وقتی عزیزترین فرد زندگی تان شما را نمیشناسد
گروه گزارش:تصورش را بکنید یکی از عزیزترین آدمهای زندگیتان مقابل شما نشسته سالها کنارش بودهاید اما حالا شما را نمیشناسد، چه بسا از شما وحشت دارد میخواهد از خانهاش برود، داستانهایی برایتان تعریف میکند که قبلا هرگز نشنیده بودید. همه چیز از یادش رفته، مرتب میگوید که میخواهد برود اما هیچکس نمیداند کجا، گریه میکند، داد میزند، میترسد و…همینطور که سن بالاتر میرود طبیعیست که فراموشیهای گاه به گاه سراغ آدمها بیاید. با این حال گاهی این فراموشی از حالت عادی خارج شده و به یک بیماری عذاب آور تبدیل خواهد شد. شنیدن اینکه عزیزترین فرد زندگیتان به آلزایمر مبتلا شده قطعا یکی از سختترین لحظات زندگی خواهد بود.
آلزایمر از آن دست بیماریهاییست که ابتدا برای افراد به نزدیک به فرد مبتلا قابل تشخیص نیست مگر اینکه هشدارها و اخطارهای اولیه را بشناسند و بتوانند با تشخیص به موقع شرایط را تا حد امکان تعدیل کنند و در کنترل خود در بیاورند.آلزایمر که اینروزها بیش از گذشته شیوع پیدا کرده و در اکثر مواقع گریبانگیر افراد مسن خانوادهها میشود، در دل خود لحظات سخت و طاقت فرسایی را دارد که گذر از آنها برای هر کسی یکی از بزرگترین چالشهای زندگی خواهد بود.
در شروع آلزایمر معمولا حافظه بلند مدت به همان قوت اولیهاش باقی میماند اما این حافظه کوتاه مدت فرد است که دچار اختلال خواهد شد.فرد مبتلا، ممکن است مکالمهای را که دو ساعت پیش با یکدیگر داشتید به یاد نیاورد. او سوالهایی را تکرار میکند که همین چند لحظه پیش پاسخ آنها را دادهاید. این بیماری همچنین بر روی گویش فرد مبتلا هم تاثیر میگذارد. یکی از عزیزترین افراد زندگی شما حالا حتی برای به یادآوری برخی کلمات معمولی دچار مشکل شده است. و اینجاست که باید نگرانیهایتان را جدی بگیرید.علاوه بر از دست دادن حافظه آلزایمر میتواند مسبب نوعی گیجی و تغییر رفتار در فرد مبتلا شود. پدر، مادر یا همسرتان از خانه بیرون رفته است، در همان حوالی خودتان، جایی که کاملا برای او آشناست چون سالها در آن منطقه رفت و آمد میکرده اما حالا در همین محدوده آشنا مسیر را گم میکند.تغییر شرایط روحی و تنزل آن هم میتواند از دیگر نشانهها باشد. حتی ممکن است کج خلقیها و تندیهای بسیاری از خود بروز دهند. آنها حتی دیگر به لحاظ بهداشتی هم به خودشان اهمیت نمیدهند. فردی که پیش از این شیک پوشیاش زبانزد خاص و عام بوده، حالا لباسها نامرتب و کثیف میپوشد ، حمام نمیرود و حتی موهایش را مرتب نمیکند.قطعا برای همه بسیار سخت خواهد بود تا با این واقعیت مواجه شوند که یکی از عزیرترین آدمهای زندگیشان به این بیماری مبتلا شده است. با این حال وقتی نشانهها به منزله زنگ خطری شما را آگاه میکنند، ملاقات با یک پزشک هر چه زودتر اتفاق بیفتد بهتر خواهد بود.
