کودکان کار، قربانیان فقر و جهالت

کودکان کار، قربانیان فقر و جهالت

ذکریا خیری
گروه اجتماعی: پدیده کودکان کار یا خیابانی واقعیت انکار ناپذیر جامعه که سالهاست به معضل اجتماعی تبدیل شده و واقعیتی تلخ که نباید تکراری شود.
شاید تا چند دهه قبل کار و کوشش و فرهنگ استاد و شاگردی را می‌توانستیم جزو اصلی زندگی در جامعه بدانیم، اما گویا ترکیب انواع آسیب‌های اجتماعی در کنار برچیده شدن فرهنگ استاد و شاگردی پدیده عجیبی با عنوان “کودکان کار” ایجاد کرده است،
کودکانی که عمدتاً کار مشخصی انجام نمی‌دهند اما مسوولیت تأمین مخارج و معیشت خانواده را عهده دار هستند.
تفاوت این سبک از کودک آزاری با فرهنگ استاد و شاگردی را می‌توان در ظاهر آشفته، آلودگی‌های محیطی و نحوه فعالیت اقتصادی این کودکان دانست، تا جایی که حتی برخی از کارشناسان مسائل اجتماعی عنوان تکدی گری را برای این افراد مناسبتر دانسته‌اند، چرا که در واقع کار یا حرفه آموزی خاصی در این روند رخ نمی‌دهد، بلکه کودکان با ظاهری آشفته و پریشان به مشاغل کاذب در سطح اجتماع روی آورده‌اند که بخش قابل توجهی از درآمدشان نیز از همین راه است.
به گفته جامعه شناسان ، اغلب کودکان کار دوره نوجوانی و جوانی خود را نمی‌بینند و از مرحله کودکی به بزرگسالی می‌رسند، این کودکان با وجود کار سخت، نصف حقوق یک بزرگسال را دریافت می‌کنند، هیچ پوشش بیمه‌ای یا درمانی ندارند و اغلب ..
این کارشناسان معتقدند که جامعه باید معضل اجتماعی کودک کار و خیابانی را با راهکارها اساسی و بررسی مسائل زمینه‌ای درباره آن‌ها حل کند تا آینده این کودکان و به دنبال آن جامعه به سمت تباهی نرود.
در اکثر موارد تنها کودکان خیابانی را در تعریف کودک کار در نظر می‌آورند، در حالیکه بسیاری از کودکان کار خارج از خیابان ها مشغول کار هستند اما به چشم نمی آیند. پدیده کودکان کار و خیابانی یکی از معضلاتی است که گریبانگیر اکثر شهرهای بزرگ در جهان معاصر است و امروزه از آن به عنوان تراژدی شهری یاد می شود. این معضل در کلان شهرها و شهرهای نسبتا بزرگ جوامع پیشرفته و در حال توسعه رو به گسترش است و در برخی از کلان شهرهای ایران نیز به وفور مشاهده می‌شود. این تراژدی شهری به دلیل مغایرت با بحث حقوق کودک از یک سو و همچنین به دلیل مسائل و پیامدهایش به یکی از مسائل جوامع امروزی تبدیل شده است.
سی رایت میلز(جامعه شناس آمریکایی) به درستی استدلال می‌کند که وقتی یک مساله تعداد زیادی از مردم را تحت تاثیر قرار می‌دهد و تعداد زیادی از مردم را فرا گرفته است باید ریشه‌های این مساله را فراتر از افراد و در ساختارهای اجتماعی یعنی در چارچوب‌های کلی اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه جستجو نموده و نمی‌توان مسائل و مشکلات جامعه ای را که به لحاظ ساختاری معیوب و دچار مشکل است را با تغییر حل نمود. بنابراین ضرورت توجه به مساله کار کودکان را می‌توان در گسترش روز افزون کار کودکان، آسیب‌پذیری کودکان در برابر کار و تاثیرات اقتصادی و اجتماعی کار کودکان جستجو کرد.
ویژگی‌های کار کودک
کار کودک ویژگی‌هایی دارد که از مهمترین آنها می‌توان به مزد ناچیز و ناعادلانه اشاره کرد. مزد اغلب کودکان کار آنچنان کم است که حتی برای رفع نیازهای اصلی زندگی کفاف خرج آنها را نمی‌دهد. اکثر مواقع حتی آن حقوق ناچیز را هم به خود کودک نمی‌دهند ؛ یا پدر و مادر کودک یا دیگر اعضای خانواده دریافت می‌کنند. همچنین فرمانبرداری و انعطاف پذیری کودک کار از دیگر اشخاص بیشتر است. از طرفی در اکثر موراد این کودکان در مکان هایی مشغول به فعالیت هستند که مجوز کار نداشته و غیر قانونی هستند. در نتیجه به علت عدم نظارت نهادی بر آن فعالیت، کار کودک نیز از شرایط نامطلوبی خواهد بود.
معضل کودکان کار از منظر آموزش
