گسترش فرهنگ آینده‌هراسی در جامعه

گسترش فرهنگ آینده‌هراسی در جامعه

مولود پاکروان
گروه فرهنگی: اغلب افراد در زندگی خود دوره‌های متناوبی از امید و ناامیدی را تجربه می‌کنند. برخی رویدادهای تلخ مانند از دست دادن عزیزان، مشکلات مالی، بیکاری یا فشارهای اقتصادی می‌تواند سبب شود فرد مسیر خود را گم کند یا از ادامه راه ناامید شود. برای این‌گونه افراد امید هم مانند دیگر احساسات گاهی ظاهر می‌شود و گاهی رخت برمی‌بندد. ناامیدی نیز ظهور و غیبت گاه‌به‌گاه دارد. تا زمانی که می‌توان به بازگشت امید بعد از دوره‌های کوتاه ناامیدی امیدوار بود جای نگرانی نیست. مشکل زمانی آغاز می‌شود که افراد در بلندمدت امید خود را به آینده و به بهبود شرایط از دست می‌دهند. مشکل زمانی شدت می‌گیرد که بخش بزرگی از یک جامعه دیگر امیدی به بازگشت روزهای خوب و روشن نداشته باشند.
ادراک همه ما از امید و ناامیدی تقریباً یکسان است اما شاید به درستی ندانیم این دو حس چگونه بر زندگی، سلامتی و حتی کار ما تاثیر می‌گذارند؟ در مطالعات متعدد بر برخی از پیامدهای مثبت امید تاکید شده است:
امید، پیش‌نیاز شادکامی است. آن‌گونه که روانشناسان می‌گویند سه رکن اصلی امید عبارتند از داشتن هدف (در جست‌وجوی مقصد باشیم)، احساس توانمندی برای رسیدن به هدف و تشخیص راه‌های متعددی که ما را به هدف می‌رسانند. تلاش در جهت اهداف معنادار یکی از مهم‌ترین استراتژی‌هایی است که سبب شادمانی افراد می‌شود. اثبات شده است که امیدواری، متغیر پیش‌بینی‌کننده رضایت از زندگی نیز هست؛ افراد امیدوار از زندگی خود راضی هستند و از آن لذت می‌برند.امیدوارها سالم‌ترند. بسیاری افراد در دوران زندگی با مشکلات سلامتی خود یا عزیزانشان مواجه می‌شوند. پژوهش‌ها نشان می‌دهد افراد امیدوار بیش از کسانی که امید خود را از دست داده‌اند درد یا بیماری را تحمل می‌کند و به فرآیندهای درمانی پاسخ مثبت می‌دهند. این اثر به ویژه در بیماری‌های صعب‌العلاج قابل مشاهده است. در سراسر جهان نمونه‌های متعددی از زنان و مردانی وجود دارد که با روحیه خوب و امید بالا با سرطان جنگیده‌اند و از آن جان سالم به در برده‌اند. برخی روانشناسان می‌گویند علاوه بر کمک به بهبود، امیدواری این قابلیت را دارد که از ابتلای فرد به بیماری پیشگیری کند.افراد امیدوار مثبت‌اندیش‌اند، به سلامتی و شادابی خود اهمیت می‌دهند، شادترند و شاید به همین دلیل راهی برای نفوذ بیماری به بدن خود باقی نمی‌گذارند.امید سلامت دوران سالمندی را تضمین می‌کند. امید سبب می‌شود افراد زندگی را ارزشمند بدانند و برای طولانی‌تر شدن آن مبارزه کنند. از سوی دیگر مطالعات بسیاری بر رابطه بین ناامیدی و احتمال مرگ‌ومیر زودرس صحه می‌گذارد. کسانی که احساس ناامیدی می‌کنند دو برابر بیش از سایرین احتمال دارد که پیش از رسیدن به کهنسالی فوت کنند.
این همه تنها موارد معدودی است که نشان می‌دهد امید چگونه بر کیفیت زندگی، کار و سلامتی افراد تاثیر می‌گذارد. جامعه امیدوار متشکل از افراد امیدواری است که مثبت می‌اندیشند، منعطف‌ترند، تاب‌آوری بیشتری دارند و در برابر شرایط دشوار، استرس و بدبیاری‌ها بیشتر مقاومت می‌کنند.
از منظر جامعه‌شناسی نیز رابطه بین امید و امیدواری و سلامت و اعتماد اجتماعی، به رسمیت شناخته شده است. هر چه افراد جامعه نسبت به زندگی و جامعه خود امیدوارتر باشند میزان مشارکت آنها در ساختن جامعه بیشتر خواهد بود. در مقابل به میزانی که افراد نسبت به زندگی و نظام اجتماعی و سیاسی ناامید باشند مشارکت کمتری در ساختن جامعه خواهند داشت و همین افراد نیرویی در تخریب جامعه و زندگی خواهند بود. ناامیدی و یأس منشأ اصلی بی‌اعتمادی و در نهایت عمل تعارضی است. افراد در این فضای فکری و فرهنگی، معترض، لجوج خودبین و انزواطلب می‌شوند و نظام اجتماعی در معرض فروپاشی قرار می‌گیرد.
