ترجمههای ساندویچی بلای جان فرهنگ
بهمنیار پورسینا
گروه فرهنگی : در چند دهه گذشته و خصوصاً از دهه هفتاد به بعد موجی از ترجمه از زبانهای اروپایی به فارسی آغاز شد که شامل همه علوم انسانی و خصوصاً فلسفه، جامعه شناسی و ادبیات بود و آن قدر وسیع و گسترده آغاز شد و ادامه پیدا کرد که حتی برخی را به توهم انداخت که آن را با نهضت ترجمه در قرون آغازین تمدن اسلامی مقایسه کنند. این نهضت، که از قرون دوم و سوم هجری آغاز شده بود باعث شد متون بسیاری از فلسفه و تاریخ گرفته تا علوم طبیعی از یونانی و سریانی به عربی و گاه به فارسی ترجمه شود و همین باعث شکوفایی و رشد چشمگیر تمدن اسلامی شد تا جایی که میتوان سلسلهای طولانی از بزرگان و نوابغ در همه عرصهها از الکندی و فارابی و ابن سینا تا خواجه نصیر و شهاب الدین سهروردی و ابن عربی و ملاصدرا فراهم آورد. برای همین هم بود که وقتی معاصرانِ ما با شوق و ذوق از آغاز دوباره نهضت ترجمه حرف میزدند، منظورشان این بود که این نهضت میتواند مقدمهای باشد بر شکوفایی دوباره تمدن و فرهنگ ایران و باز پس گیری جایگاهی که زمانی از آن ما بود.
البته نهضت ترجمه در قرون اولیه هم به سرعت به بار ننشست و حداقل یکی دو قرنی طول کشید تا از نهضت ترجمه فارابی ظهور کند، اما از وجناتِ نهضت ترجمهای که این روزها ما خوابِ آن را میبینیم واضح است که اگر تغییری در رویه ایجاد نشود هیچ چیزی بهتر از همین آدمهای نیم بندی که این روزها خود را پیشاهنگ فلسفه و ادبیات و جامعه شناسی و علوم دیگر میدانند ظهور نخواهد کرد. تفاوت دقیقاً در این است که این نهضت ترجمه چه چیزهایی را ترجمه میکرد و حالا ما مشغول ترجمه چه چیزهایی هستیم. نگاهی به فهرست کتابهایی که در دوران اوج نهضت ترجمه در اوایل تمدن اسلامی ترجمه شد، به ما نشان میدهد که آنانی که متون را انتخاب میکردند گوهرشناسانی بودند که در دریای مواج و خروشان فرهنگ و تمدن که هر کس ساز خود کوک میکند، آنان مروارید شکار میکردند. در همان سالها، مهمترین آثار افلاطون، ارسطو – که او را به حق »الفیلسوف« مینامیدند – فلوطین، جالینوس، و دیگر بزرگان ترجمه شد.در واقع، اگر بخواهیم به زبان امروز سخن بگوییم، بزرگترین کلاسیکهای جهان یونانی و رومی برای ترجمه انتخاب شد و نوابغی هم که ظهور کردند بر شانه همین غولها ایستادند و افقی دورتر را مشاهده کردند. اما اگر در ایران این روزها بخواهیم ترجمه کنیم چه؟ اینجا باید کمی از تجربه خودم، که مدتها به جبر زمانه مجبور بودم از ترجمه ارتزاق کنم، برای شما بگویم.
در این دوران با اکثر ناشرانی که در فلسفه و علوم انسانی کار میکنند همکاری کردم، اما تنها چیز مشترک بین همه آنها این بود که کسی برای »کلاسیک« ها به شما پول نمیداد و منظورم از کلاسیک آنهایی است که در دوران افول تمدن ایرانی اسلامی در چند قرن گذشته، یعنی از روشنگری به بعد و خصوصاً در قرن بیستم، شکل گرفته اند.هیچ ناشری علاقمند نیست که مثلاً Principia Mathematica راسل و وایتهد را منتشر کند، چون سه جلد قطور است و بسیار فنی، اما نوشتههای روزنامهای راسل، ترهات مالایعنایی که فقط برای امرار معاش مینوشت، بارها و بارها ترجمه شدند و میشوند و به فروش میروند. یا مثلاً اگر بگویید میخواهم مجموعه مقالاتی مثلاً درباره متافیزیک تحلیلی ترجمه کنم، چیزی که در زبانهای اروپایی بسیار رایج است و تقریباً مهمترین منبع برای مشارکت در بحثها به حساب میآید، هیچ کس حتی پیشنهاد شما را بررسی نمیکند، اما اگر »فلسفه به زبان ساده« یا »فلسفه در ۲۱ دقیقه« یا »فلسفه برای تازه کارها« یا چنین چیزهایی باشد، همه به سرعت با شما قرارداد خواهند بست.
این وضع البته در ادبیات داستانی کمی بهتر بوده است، اما تنها دلیل آن خوش سلیقگی و البته شهرت مترجمانی مانند رضا سید حسینی و سروش حبیبی بوده است که مثلاً تولستوی را به ایرانیان شناسانده بودند، اما نسلِ این مترجمان هم رو به انقراض است و الان مترجمان ادبی، حتی آنهایی که سوادشان در حدی هست که حداقل زبان مبدا و مقصد را بشاسند و حداقل خطاهای فاحش در ترجمه نداشته باشند، به سمتِ ادبیاتِ ساندویچی و اغلب مطلقاً بی ارزشِ امریکایی میروند – و البته منظور من از ادبیات امریکایی هر ادبیاتی است که به تقلید از آنها نوشته شده باشد، وگرنه هر کس ارزش کارهای مارک تواین یا سلینجر را میشناسد، اما به راستی بعد از سلینجر کسی به گرد پای او هم نزدیک شده است؟واقعیت این است که نهضت ترجمهای میتواند واقعاً کمکی به پیشرفت فرهنگ و تمدن کند که پایهها و اس و اساس فرهنگ و علوم و هنرها را ترجمه کند، نه حواشی و نوشتههایی که در زبان مبدا هم کسی برایشان تره خرد نمیکند. به گزارش آرازآذربایجان به نقل از مهر، در زبانهای اروپایی، اگر شما بخواهید ارسطو یا آکویناس یا حتی ابن سینا بخوانید، ترجمههای استانداردی از آن وجود دارد و حتی نظام ارجاع به آنها هم مشخص است و تنها کافی است که به کتابخانه ای، حتی کتابخانه ای کوچک، بروید تا به آنها دسترسی پیدا کنید، اما ما در ایران، ترجمه که هیچ، حتی تصحیح استانداردی از بزرگان خودمان نظیر ابن سینا و غزالی و ملاصدرا نداریم که استاندارد باشد و همه بتوانند به آن تکیه کنند. تا آن زمان، صحبت از نهضت ترجمه شوخی است.
Arazazarbaiijan.farhangi@gmail.com
نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۲ ق.ظ