بررسی دلایل رکود و نزول پیاپی بازار سرمایه

بررسی دلایل رکود و نزول پیاپی بازار سرمایه

علی نبی‌زاده
گروه اقتصادی: مسئولین از عزم جدی دولت در حمایت از بازار سرمایه خبر می دهند و سرمایه گذاران با دیدن روند نزولی بورس نیز خواهان ورود دولت و حمایت از بازار سرمایه را دارند. نگارنده این متن در ادامه به بررسی دلایل رکود و نزول پیاپی بازار سرمایه و پاسخ به سوال نوع حمایت مورد نیاز برای بورس می‌پردازد.
فعالان بازار سرمایه بخوبی به این موضوع واقفند که ریسک سیستماتیک بازار سرمایه نشات گرفته از پارامترهای اقتصاد کلان بوده و با این توضیح به بررسی عوامل ریسک بازار سرمایه از منظر اقتصاد کلان کشور خواهیم پرداخت.
ریسک های بازار سرمایه: نرخ سود بانکی بالا و انتشار اوراق مشارکت ۲۳ درصدی از سوی بانک مرکزی پرواضح است که نرخ سود بانکی بالا تهدیدی برای سرمایه گذاری در بازار سرمایه است، نه تنها در ایران که با نگاهی به بازار بورس آمریکا بخوبی واکنش بازار در برابر تصمیمات فدرال رزرو ( این روزها همه منتظر تصمیم کاهش سیاست انبساطی و حرکت به سمت افزایش سود بانکی هستند) قابل شناسایی است. بنابراین واکنش بازار به این مقوله کاملا منطقی و خارج از تصمیمات احساسی و روانی است. عدم کاهش سود بانکی در تصمیمات اخیر شورای پول و اعتبار نگرانی در این خصوص را افزایش داده است.
عدم قطعیت های فراوان در بودجه دولت برای سال آینده- افت شدید قیمت نفت به حدود ۴۷ دلار و امکان بالقوه کاهش بودجه از این ناحیه اخذ مالیات از نهادهایی که تا کنون مالیات پرداخت نکرده‌اند که تحقق آن در هاله ای از ابهام است. این دو عامل و عواملی از این دست که در لایحه بودجه بسیار است تحقق بودجه انبساطی دولت را بسیار دور از انتظار می نمایاند و خروج از رکود چندان سهل الوصول نخواهد بود. مشخص نبودن تصمیم گیری در خصوص نرخ خوراک پتروشیمی، نکته ای که سال گذشته نیز تاثیر بسزایی در افت سهام شرکت های پتروشیمی و کلیت بورس داشته است.عدم قطعیت در مورد نرخ ارز و صحبت های ضدونقیض مسئولین مربوطه در این خصوص: تلاطم بالای نرخ ارز در یک ماه گذشته خود عامل منفی برای تولید و بازار سرمایه است. از طرفی رشد آن اکثریت شرکت‌های تولیدی ما را که مواد اولیه آن ها بشدت وابسته به نرخ ارز است تحت تاثیر قرار داده و هزینه تمام شده کالا را بالا می‌برد و سود بنگاه بسیار به نرخ ارز حساس است. از سوی دیگر افزایش نرخ ارز برای شرکت های صادراتی (هرچند در اقلیت هستند) با توجه به تحریم های موجود تاثیر چندانی در سود شرکت‌ها نخواهد داشت و میزان صادرات شرکت های صادراتی بسیار پایین است و حتی برخی از آن ها بدلیل استفاده از ارز مبادلاتی حق فروش ارز در بازار آزاد را نداشته و افزایش نرخ ارز تاثیری بر روی سود آن ها ندارد.
رکود اقتصادی کشور: به تعبیر اکثر اقتصاد دانان، اقتصاد کشور همچنان در ناحیه رکود و در خوشبینانه ترین حالت در حال گذر از رکود است بنابراین انتظار رونق در صنایع تولیدی و شرکت های بورسی در آینده نزدیک خود اشتباه بزرگی است. پی گیری وضع قوانین حقوق مالکانه برای شرکت‌های معدنی و بحث کیفی سازی تولید بنزین پالایشگاه ها بار سنگینی بر دوش این صنایع است که در کوتاه مدت و حتی میان مدت نمی توان انتظار رشد قابل توجهی از آن ها داشت در کنار آن عدم تصمیم