جالب است بدانیم صرف نظر از ادبیات غنی و پرباری که در حوزه روانشناسی و جامعه‌شناسی به پیامدهای امید و ناامیدی می‌پردازد، اقتصاددانان رفتاری نیز از تاثیر این احساس انسانی بر برنامه‌های اقتصادی غافل نمانده‌اند. دیدگاه‌های آنان در این زمینه با یک پرسش ساده آغاز می‌شود. چرا اغلب مداخله‌های توسعه بخش در دستیابی به نتیجه مطلوب با شکست روبه‌رو می‌شوند؟ حتی امیدوارانه‌ترین ایده‌ها مانند مایکروفاینانس نیز در نهایت جامعه را ناامید می‌کنند. به نظر می‌رسد در این طراحی و اجرای این برنامه‌ها، یک عامل مهم مغفول می‌ماند. این عامل می‌تواند درک اهمیت »امید و اشتیاق« در میان فقرا باشد.یا به عنوان راهکاری برای توسعه کسب‌وکارهای کوچک، می‌کوشند تا دسترسی این مشاغل به بازارهای جدید یا وام‌های خرد را فراهم کنند. اغلب اقتصاددانان می‌کوشند فقر را با تاکید بر سمت عرضه برطرف کنند و موانع خارجی را از میان بردارند. این تمرکز سبب می‌شود از درک و حل موانع داخلی فقر -یعنی عواملی که رفع آنها می‌تواند بیشترین دستاورد را به همراه داشته باشد- غافل شوند.
شکست بسیاری از برنامه‌هایی که بر موانع خارجی متمرکز می‌شوند سبب شده است برخی از اقتصاددانان و محققان از زاویه دیگری به برنامه‌های فقرزدایی بنگرند. زاویه‌ای که کل‌نگرتر است و بر ارزش‌های افراد و جوامع متمرکز است. ارزش‌هایی که به نظر می‌رسد تقویت آنها به طور طبیعی می‌تواند سبب افزایش رفاه جامعه شود. ارزش‌هایی مانند خودکنترلی، بخشندگی، خودارزشمندپنداری، کنشگرایی، وحدت و انسجام و آینده‌نگری.
وقتی افراد امید الهام‌بخش دارند زمان، پول و انرژی بیشتری را صرف فعالیت‌هایی می‌کنند که معتقدند در آینده نتیجه می‌دهد؛ فعالیت‌هایی مانند تحصیل، آموزش، مهارت، راه‌اندازی کسب‌وکارهای کوچک و رسیدگی به بهداشت و سلامت خود و خانواده. محققانی که تمرکز خود را بر امید الهام‌بخش قرار داده‌اند می‌گویند بدون وجود اشتیاق و الهام‌بخشی در فرهنگ جامعه -یا مداخلاتی که بتواند چنین اشتیاقی را در مردم زنده کند- حتی بهترین برنامه‌های توسعه‌بخش هم پیامدهای مثبت چندانی نخواهند داشت.
به نظر می‌رسد فرهنگ آینده‌هراسی در سراسر جهان رو به گسترش است. رسانه‌ها تصویری خشن از دنیایی ترسناک ارائه می‌دهند که از تروریسم و فاجعه و بلایای طبیعی و جنگ و قحطی سرشار است. این پدیده‌ای است که سال‌هاست جامعه‌شناسان و روانشناسان را نگران کرده و واداشته نسبت به تداوم آن هشدار دهند. نسل ناامید امروز دارد نسل ناامید فردا را تربیت می‌کند و جهان قرار است از چاله نومیدی امروز، چاه ناامیدی بسازد و آن را برای نسل بعد به ارث بگذارد.علت گسترش آینده‌هراسی و زوال امید در جامعه هرچه باشد، پیامدهای آن هزینه سنگینی را نه‌فقط بر افراد که بر اقتصاد، سیاست و جامعه تحمیل می‌کند. مردم‌شناسان می‌گویند انسان‌ها همواره در تنش بین بودن و نبودن، زندگی و مرگ، عشق و نفرت، امید و ناامیدی زندگی می‌کنند. در چالش با این مفاهیم متضاد تنها افرادی می‌توانند به سمت مثبت جریان حرکت کنند و از عواقب احساسات و تفکرات منفی بپرهیزند که احساس قدرت کنند و جامعه و محیط اطراف خود را حمایت‌گر بپندارند.
به گزارش آراز آذربایجان به نقل از ایرنا، در دنیایی که پر از هراس است و همه ما از عدم قطعیت‌ها و خطرات پیرامون خود باخبریم تنها حلقه نجاتی که می‌تواند امید را به قلب‌هایمان بازگرداند احساس توانمندی است، توانمندی برای کنترل بر زندگی و شرایط پیرامونی. این احساس نیز تنها در جامعه‌ای شکل می‌گیرد که با آرامش و برابری اداره می‌شود. جامعه خوب جامعه‌ای است که مبتنی بر ارزش‌های اصیل نظیر برابری، عدالت اجتماعی، آزادی‌های فردی و ثبات اقتصادی و سیاسی اداره شود.
Arazazarbaiijan.farhangi@gmail.com

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۲:۵۴ ب.ظ

دیدگاه


نُه − 4 =