کودکان اثرپذیرترین، انعطاف‌¬پذیرترین و در عین حال آسیب‌¬پذیرترین گروه جامعه انسانی می¬‌باشند، آن‌ها پتانسیل قابل توجهی برای یادگیری دارند و آنچه فرد در کودکی یاد می‌¬گیرد، دارای اثر بلند مدت در طول حیات اوست. باتوجه به تحقیقات انجام شده، بالاترین نرخ بازگشت سرمایه آموزشی در میان گروه‌های سنی مختلف، مربوط به سرمایه‌¬گذاری آموزشی برای کودکان می‌¬باشد.
تولد و زندگی در بستر آسیب‌های مختلفی که خانواده، محله و جامعه پیرامونی کودک را احاطه نموده است، مراحل طبیعی رشد و شکل‌گیری هویت کودک را با اختلال مواجه می‌کند. پدیده کودکان کار و در معرض آسیب‌های اجتماعی، اگرچه پدیده‌ای تک عاملی نیست ولی اکثر تحقیقات، فقر را یکی از مهمترین عوامل شکل‌گیری و تداوم آن می‌دانند.
فقر، رشد متوازن کودک در ابعاد مختلف جسمی، ذهنی و … را تحت تأثیر قرار می‌دهد. تحقیقات نشان می‌دهد فقر، تکامل مغز کودک را به مخاطره می‌اندازد و با مسلط نمودن دغدغه‌های مالی در دنیای کودکی، از ظرفیت ذهنی او می‌کاهد.کودک متولد شده در خانواده آسیب و یا محصور در محله و اجتماع پر آسیب، علاوه بر فقر، متحمل شرایط نامطلوبی همچون احساس نابرابری، سرکوب و طرد اجتماعی و به یک معنا محروم از تجربه¬‌های مستلزم زیست مطلوب است. در نتیجه تمام توان کودک به تأمین نیازهای اولیه بقاء، معطوف می¬‌شود و فرصتی برای تأمین سایر نیازهای ضامن رشد و سلامت، باقی نمی‌¬ماند.
در چنین شرایطی فقر اقتصادی و فرهنگی، هزینه آموزش کودکان را برای خانواده‌ها بالا می‌برد و آموزش برای خانواده‌ها و حتی برای خود کودکان امری غیر ضروری، تلقی می‌گردد. طبق تحقیقات، فقر، عاملی مهم در بازماندگی کودکان از تحصیل می‌باشد. بر همین اساس کار کودک نیز در کشورهای با درآمد پایین شیوع بیشتری دارد.
از آنجا که هنگام صحبت از آسیب‌های اجتماعی، فقر، برجسته‌ترین مؤلفه به شمار می‌آید، سرمایه‌گذاری در قالب کمک‌های خیریه‌ای برای برطرف ساختن نیازهای اولیه گروه هدف، راهکار متداول‌تری می‌¬باشد. این درحالیست که ذهنیت، فرهنگ و شخصیت آسیب دیده با حمایت‌های صرفاً مالی، اصلاح نخواهد شد، بلکه نیازمند سرمایه‌گذاری متفاوتی از جنس آموزش است.آموزش چند بعدی (ناظر بر هر سه حوزه دانش، نگرش و مهارت) در کنار آموزش تحصیلی، مهارت‌های شخصیتی و حرفه‌ای کودکان را افزایش می‌دهد و عزت نفس، خودکارآمدی و ارزشمندی کودکان را در فقدان کارآمدی نهاد موثر تربیتی خانواده، بهبود می‌بخشد.طبق گزارش سازمان بین المللی کار(۲۰۱۵) یکی از مداخلاتی که به طور غیر مستقیم می‌تواند در جهت کاهش کار کودکان انجام شود، این است که آموزش به طور گسترده محور اقدامات قرار گیرد.
نکته ای که نباید از نظر دور داشت، آن‌ است که جذب و ماندگاری کودکان کار و در معرض آسیب در فرایند آموزش، نیازمند رویکردی انعطاف‌پذیر، خلاق و سازگار با محدودیت‌ها، نیازها و سبک زندگی آنان می‌باشد. چنین رویکردی می‌تواند ضمن بالا بردن احتمال ماندگاری کودکان در چرخه آموزش و توانمندسازی آنان، تسهیلگر شکستن چرخه معیوب آسیب باشد. چرخه‌ای که از والد آسیب آغاز می‌شود و موجب رشد و شکل‌گیری شخصیت کودک در بستر نامناسب تربیتی می¬‌شود. این چرخه معیوب در فقدان مداخله نهادهای موثر جبرانی و یا جایگزین ادامه می‌یابد و به بازتولید فقر و آسیب می‌¬انجامد.
اگرچه معضل اجتماعی حضور کودکان کار، کودکان زباله گرد و متکدیان خردسال در جامعه به یکی از تکراری‌ترین صحنه‌های اجتماعی برای مردم و مسوولین تبدیل شده است، اما بی تفاوتی به آن می‌تواند منشأ بسیاری از آسیب‌های اجتماعی در سنین بالاتر و بروز مشکلات متعدد برای خانواده و جامعه شود و از این رو باید تلاش کنیم تا کودکان کار به عنوان واقعیت‌های اجتماعی همواره دیده شوند تا برای رفع مشکلات آنها راهکارهایی تدوین گردد.

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۲۵ تیر ۱۴۰۱ ساعت ۹:۲۵ ق.ظ

دیدگاه


7 × = پنجاه شش