کفویت یا تناسب خانوادگی ضامن سعادتمندی در ازدواج

کفویت یا تناسب خانوادگی ضامن سعادتمندی در ازدواج

گروه خانواده وسلامت: ازدواج در ایران به معنی پیوند دو فرد نیست؛ پیوند دو خانواده است. به همین دلیل باید قبل از ازدواج درخصوص خانواده شریک انتخابی تان حساسیت به خرج دهید.
در این زمینه دو تناسب مهم و مقدماتی را با شما در میان می گذاریم و در مطالب بعدی به سایر تناسب ها می پردازیم. کفویت یا تناسب به معنای اشتراک هایی است که می توانند بین همسران در زمینه های خانوادگی، فرهنگی اجتماعی، تحصیلات، ویژگی های فردی (سن و …). ویژگی هایی مثل ویژگی های عاطفی اجتماعی، شناختی، اخلاقی، دینی،… باشد. هرچه اندازه این اشتراک ها بیشتر باشد و به یکدیگر نزدیک تر و کفویت بیشتر صورت می گیرد. تناسب است که در واقع همسری را با خود به همراه دارد یعنی دو نفر که دارای سرهای مثل هم باشند. (سرهای روانی، اجتماعی، خانوادگی فرهنگی، اخلاقی، دینی). زن و شوهر زمانی که شباهت های بیشتری داشته باشند و تفاوت ها کمتر شود به درک بیشتری از هم می رسند. هرچه قدر آنها شبیه به هم باشند اختلاف ها کمتر تفاوت سلایق کم رنگ تر و نزدیکی بیشتر که این به فهم بیشتر و تفاهم منجر می شود.
اگر وجوه مشترکی بین خانواده ها نباشد در اولین قدم این خود همسران هستند که آسیب می_بینند مخصوصاً اگر وجوه متفاوت یکدیگر را درک نکنند و نخواهند که درک بکنند و یا نتوانند درک بکنند. در اینجاست که زن و شوهر به جای اینکه به همدیگر در زندگی کمک کنند گاهی همدیگر را تحقیر و سرزنش می کنند یا به بهانه گیری می پردازند. پس در اولین قدم آنها آسیب می بینند و در پرتو این آسیب قطعاً فرزندان و دیگران مرتبط با آنها آسیب خواهند دید. همچنین بسیاری وقتها پدیده طلاق ناشی از همین عنصر یا عامل مهم است. تناسب اجتماعی :در این تناسب باید ارتباطات و رفت‌ و آمدهای خانوادگی شهرت اجتماعی، رفتارهای اجتماعی و… خانواده مد‌نظر قرار گیرد. همچنین باید طبقه اجتماعی فرد مورد نظر را با طبقه اجتماعی خانواده خود مقایسه کنیم. اگر در این زمینه میان دو خانواده تفاوت زیادی وجود داشته باشد، احتمال بروز اختلاف و ناپایداری در ازدواج قابل پیش‌بینی است. اختلاف طبقاتی خانواده، بسیاری از مسائل و مشکلات را برای زوجین فراهم می‌کند. پس منطقی است که افراد با کسی ازدواج کنند که از نظر طبقه و پایگاه اجتماعی در یک سطح قرار دارند. مثلاً فرض کنید کسی که در طبقه اجتماعی پایین زندگی کرده است با فردی از طبقه بالا یا اشرافی ازدواج کند.
در این صورت فرد پس از مدتی به‌علت تناسب نداشتن طبقاتی، معاشرتی، رفتاری و… با همسر و خانواده‌اش، در مقابل آنها احساس حقارت کرده و این مطالب کم‌کم وارد زندگی افراد شده و زندگی را پر از مخاطره و درگیری می‌کند و پس از مدتی باعث دوری قلب‌های افراد خانواده از هم می‌شود، که در نهایت یا از هم جدا می‌شوند و یا به ادامه یک زندگی مکانیکی بدون روح در کنار یکدیگر ادامه می‌دهند. در بسیاری از موارد مشاهده شده، به‌رغم اینکه خانواده‌ای از پایگاه اجتماعی خوبی در جامعه برخور بوده، ولی از لحاظ اقتصادی دارای وضعیت مناسبی نبوده‌اند.
به ‌همین‌ دلیل، توصیه می‌شود که وضعیت مالی خانواده همسر به‌صورت جداگانه مورد بررسی قرار بگیردتناسب مالی و اقتصادی :طرفین ازدواج نباید از دو طبقه مختلف اقتصادی باشند وضعیت مالی و مادی خانواده‌ها باید برابر بوده و تفاوت زیادی نداشته باشد. رعایت این موارد هم درباره زن و هم درباره مرد صدق می‌کند.
بدون شک تفاوت در اقتصاد خانواده‌ها در نوع نگرش، رفتار و چگونگی عملکرد افراد تأثیر بسزایی می‌گذارد. هرچند که در بسیاری از موارد بین وضعیت اقتصادی و پایگاه اجتماعی افراد رابطه مثبتی وجود دارد و اگر پایگاه اجتماعی خانواده همسر آینده‌تان را بررسی کنید به وضعیت اقتصادی آنها هم پی می‌برید، اما در بسیاری از موارد مشاهده شده، به‌رغم اینکه خانواده‌ای از پایگاه اجتماعی خوبی در جامعه برخور بوده، ولی از لحاظ اقتصادی دارای وضعیت مناسبی نبوده‌اند.
