پیامهای خودمان و هماهنگ کردن با دیگران بهره بگیریم؛ بله در واقع ما باسوادهای رسانهای هستیم و تواناییهای مهمی مثل سخن گفتن به یک زبان، خوانش و فهم تصاویر و دنبال کردن روایتها کسب کردهایم که دستاوردهای مهمی هستند؛ اگرچه شاید بسیاری از ما آن را تواناییهای معمولی بدانیم اما نباید چنین دستاوردهایی را دست کم گرفت.
دانستن شیوه اثرگذاری رسانهها روی افراد و جامعه چه فایدهای دارد؟
نصیری: در واقع هرچه از شیوه عمل و اثرگذاری رسانهها بر خود آگاه باشیم، بیشتر میتوانیم اثرات آن را کنترل و مدیریت کنیم؛ همچنین با سوادرسانهای میتوانیم خودمان را از کاربران عادی رسانهها که معمولاً بدون اینکه خودشان متوجه باشند بخش مهمی از زندگی خود را به رسانه واگذار کردند، متمایز کنیم.
معمولاً آنچه اهمیت دارد این است که همیشه در سواد رسانهای دعوت به اندیشیدن عمیق، دقیق و جدی درباره آنچه میبینیم، میخوانیم و میشنویم، وجود دارد؛ همچنین سواد رسانهای به ما در درک فرمولهای رسانهای که بر اساس آن پیامها شکل میگیرند، کمک میکند.از آنجا که معمولاً پیامهای رسانهای، بسته بندی و مهندسی میشوند، نیازمند سوادرسانهای هستیم تا بتوانیم بستههای فکری، فرهنگی، اقتصادی و ایدئولوژیک را کدگشایی و رمزگشایی کنیم، زیرا همه ما گرفتار یک سری تورهای نامرئی هستیم که همیشه توسط رسانهها گستردهاند و ارائه میشوند.
آموزش سواد رسانهای باید از کجا و چگونه آغاز شود؟
نصیری: سواد رسانهای باید از منازل شروع شود، اگر والدین مجهز به آن نباشند، فرزند هم بیبهره خواهد ماند؛ همانطور که ظهور عصر دیجیتال، منجر به دیجیتالی شدن فرهنگ خانوادهها و در کنار آن والدین دیجیتالی شده است. میتوان گفت خانوادهها، اولین و مهمترین واسطه فرزندان در مواجهه با رسانهها هستند؛ در عصر حاضر، شاید شاهد تغییراتی در مناسبات خانواده هستیم، یعنی بر اساس آنچه آنتونی گیدنز درباره مدلهای خانواده اشاره کرده، در گذشته، رابطهها به صورتی بود که همیشه پدر و مادر میتوانستند داناتر و توانمندتر (اقتدار والدین) از فرزندان خود باشند؛ در عصر حاضر با وجود سبک زندگی دیجیتالی، ما شاهد کمرنگتر شدن اقتدار و قدرت نفوذ والدین شدهایم؛ امروزه والدین باید هم در مقام «یادگیرنده» و هم در مقام «یاددهنده» باشند.
اینکه میگوئیم سواد رسانهای از منازل شروع شود صرفاً به این معنا نیست که پدر و مادر سهم بیشتری داشته باشند زیرا معمولاً بین دو تا ۱۴ سالگی، والدین باید ارزشها، آرمانها و هویت خانواده را در مواجه با پیامهای رسانهای به فرزندان منتقل کند؛ از سن ۱۴ سال به بعد شاید والدین دیگر قدرت نداشته باشند که دریچه ذهنی فرزندانشان را کنترل کنند؛ بنابراین اگر از سنین پایین به بحث سواد رسانهای بپردازند، در بزرگسالی ثمره آن را خواهند دید.همه ما موظفیم با مسئولیت اجتماعی به بازنشر پیامها و اطلاعات در شبکههای اجتماعی بپردازیم؛ همانطور که مراقب اندیشه خود و فرزندانمان هستیم، مراقب اندیشه شهروندان جامعه نیز باشیم و این ارزشهای اخلاقی را به فرزندانمان نیز انتقال دهیم.
علاوه بر والدین، ارگانها و سازمانهای مختلف در افزایش سواد رسانهای جامعه نقش دارند. نقش آنها به چه صورت است و تاکنون چه اقداماتی در راستای آن صورت گرفته است؟
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از ایمنا،نصیری: بعد از والدین، آموزشهای رسمی که در آموزش و پرورش و دانشگاهها اتفاق میافتد و در مراحل بعد، سازمانهای دیگر از وزارت فرهنگ و ارشاد تا صدا و سیما میتوانند این مسئولیت را به عهده بگیرند، اما تا وقتی بستر این فضا در منازل مهیا نباشد، حتی آموزش در مدرسه با توجه به تناقض آموزهها با فضای خانه، زیاد مؤثر نخواهد بود.
.Arazazarbaiijan.farhangi@gmail.com
نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۰۲ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۸:۳۸ ق.ظ