گیری در خصوص قیمت نفت و بسته بودن نماد های صنعت پالایشگاهی خود از نقاط منفی وریسک بالای بازار سرمایه است. عدم قطعیت در خصوص نتایج مذاکرات و شایعات فراوان در مورد ننتایج مذاکرات: بر کسی پوشیده نیست که تحریم ها از هر نوع ضربه جبران ناپذیری به تولید و اقتصاد کشور وارد کرده است. عدم قطعیت در مورد نتایج مذاکرات و تاریخ احتمالی توافق و یا نحوه رفع تحریم ها از عوامل تاریک در تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در بازار سرمایه محسوب می شود. در کنار موارد یاد شده ساختار بورس ایران اگرچه در سالیان اخیر از لحاظ شفافیت و اطلاع رسانی بسیار رشد داشته ولی همچنان با ایده آل سیستم سرمایه گذاری فاصله بسیار دارد که بد نیست توجه جدی تری در این خصوص صورت گیرد.با وجود موارد ذکر شده بنظر نمی رسد خروج نقدینگی از بازار سرمایه در دو ماه اخیر و رکود و کاهش شدید شاخص بورس بدون دلیل و یا بی منطق باشد. کما اینکه در یکی دو هفته گذشته بازار سرمایه دیگر به صحبت های امیدوار کننده شخص رئیس جمهور و وزیر اقتصاد در خصوص حمایت از بازار سرمایه نه تنها پاسخ مثبتی نداده بلکه حتی واکنش های منفی نیز داشته است. دلیل این امر را می توان اینطور برشمرد که بازار سرمایه همواره نمایانگر آینده وضعیت اقتصادی کشور است و با توجه به موارد عدیده ای که بر شمردیم و با وجود ریسک های سیستماتیک فراوان بازار سرمایه بنظر نمی رسد تنها بر زبان جاری ساختن کلماتی خوشبینانه اثر بخش باشد. و در حال حاضر بازار تنها به عوامل رفع و یا کاهش ریسک های سیتماتیک جدی پاسخ نشان خواهد داد. و صرفا چون سهام شرکت ها (البته نه همه آن ها) در کف قیمتی قرار دارد موجب رشد و رونق بازار نخواهد بود و اگر باشد بسیار موقتی است.به عقیده نگارنده شاید آنچه بازار سرمایه بدان نیاز دارد حمایت دستوری و خرید و فروش هایی جهت حفظ شاخص بورس نیست بلکه وضع قوانین درست در راستای حمایت از تولید و سرمایه گذار، و تلاش در پی کاهش هر چه بیشتر ریسک سرمایه گذاری است. چرا که با توجه به رکود بازار سرمایه و عدم ورود سرمایه های سرگردان داخلی به بورس ادعای جذب سرمایه بین المللی در بازار سرمایه بسیار دور از ذهن خواهد بود. توجه به این نکته ضروری است که حرکت در مسیر اعتدال همواره نتایج بهتری را در بر دارد.
همان اندازه که حمایت از بورس به روش حمایت ها و خرید های دستوری جهت مثبت نگه داشتن شاخص کار مفیدی نیست از سوی دیگر سخن راندن از بازار آزاد نیز شاید حرف چندان واقع گرایانه ای نباشد. در کشوری که سیستم و ساختار مالی کاملی ندارد و در شرایط عدم وجود بازار اوراق قرضه جهت تعیین نرخ بهره واقعی، عدم وجود ابزار های مشتقه جهت مدیریت درست ریسک و عدم سیستم نظارتی مدون و کارا و نیز عدم قدرت اجرایی ناظر در خصوص بررسی تخلفات صد البته بازار آزاد شکل نخواهد گرفت و حمایت های اولیه را در خصوص رفع این موانع می طلبد.بنابراین آنچه از دولت و سازمان بورس بعنوان یک نهاد مستقل انتظار می رود سعی در بهبود شرایط اقتصادی کشور و رفع و یا کاهش موانع و ریسک های سیستماتیک بازار است که در این شرایط اقتصاد کشور و به تبع آن سرمایه گذاران بازار سرمایه از آن سود خواهند برد.

نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۳ ساعت ۶:۱۵ ق.ظ

دیدگاه


نُه − 2 =