به ‌همین‌ دلیل، توصیه می‌شود که وضعیت مالی خانواده همسر به‌صورت جداگانه مورد بررسی قرار بگیرد. بعضاً مشاهده شده که علت جدایی‌ها و طلاق‌ها و برخی اختلافات، تناسب مالی نداشتن دو خانواده است. برای درک بهتر موضوع فرض کنید که یک دختر جوان در خانواده‌ای با درآمد بالا زندگی می‌کند و بدون هیچ محدودیتی پول خرج می‌کند و هر آنچه را که می‌بیند می‌خرد و به انواع مسافرت‌های پرهزینه می‌رود و… با پسری ساده و قناعت‌ پیشه از یک خانواده کاملاً متوسط ازدواج کند، اگر آنها بدون شناخت نسبت به شرایط مالی طرف مقابل اقدام به چنین کاری کرده باشند و خود را برای زندگی کاملاً متفاوت با گذشته آماده نکرده باشند، دچار برخی اختلافات و ناراحتی‌ها و گاه جدایی‌ها می‌شوند.
مثلاً زن، مرد را به خسیس‌ بودن و مرد، زن را به ولخرج‌ بودن متهم می‌کند و هر یک ادعا می‌کنند که طرف مقابل قادر به درک یا تأمین نیازهای او نیست. البته توجه به این نکته بسیار حائز اهمیت است که افراد نباید صرفاً به‌خاطر شرایط اقتصادی ضعیف و نامناسب شخصی او را رد و یا به ‌لحاظ وضعیت اقتصادی خوبش با او ازدواج کنند. بلکه توجه به عامل‌های دیگر نیز لازم است. در ازدواج باید شایستگی‌های فرد مقابل بیش از همه ‌چیز مدنظر قرار گیرد. چه بسیار انسان‌هایی که با فاصله طبقاتی و اقتصادی زیاد با یکدیگر ازدواج کرده و سعادتمند شده‌اند، که البته نحوه برخورد دو طرف در زندگی، گذشتشان در مسائل و بینش آنها نسبت به شرایط خاصشان باعث شکل‌گیری این سعادت شده است. سعادت و خوشبختی زندگی زناشویی به مقدار زیادی بستگی به موضوع های کوچک دارد، بدین معنی که عادات کوچک و به نظر ناچیز شخص، ممکن است باعث عصبانیت و آزردگی همسرش شود.این عادات، به ویژه زمانی جلب توجه می کند که زن و مرد از لحاظ تحصیل و محیط با یکدیگر تفاوت کلی داشته باشند.مثلاً دختر تحصیل کرده که در خانواده ی متمکن و مؤدبی پرورش یافته ممکن است نسبت به شوهر خود که دارای آداب و معاشرت خاص طبقه ی پایین اجتماع است احساس شرم و عصبانیت کند.اگر شوهر این خانم مثلاً در مهمانی رسمی با دست غذا بخورد و یا به صورت اصلاح نکرده به آنجا رود و یا اینکه در مکالمه از جملات و کلمات عامیانه و غلط استفاده کند، امکان دارد که خانم مذکور از این موضوع احساس حقارت و شرمندگی کند و نسبت به شوهرش متنفر و خشمگین شود.
از سوی دیگر شوهر نیز از اینکه زنش دایماً سعی دارد روش او را تصحیح نماید و به اصطلاح به او بزرگی کند، آزرده خواهد شد.
روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که اختلافات طبقاتی و تحصیلی در ازدواج یکی از عوامل بسیار مهم اختلافات خانوادگی است. این امر مسلم است که دختر زیبای کارگر کارخانه اگر به ازدواج شخص سرشناس و متمولی درآید دچار مشکلات فراوانی خواهد شد و همین امکان خوشبختی و سعادت زناشویی او را کم خواهد کرد. اگرچه شباهت درجه ی هوش زن و مرد در سعادت زناشویی مهمتر از مقدار تحصیل است ولی تحقیقات دامنه دار در این مورد نشان می دهد که مدارج تحصیلی نیز در خوشبختی خانوادگی بسیار مؤثر است، زیرا مقدار تحصیل معمولاً به مقام اجتماعی شخص بستگی دارد. بنابراین اگر یک عضو خانواده، فارغ التحصیل دانشگاه است ولی دیگری تحصیلات ابتدایی دارد ممکن است سبب ایجاد احساس حقارت و آزردگی شود.
این موضوع به ویژه در مورد مردی که همسر او تحصیلات عالی تری دارد صدق می کند، زیرا در این صورت شوهر ممکن است زن خود را برتر احساس نماید و زن نیز به دوستان خود که دارای شوهران تحصیل کرده اند رشک ببرد.البته امکان دارد که در عین اختلاف تحصیلی، زناشویی سعادتمندانه ای هم وجود داشته باشد، ولی بهتر است از ازدواجی که در آن اختلاف تحصیلی خیلی زیاد است برحذر باشیم، زیرا هرچه زن و شوهر از جهات مختلف به هم شباهت بیشتری داشته باشند امکان خوشبختی و سعادتمندی ایشان، افزایش خواهد یافت.

نوشته شده توسط admin در پنجشنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۵ ساعت ۴:۴۶ ق.ظ

دیدگاه


7 × سه =