وقتی پزشک متخصصی را ملاقات کنید شاید تشخیص اولیه چیز دیگری باشد. بیماری با درصد بالایی از شانس درمان. مانند به هم خوردن تعادل تیروئید فرد. اما اگر تشخیص این بیماری آلزایمر باشد، هر چه زودتر متوجه شوید راههای درمان بیشتری وجود دارد که هر چه زودتر آغاز شوند بهتر جواب میدهند.تستهای سادهای برای تشخیص بیماری آلزایمر وجود ندارد بنابراین پزشکان معمولا بر اساس توضیحات افراد نزدیک به فرد مبتلا این بیماری را تشخیص میدهند. آزمون وضعیت روانی که گاهی اوقات “مینی کاگ” نامیده میشود و همچنین تستهای غربالگری که میتواند میزان مهارتهای ذهنی و حافظه کوتاه مدت را اندازهگیری کند از دیگر تستهای موجود برای تشخیص آلزایمر هستند. نوارهای مغز و اعصاب به همراه اسکن از مغز میتوانند برای تشخیص بیماریهای دیگر از جمله گرفتگیها عروقی یا تومورها کاربرد بیشتری داشته باشند.آلزامیر سبب مرگ سلولهای مغزی و تخریب بافت سراسر مغز خواهد شد. همانطور که بیماری بدتر میشود ،بافت مغزی کوچکتر و مناطقی که حاوی مایع مغزی نخاعی هستند بزرگتر میشوند. در چنین حالتی قسمتهای مربوط به حافظه ، صحبت کردن و درک مطلب صدمه جدی میبیند.
آلزایمر بر افراد مختلف تاثیرات متفاوتی میگذارد.گاهی اوقات علائم خیلی سریع رو به بدتر شدن میروند و قسمت زیادی از حافظه از دست میرود و گیجی و مشکلات ناشی از آن طی سالهای کوتاهی شدت میگیرد.
برای برخی دیگر افراد این تغییرات آرام آرام اتفاق میافتند. در برخی افراد میتواند ۲۰ سال زمان صرف شود تا بیماری به طور تمام و کمال خودش را نشان بدهد. اما بیشتر افراد مبتلا به آلزامیر، بعد از تشخیص بیماری بین ۳ تا ۹ سال زندگی میکنند.آلزایمر بر روی تمرکز فرد مبتلا تاثیر جدی میگذارد، بنابراین او نمیتواند دیگر مثل سابق مثلا آشپزی کند یا قبضهای خانه را بپردازد. همینطور که علائم شدت بیشتری به خود میگیرند، فرد مبتلا ممکن است افراد آشنا یا مکانهای آشنا را تشخیص ندهد. فرد از وسایل نادرستی برای مصارف روزمره خود استفاده میکند. مثلا ممکن است موهایش را با چنگال شانه بزند.ضعف در هماهنگی، از دست دادن حافظه و گیجی مجموعه فاکتورهایی هستند که رانندگی را برای فرد مبتلا به آلزایمر به یک اتفاق خطرناک تبدیل میکنند. اگر احساس میکنید فرد عزیزی که در خانوادهتان به این بیماری دچار شده دیگر بیش از این نباید رانندگی کند ،دلایل را برایش توضیح بدهید. اگر او به حرف شما گوش نکرد حتما از پزشک معالجش بخواهید در این مسیر به شما کمک کند. اگر او همچنان به رانندگی اصرار داشت حتما در این برنامه همراهیاش کنید و کنارش بنشینید. در نهایت بهتر است کسی مسئولیت رانندگی را به عهده بگیرد و این فرد را به بیرون از خانه ببرد تا هم سوار ماشین شده باشد و هم بدون اینکه رانندگی کند از گردش لذت ببرد.یادتان باشد، کج خلقی بداخلاقی و لجبازی برخی از ویژگیهای این بیماریست برای همین آنها قصد آزار شما را دارند. پس با عزیزی که به آلزایمر مبتلا شده مدارا کنید نه مقابله.متاسفانه درمان قطعی برای آلزایمر وجود ندارد یا درمانی که بتواند روند آسیب عصبهای مغز را کند نماید. با این حال داروهایی وجود دارند که میتوانند از مهارتهای ذهنی محافظت کنند و تاثیرات بیماری را کندتر کنند. اگر یکی از عزیزان شما به این بیماری مبتلا شده و با تشخیص به موقع و درمان زودهنگام بیماری را کنترل کرده است پس قطعا برای مدت طولانیتری میتواند استقلال خود را حفظ کند و کارهای روزانهاش را خودش انجام بدهد.
