تاثیرسیر تحول مفهوم ارتباطات برفرهنگ جمعی

تاثیرسیر تحول مفهوم ارتباطات برفرهنگ جمعی

هادی خانیکی
گروه فرهنگی:مقاله پیش رو مروری بر سیر تحول مفهوم ارتباطات در ایران بر پایه آموزش_های جدید دانشگاهی دارد. مطالعات نخستین در این حوزه، بر دو واژه »وسایل ارتباط جمعی« و »رسانه« مبتنی است که واژه نخست مورد تأکید مرحوم دکتر معتمدنژاد و واژه دوم مورد تأکید روانشاد دکتر مجید تهرانیان بود. این تمایز در نامگذاری تنها از اختلاف بر سر دامنه سخت افزارها و فناوری های ارتباطی نشات نمی_گیرد بلکه ناظر بر وجوه اجتماعی زبان و معنا یافتن واژگان در این حوزه نیز هست؛ چنانکه بر واژه »رسانه« در این میان معانی جدیدی بار شد که پیش از این، در زبان فارسی به چشم نمی_خورد. مقاله با مطالعه تاریخی و با روش اسنادی روند پیدایش و تحول این مفاهیم را از میان آثار و نوشته های معتمدنژاد و تهرانیان که هر دو نقش مؤسس در آموزش و پژوهش ارتباطات در ایران دارند، واکاویده و به اعتبار تأسیس دانشکده علوم ارتباطات و راه اندازی فصلنامه »مطالعات رسانه_های نوین«، انتظار های جدید از دانش ارتباطات و رسانه های نوین را مطرح کرده است.
نویسنده در این مقاله بر اساس مطالعه ای تاریخی و تطبیقی نتیجه می گیرد که در »مطالعات رسانه های نوین« باید هر دو وجه سخت افزاری و نرم افزاری تحوالت جدید را در تمامی سطوح رسانه ای و ارتباطی مد نظر قرار داد مرسوم است که در نشریات حرفه ای و تخصصی، سخنی آغازین برای ترسیم سیاستها و بایدها و نبایدهایی که به آنها مقیدند، بنویسند، امّا چنین رسمی در میان نشریات علمی – پژوهشی چندان رواج ندارد.فصلنامه مطالعات رسانه های نوین که انتشار نخستین شماره اش با تأسیس »دانشکده علوم ارتباطات« دانشگاه علامه طباطبائی قرین شده است، به لحاظ طبقه بندی علمی، در گروه دوم جای می گیرد. بهمین سبب باید به رسم معمول از عنوان هایی چون »سرمقاله« و »پیشگفتار« صرفنظر کند و بی مقدمه به سر اصل موضوع که انتشار مقاله هایی پژوهشی و مطابق با معیارهای سنجش و داوری علمی است، برود. هیأت مدیره و تحریریه فصلنامه تمکین به این رسم را به دو سبب، شرط ادب ندانستند: نخست آنکه نشریه ای که در حوزه ارتباطات و مطالعات رسانه ای منتشر می شود، حتی وقتی سرشت و صورت علمی- پژوهشی دارد، باید بتواند با مخاطبان خویش گفت وگو کند و نشان دهد که علم، زبان فروبستگی نیست، زبان گشودگی میدان ها و ساحت های دانش و فنون است. پس انتظار آن است که فصلنامه مطالعات رسانه های نوین در عین وفاداری به معیارها و موازین علمی پژوهشی، در پی نوآوریهای حرفه ای هم باشد. از این رو، تعهد به مضمون و موازین به معنای عدم تحول در قالب و صورتها نیست.دوم اینکه این فصلنامه منتسب به نهادی آموزشی است که اگر چه در این سال با تأسیس رسمی دارای شناسنامه شده است، اما بی تبار و تاریخ نیست. تبار تاریخی دانشکده کنونی، به دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی می رسد که بر مدار دانش و تالش دکتر کاظم معتمدنژاد، پدر علوم ارتباطات ایران پا گرفت و پیش رفت. آن دانشکده مؤثر در حوزه آموزش ارتباطات، همزادی صاحب نام در حوزه پژوهش نیز داشته است، »پژوهشکده علوم ارتباطی و توسعه ایران« که به همت و خلاقیت دکتر مجید تهرانیان، راهی نو در مطالعات ارتباطات گشود. تأسف آنکه این دو در همین سالهای نزدیک در پی هم از جهان رفتند: دکتر مجید تهرانیان در سال ۱۳۹۱ و دکتر کاظم معتمدنژاد در سال ۱۳۹۲ هم شرط ادب و هم لازمه تعهد به دانش تاریخی ایجاب می کرد فصلنامه از کنار این دو نهاد و دو نماد به آسانی نگذرد. آنچه در پی می آید با رعایت همه این جوانب است: توجه به تاریخ از زبان علم و بازخوانی یک متن ارتباطی در زمینه ای تاریخی در میدانی که »فصلنامه مطالعات رسانه های نوین« به آن مقید و متعهد است.بر این اساس مقاله پیش رو به فرایند تاریخی شکل گیری آموزش و پژوهش و طرح مفاهیم اساسی ارتباطات در ایران بر پایه اندیشه_ها و تلاش های معتمدنژاد و تهرانیان می پردازد:
