دهه ۶۰ دهه مواج شعر و شعار در ادبیات ارومیه

دهه ۶۰ دهه مواج شعر و شعار در ادبیات ارومیه

علی رزم آرای
گروه فرهنگی:اشاره، نویسنده این نوشتار در اوقات گوناگون و از زوایایی محتلف ادبیات کلانشهر ارومیه و نیز استان را از جهات مختلف مورد پردازش و مداقه قرار داده است. چندی بود که نویسنده این نوشتار در ادامه این مسیر و در جهت بررسی و تدوین مسیر اجرایی ادبیات ارومیه واستان (برگزاری برنامه¬های مختلف، کنگره، جشنواره و شب شعر و …) مدام در حال تحقیق و پژوهش بود.
نوشتار زیر بخشی از این کوشش¬ها در قالب زندگی¬نامه زنده¬یاد عبدالحسین شیرپنجه رضایی (تنها) شاعرانقلابی و پیشگام در ادبیات انقلاب و نشر آثار در این نوع ادبیات بود، است. این بخش از گفتگوی نویسنده با حاج جمال عباس¬زاده، معاون فرهنگی وقت اداره کل ارشاد و فرهنگ اسلامی استان و مسئول فعلی انجمن خوشنویسی استان استخراج شده است:
سال¬های دهه ۶۰ هم سال¬هایی بود که به برکت انقلاب اسلامی، در آن، حرکت¬های فرهنگی و هنری مردمی زیادی برگزار می¬شد؛ ازجمله شب شعرهای فوق¬العاده و پرشماری که در سراسر کشور و از جمله نقاط مختلف آذربایجان¬غربی برگزار می¬شد. عامه مردم و به ویژه جوانان باغبت و علاقه فراوانی در این مجالس و محفل¬ها شرکت می¬کردند. حضور بزرگانی همچون زنده¬یاد تنها و دیگران این محافل را پرشورتر می¬کرد.
حتی جلسات خود انجمن شعر و ادب ارومیه که بعدها در سالن فرهنگ جنب مرکزهلال احمر در خیابان زنگنه (کاشانی فعلی) برگزار می¬شد هم بسیار شلوغ و پر ازدحام می¬شد.
این انجمن که یادآوری شد، در محل پارک ملت و در مکان فعلی انجمن سینمای جوان استقرار داشت انجمن به معنای کامل و منسجم نبود، محفلی بود با افراد و افکار متشتت و سلیقگی! اما انجمن خانه فرهنگ انجمنی منسجم و به اصطلاح شناسنامه¬دار بود! خانه فرهنگ در اصل منزل مرحوم دکتر مرتضی¬زاده بود که سالن تئاتری(آمفی تئاتری) داشت که جلسات انجمن هم آنجا برگزار می¬شد، گنجایش این سالن هم ۶۰ تا ۸۰ نفر بود که این تعداد جواب گویی جلسات هفتگی ما نبود، هر هفته بیش از ۱۰۰ نفر از علاقه¬مندن شعر و ادب در جلسات انجمن شرکت می¬کردند که بیشتر شان سرپا و از گوشه و کنار سالن و یا از روی پله¬ها جلسه را دنبال می¬کردند، شور و شوق و اقبال تا این حد بود! حتی در برنامه هفتگی انجمن تا ۴ هفته شاعران و علاقه¬مندان در نوبت شعرخوانی قرار می¬گرفتند تا نوبت¬شان برسد و شعرش را ارائه بدهند! در شورآفرینی و هیجان آفرینی¬های این چنینی زنده¬یاد استادتنها و دیگرانی چون حاج بیت¬الله جعفری، آقای محمود صادقپور(شامی) و… نقش اساسی داشتند.
بعد ازاین دوران ارومیه هیچگاه انجمن شعری با این اوصاف به خودش ندید و فعالیت¬های ادبی و شعری هم کم فروغ شد.
بعد از این دوران که ساختمان فرهنگ از تولی گری اداره فرهنگ و ارشاد وقت خارج شد انجم شعر هم تعطیل شد. تا سالها بعد با تلاش آقای حمید واحدی انجمن شعر مهدیه در سالن مهدیه به تولی گری حوزه هنری استان و سازمان تبلیغات اسلامی استان شکل گرفت اما دوران انجمن شعر خانه فرهنگ تکرار نشد.