اگر شما از عزیزتان که به این بیماری مبتلا شده است مراقبت میکنید، پس حالا کارهای روزمرهتان چند برابر قبل شده است. در چنین شرایطی میتوانید از فرد مبتلا به آلزایمر بخواهید برخی کارها را خودش انجام بدهد. البته به روش مخصوصی. مادامیکه شما مجبور هستید غذا بپزید، به امور مالی رسیدگی کنید و خریدها را انجام بدهید، فرد مبتلا را برای انجام برخی کارها تشویق کنید. در این صورت روی برخی کمدها و کابینتها که وی با آنها سر و کار دارد برچسب بزنید تا بداند هر کمدی مربوط به چیست. کارهای سادهای را که قرار است انجام دهد در قالب یادداشتهای کوتاه بنویسید و به قسمتهای مختلف در خانه بچسبانید تا مقابل چشمهایش باشد و گیج نشود. در ضمن یادتان باشد همیشه جعبه قرصهایش را چک کنید تا مطمئن شوید داروهایش را درست مصرف میکند یا خیر…در مراحل اولیه بیماری، فرد مبتلا کاملا متوجه میشود چه اتفاقی در حال رخ دادن است. متاسفانه در این مرحله آنها ممکن است بابت آنچه که از علائم بیماریشان است خجالت زده و یا عصبی شوند. هر کدام از اینها نشانههایی از افسردگی است که پزشک معالج میتواند با دارو آنها را کنترل کند. در مراحل بعدی فرد مبتلا به آلزایمر ممکن است دچار حالات پارانوئید یا عصبانیت همراه با پرخاشگری شود و خب این احتمال وجود دارد که همه این ناراحتیها را دقیقا خطاب به شما که از او نگهداری میکنید نشان دهد. باید همیشه این نکته را یادتان باشد که چنین تغییراتی صرفا به دلیل بیماری فرد اتفاق میافتد و غرضی از سوی او در کار نیست. یعنی هیچکدام از این مشکلات در کنترل فرد مبتلا نخواهد بود. با این حال همه این موقعیتها و حالات را خیلی سریع با پزشک وی در میان بگذارید.کارشناسان هنوز دلیلی برای این موضوع پیدا نکردهاند که چرا برخی افراد مبتلا به آلزایمر با غروب آفتاب افسرده و غمگین میشوند. گاهی چنین غمگینی همراه با بدخلقی تمام مدت عصر پس از غروب آفتاب و چه بسا تمام شب به طول می انجامد. برای اینکه شرایط را برای این افراد بهتر کنید. قبل از غروب آفتاب پردهها را بکشید تا نمای غروب به چشمشان نیاید. در عین حال خانه را تا میتوانید روشن کنید، چیزی شبیه روشنایی روز تا غروب خورشید از طرف آنها حس نشود. در این موقع از روز سعی کنید فرد مبتلا به آلزایمر را با یک فعالیت مورد علاقهاش سرگرم کنید یا حتی تماشای یک برنامه تلویزیونی که برای او جالب است را در برنامه قرار دهید. در عین حال سعی کنید بعد از صبحانه به او نوشیدنی کافئین دار کمتر بدهید.
بسیاری از افراد مبتلا به بیماری آلزایمر از به یادآوری اسم افراد، حتی نزدیکانشان عاجز هستند. بهترین راه حل برای این افراد این است که تصویر نزدیکان مورد علاقهشان را در حالیکه نام و نسبت آنها زیر عکس نوشته شده در معرض دیدشان قرار بدهید. هر چند در مراحل جدیتر بیماری ممکن است فرد مبتلا حتی دیگر چهرههای نزدیکان خود را به یاد نیاورد و چه بسا در مقابله با آنها غریبی کند. طبیعیست که این موضوع برای خانواده فرد مبتلا بخصوص کسی که از او نگهداری میکند بسیار غم انگیز باشد اما متاسفانه این هم بخشی از این بیماری است. او شما را نمیشناسد اما مهم این است که شما میدانید او چه کسی است و چقدر برایتان عزیز و باارزش است.به عنوان کسی که از یک فرد آلزایمری مراقبت میکنید،ب رای اینکه از فرسودگی تدریجی خود جلوگیری کرده باشید مطمئن شوید که روزانه دست کم زمان کوتاهی را به آنچه که مورد علاقه خودتان است میپردازید. با دوستانتان در تماس بمانید، دست کم تماس تلفنی و عادات روزانهای که از آنها لذت میبرید را تا جایی که امکان دارد فراموش نکنید.
