ادبیات کودک و نوجوان از لابهلای دانش فولکلوریک
علی رزم آرای
اشاره: در سال¬های گذشته و در شمارههای گذشته روزنامه آراز اذربایجان طی سلسله مقالاتی تحت عنوان مروری بر سابقه فولکلورو دانش مردمی، به بررسی و مطالعه گونههای مختلف ادبیات در چهارچوب مجموعه غنی انسانی فرهنگی فولکلور در سطح جغرافیای آذربایجان به ویژه آذربایجان¬غربی و کلانشهرارومیه براساس عملکرد زبانی و ادبی در عمق زبان ترکی آذربایجانی پرداخته بودیم. درنوشتارهای فوق¬الذکر کلیات فولکلور، فولکلور و شاعری، فولکلور و ادبیات کودک، فولکلور و لالاییها حاصل مطالعه و بررسی بود. در مقدمه و ابتدای این سلسله نوشتارها و همچنین در خلال شرح هریک از عناوین آن، به اهمیت جریان دانش مردمی در بین نسلهای امروز و انتقال مفاهیم تعلیمی و پرورشی از طریق آن، زبان ویژه این فولکلور که غنای عمیق آن در ساخت ادبیات رسمی جامعه و هم ادبیات مردمی و چگونگی حضور و کارکرد این مفاهیم و اثر بخشی آن، اشاره شده و نمونههایی نیز به دست داده شد.
اما با توجه به اهمیت این مبحث، تحقیقی مجزا در خصوص ادبیات کودک و نوجوان در گستره کلانشهرارومیه لازم بود تا جایگاه این گونه ادبی درچهارچوب زبان ترکیآذربایجانی به عنوان زبان مادر و انتقال مفاهیم گوناگون تربیتی و پرورشی از طریق آن به کودکان ونوجوانان این شهر و درکل، استان آذربایجان¬غربی، مشخص و معین گردد. وقفه حاصل آمده در ادامه این سلسله از نوشتارها از این جهت بوده و در این شماره و درقالب نوشتار حاضر شده است که حداقل شمائی دسترس از پیشینه و وضعیت فعلی ادبیات کودک و ارتباط عمیق آن با فولکلور منطقه داده شود.
بطور¬کلی سرچشمه¬¬ی هویت فرهنگی و تاریخی ادبیات کودک در آذربایجان، جریان غنی و پویای ادبیات شفاهی و فولکلور آذربایجان است. ادبیات شفاهی گونه¬ای از ادبیات منظوم یا منثور است که از نسلی به نسلی، سینه به سینه منتقل شده¬است. این نوع ادبیات، زادهی شخص واحدی نیست بلکه وابسته به یک روحیهی جمعی است. طبیعتا ًپاسداشت ادبیات کودک با توجه به سن حساس مخاطبان آنها در کشور چندفرهنگی و چندزبانه ایران امری ضروری به نظر می¬رسد. بررسی سیر ادبیات کودکان و نوجوانان در آذربایجان در گرو شناخت فضای سیاسی- اجتماعی حاکم بر آن، در دوره¬های زمانی مختلف است.ادبیات کودک ونوجوان، مجموعه آثار یا نوشته¬های نویسندگان متخصص است که با توجه به ذوق و سطح بالیدگی کودکان تهیه می¬شود. آن¬چه ادبیات کودکان و نوجوانان را از ادبیات بزرگسالان متمایز می¬کند، تفاوتی است که بین نیازها و امکانات کودکان و بزرگسالان وجود دارد. قصه¬ها و داستان¬های دوران کودکی یکی از منابع مهم خودشناسی و جهان¬شناسی کودکان و نوجوانان است. به طور کلی کودکان با هم¬زادپنداری با قصه ¬های داستانی روابط بین انسان¬ها و نحوه¬ی برخورد آن¬ها را تجزیه و تحلیل می¬کنند.کلانشهرارومیه متأسفانه از نظرادبیات رسمی(ادبیات داستانی- کودک وبزرگسال ) جایگاه قابل اعتنایی در کشور ندارد و باز هم متأسفانه هیچ آبشخور و منبعی هم از این نظر در دست نبوده و نیست که بتوان با اتکا به آن اظهار نظر کرده و به قضاوت نشست. این امر ناظر برهر دوی سوی ماجرا است. یعنی سندی قطعی دال بر بود و یا نبود پیشینه ادبی در ادبیات داستانی و ادامه منطقی آن در دست نیست.