کاروان فرهنگی و اعزام به جبهه¬ها: به خاطردارم که در آن سال¬ها در قالب کاروان فرهنگی متشکل از جمعی از هنرمندان، شاعران و عکاسان و… به منطقه اعزام شدیم. در این کاروان آقایان اسفندیاراصغرخانی، جواد پورصمد، زنده یاد استادتنها، زنده یادعلی صدری، حاج بیت¬الله جعفری، خود بنده و دیگران که جمعی بودیم در حدود ۱۵- ۱۶نفر. این جمع در حدود یک ماه ۵۰ جلسه شعر و ادب در مناطق جنگی جنوب و غرب برای رزمندگان و بسیجان تشکیل دادیم. در کرمانشاه، ایلام، اهواز و کلا ً در هر منطقه¬ای که زیر نظر لشگرعاشورا بود
شب شعرهای دهه ۶۰: سال ۱۳۶۵ شب شعری در سلماس برگزار شد که از ارومیه هم ۵ نفر ازجمله زنده یاد استادتنها، بنده، زنده یاد علی صدری، حمید واحدی و مختار صادق¬زاده دعوت کرده بودند که رفتیم. محل برگزاری شب شعر سالن سینمایی آزادی سلماس بود. ما که به محل سینما رسیدیم، دیدیم جمعیتی در حدود ۵۰۰ نفر در خارج از سینما تجمع کرده¬اند؛ نیروهای کمیته و شهربانی هم سعی در برقرای نظم و انظباط داشتند.
داخل سالن هم پر بود و یعنی ظرفیت سینما تکمیل بود و علاوه بر آن جمعیت هم کیپ تاکیپ سرپا ایستاده بودند.
ما و دیگر شاعران میهمان که در محل بودیم تا ساعت ۱۱ شب راهی برای ورود به داخل سینما پیدا نکردیم. حتی فشار جمعیت به قدری بود که شیشه¬های ورودی سینما شکسته شده بود. بالاخره ساعت ۱۱ شب ما به سالن راه پیدا کردیم و شب شعر تا ساعت ۲- ۳ نصف شب طول کشید! باورکردنش مشکل است اما استقبال در این حد بود. درهمان سال در شهراشنویه شب شعر دیگری برگزار شد. محل برگزاری هم سالن تربیت بدنی این شهر بود. ما که به محل سالن تربیت بدنی رسیدیم، با تجمع جمعیت ۱۰۰۰ نفری مواجهه شدیم. نیروهای سپاه، کمیته و شهربانی هم در محل برای برقرای نظم و انضباط در تلاش بودند.
داخل سالن هم که گنجایش ۲۰۰۰ نفر را داشت پر بود و بیش از ظرفیت هم پر بود. ما یعنی همه شاعران مدعو ساعت ۱۲ شب با کمک اهالی محل و هدایت نیروهای سپاه با گذر از دیوار و بام سه خانه مسکونی از سمت خیابان پشت سالن تربیت بدنی به محوطه پشتی آن راه پیدا کردیم و از در پشتی ساختمان وارد سالن شدیم.
بنده خودم مجری این شب شعر بودم، این شب شعرهم ساعت ۱۲ شروع شد و تا نزدیکی-های سحر طول کشید. در همین محل سینما فرهنگ که امروزه حوزه هنری استان شده¬است، محافل و کنگره¬های بزرگ شعر برگزار و ترتیب داده شده است. ظرفیت سال این سینما با بالکن ۸۰۰ نفر بود.
تمام ظرفیت۸۰۰ نفری سالن پرمی¬شد و اضافه بر آن مردم سرپا در حالت ایستاده شب شعر را دنبال می¬کردند.
ما در محل همین سینما کنگره¬های بزرگ شعرآزادگان را در سال ۱۳۷۰ در سال روز ورود آزادگان به کشور برگزار کردیم، کنگره شعرملی بزرگداشت شهید مهدی باکری را در اوایل دهه ۷۰ برگزار کردیم که از سراسر کشور هم میهمان داشتیم از تبریز، تهران، کاشان، کسانی چون مهرداد اوستا، مشفق کاشانی، زنده¬یاد صفالاهوتی، زنده¬یاد خانم سپیده کاشانی و… زنده¬یاد صفالاهوتی آن زمان دبیر شورای شعر کشور بود و با یک تلفن دعوت از شاعران به نام کشوری را انجام می¬داد.

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۴ ساعت ۴:۳۷ ق.ظ

دیدگاه


+ 5 = هفت