حتما فردی در اطراف شما پیدا میشود که نقش کمکی برایتان داشته باشد. ضمن اینکه معمولا گروههایی در اینترنت وجود دارند که برای مراقبت کنندهها از افراد آلزایمری تشکیل شده است ، آنها در این گروهها تجربیات و اوقات خود را به اشتراک میگذارند که هم نوعی همفکری و هم نوعی تسکین برای یکدیگر به حساب میآید.
تا زمانی که فرد مبتلا به آلزایمر همچنان توانایی اتخاذ تصمیمات مهم را دارد حتما از یک وکیل برای مشاوره دادن به وی کمک بگیرید. یک وکیل میتواند همه خواستههای او را مستند کند و به آنها جنبه قانونی بدهد تا مشکلی از این بابت به وجود نیاید. مثلا در حالیکه او فعلا در شرایط خوبی قرار دارد میتواند این درخواست را قانونی کند که وقتی اوضاع بیماریاش وخیمتر شد به جای انتقال به آسایشگاه از داراییهای خودش برای او پرستار گرفته شود تا در منزل خود باقی بماند. یا اینکه میتواند نام کسی را که میخواهد برای درمان او تصمیمات نهایی را اتخاذ کند (در دورهای که خودش دیگر قادر به تصمیم گیری نیست) مستند و قانونی ذکر کند. به این ترتیب وقتی مریضی پیشرفتهتر میشود ، فرد مورد اعتماد وی میتواند رتق و فتق همه امور را همانطور که او مایل بوده بر عهده بگیرد.
بسیاری از افراد مبتلا به آلزایمر مایل هستند در طول دوره بیماری حتما در منزل خود باشند و همان جا تحت مراقبت قرار بگیرند. البته در دورانی که بیماری پیشرفته میشود طبیعیست که حتی حمام کردن و لباس پوشیدن هم برای آنها مشکل خواهد شد. برنامه مراقبتهای خانگی که برای این افراد تعریف میشود اما میتواند کمک کند تا آنها به میل خودشان در خانه بمانند و از همه نظر حمایت شوند. اگر استطاعت مالی وجود داشته باشد بهرهمندی از یک پرستار که دوره مراقبت از بیماران آلزایمری را دیده است میتواند گزینه مناسبی باشد اما بدون شک گزینه ترجیحی مراقب توسط اعضای خانواده است.
با وجود مشغلههای فراوان اما اعضای خانواده میتوانند با تقسیم کار روزانه علاوه بر اینکه در روزهای آزاد به برنامههای خودشان میرسند، از نزدیکترین عضو خانواده خود به نحو احسن مراقبت کنند. شاید اگر در چنین مواقعی خودمان را جای فرد مبتلا بگذاریم متوجه شویم چقدر به کمک آنها و ماندن در خانهای که با آن آشناتر است احتیاج دارد. به هر حال این بیماری ممکن است روزی سراغ هر کدام از ما بیاید.
افراد با آلزایمر پیشرفته ممکن است دیگر توانایی حرف زدن ،راه رفتن و پاسخ دادن به دیگران را نداشته باشند. آنچه مسلم است اینکه در نهایت این بیماری تواناییهای ضروری زندگی را از فرد سلب میکند که حتی میتواند شامل قدرت بلع و قورت دادن غذا باشد.در چنین مواقعی انتقال فرد به بیمارستان برای بهرهمندی از کمکهای بیشتر و موثرتر میتواند یک اتفاق ضروری و اجنتاب ناپذیر باشد.
نوشته شده توسط admin در شنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۱۱:۲۵ ق.ظ