ادبیات کودک نیز در کلانشهرارومیه به همین عارضه دچار است. یعنی تاریخچه مشخص و معینی برای آن نمیتوان تصور کرد. یکی از دلایل عمده این مشکل به شرایط اجتماعی وسیاسی جامعه ایران در دوران پهلوی باز میگردد. زمانی که زبان ترکی آذربایجانی از جریان عمومی جامعه باز مانده و به علت تفکرات نژادپرستانه رژیم حاکم این زبان هیچگاه صورت مکتوب و نگارشی نیافت. به همین دلیل ادبیات کودک و گونههای ادبی مبتنی بر این زبان نیز دچار این آفت شده و مجال بروز پیدا نکرده و اصلا ً شکل نیافتند وهرچه نیزانجام گرفته به زبان فارسی است نظیرآثار صمد بهرنگی و پیش ازآن جبار باغچهبان.امروزه نیزبه دلیل عدم احساس نیاز و دغدغه لازم جمعی وعمومی اهالی آذربایجان ایران وبه همراه آن آذربایجان¬غربی و کلانشهرارومیه، این گونه مهم ادبی با بیتوجهای مواجه است.اما آنچه بر این نوشتار عیان وآشکار است در کلانشهرارومیه ، دهههای ۷۰ و ۸۰ خواستگاه اصلی ادبیات کودک در این شهر به شمار میرود. یعنی چیزی در حدود کمتر از ۲۰ سال.اگر بخواهیم دریک بررسی اجمالی در این گونه ادبی با توجه به آثار موجود، غور کنیم به شاخصهای زیر خواهیم رسید:
ارائه مفاهیم ساده محیطی به کودک از نام حیوانات به زبان مادری تا انتقال مفاهیم مختلف از سیر زندگی انسانی، وطن، پدر و مادر،خانواده، مدرسه، معلم و… تا معرفی شهر بومی محل زندگی تا طبیعت و محیط زیست و ….
در این چهار چوب بیشترین کار انجام شده به صورت اشعار کودکانه با توجه به بار و پیشینه فوکلوریک زبان ترکی آذربایجانی بوده است. از قصه ( ناغیل و حکایه) به یک یا دو نمونه بیشتر نمیتوان اشاره کرد.در خصوص زبان و حالات این اشعار و آثار بهرام اسدی در مقدمه کتاب »یاغدی یاغشیلار – اوشاق شعرلری«اینگونه شرح میدهد:
در زبان کودکان، جملهها شکل کوتاهی دارند به همین دلیل در شعر کودک بایستی مصرعها کوتاه باشند ، شاعر بایستی وزن و موسیقی لطیف و نرمی را برای سرایش شعرها انتخاب کند، استفاده از صناعت و تکنیکهای ادبی لازم و ضروری نیست اما در صورت استفاده باید به صورت ساده و کودکانه مورد پرداخت قرار گیرند، در ادبیات کودک استفاده از لغات مشکل جا و توجیهی ندارد چرا که کودک به دنبال معنای لغات کنجکاوی نخواهد کرد.
هدف از ادبیات کودک به شرحی که گذشت انتقال مفاهیم اخلاقی و تربیتی به کودکان با طیف سنی مشخص بر اساس قاعدههای زبان مادری و فرهنگ مبتنی برآن است.
پس نباید در انتخاب واسطهها و میانجیها در این امر ساده نمای ِ پیچیده، سهل انگاری کرد.
دقت در انتخاب موضوع و یا موضوعات، موسیقی مناسب برای شرح ساده آن، اندازه و حجم کوتاه و مختصر اشعار، از اهم شاخصهای تالیف کتاب در ادبیات کودکان است.
سیر تحول ادبیات کودک به عنوان یک پدیده ¬ی اجتماعی در طول تاریخ به نگرش افراد یک جامعه به کودکان وابسته بوده است به گونه¬ای که کتاب¬¬های کودکان محصول باورها و عقاید دوران¬های خود هستند و بدون در نظر گرفتن شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی یک دوره نمی¬توان این ادبیات را مورد سنجش قرار داد.
نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۱۶ تیر ۱۳۹۳ ساعت ۴:۳۵ ق.ظ