با طرح زمینه ها و مفاهیم نظری ارتباطات در ایران، نخستین تلاش های دو نظریه پرداز ایرانی یعنی معتمدنژاد و تهرانیان بر طبقه بندی و نامگذاری »وسایل ارتباطی« و »رسانه ها« متمرکز است. معتمدنژاد در نخستین مقاله ای که در خرداد ماه ۱۳۵۲ در نشریه تحقیقات روزنامه نگاری نوشته است وسایل ارتباطی را در چهار دسته متعارف »وسایل ارتباط تودهای«، »وسایل ارتباط جمعی«، »وسایل خبری« و »نون انتشار جمعی« قرار می دهد او منشأ اختالف در این نام گذاری ها را چنین می داند:
در نخستین سالهای فعالیت رادیو در دوره بین دو جنگ جهانی و سپس با ایجاد و توسعه تلویزیون در اولین سالهای بعد از جنگ جهانی دوم، برای معرفی مجموع این وسایل جدید ارتباطی، همان اصطلاح قدیمی »مطبوعات« که از سه قرن پیش برای روزنامه ها و مجلات استعمال می شود به کار می رفت. بر این اساس، موقع معرفی جداگانه هر کدام از این وسایل نیز با استفاده از کلمه مطبوعات یک اصطلاح مرکب استعمال می شد و با توجه به محتوا و یا طرز استفاده روزنامه ها و مجلات، رادیو، تلویزیون و سینما، این وسایل به ترتیب »مطبوعات نوشتنی« یا »مطبوعات خواندنی«، »مطبوعات گفتنی« یا »مطبوعات شنیدنی«، »مطبوعات تصویری« یا »مطبوعات دیدنی«، نامیده می شدند و گاهی هم در مورد روزنامه ها و مجله ها، اصطلاح »مطبوعات چاپی« و درباره رادیو و تلویزیون و سینما، از اصطلاح »مطبوعات سمعی بصری« استفاده می شد.انتخاب یک اصطلاح واحد و جامع برای اطلاق به تمام وسایل مذکور به سبب استنباط ها و طرز فکرهای مختلفی که در ممالک گوناگون جهان در زمینه وظایف و نقشهای اجتماعی روزنامه ها و رادیوها و تلویزیون ها و سینماها وجود دارند، بسیار دشوار بود و به همین جهت با توجه به وظایف خاص این وسایل در ایجاد ارتباط یا انتشار پیام ها و مطالب یا پخش اخبار و اطلاعات، اصطلاحات متعددی نظیر »وسایل ارتباطی« ، »وسایل انتشاری«، »وسایل خبری« پدید آمد و با در نظر گرفتن نقشهایی که این وسایل در جوامع انسانی به عهده دارند، برای آنها صفتهای »تودهای یا جمعی«، »اجتماعی« و »دسته جمعی« در نظر گرفته شد.معتمدنژاد برای آشنایی بیشتر با این اختلافات در نامگذاری که البته شامل اختالف در طبقه بندی_ها نیز هست، چهار مفهوم را بررسی می کند:- وسایل ارتباط توده ای- وسایل ارتباط اجتماعی- وسایل خبری- فنون انتشار جمعی
در نگاهی تاریخی و تطبیقی به سیر تحول مفهوم ارتباطات و از عصر ارتباطات سنتی و شفاهی به دوران ارتباطات نوشتاری و دیداری – شنیداری و سر انجام دسترسی بیشتر جامعه ایرانی به رسانه های نوین و ورود به فضای مجازی جامعه اطلاعاتی و ارتباطی و اکنون جامعه شبکه_ای می توان دریافت که برای مطالعه فناوری_ها و کارافزارهای ارتباطی و گونه های مختلف رسانه ای از یک سو وجوه اجتماعی فرهنگی، سیاسی و اقتصادی توسعه و زوال آنها از سوی دیگر، نیاز به انجام پژوهش های گوناگون است.

نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۳۴ ق.ظ

دیدگاه


1 × یک =